گروه بین الملل: شدت درگیریهای خونین در سودان با ادامهدار شدن تنش میان ارتش و نیروهای واکنش سریع نگرانیها را در میان کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس تشدید کرده است؛ کشورهایی که بهدنبال بهرهبرداری از منابع سرشار سودان در آن سرمایهگذاری کردهاند. موقعیت جغرافیایی سودان که از شمال شرق در همسایگی دریای سرخ قرار گرفته، آن را به کشوری مهم برای دسترسی به جنوب صحرای آفریقا، مسیرهای تجارت جهانی و زنجیره تامین از طریق تنگه بابالمندب تبدیل کرده است. کشورهای عربی حاشیه خیلجفارس تاکنون با سرمایهگذاری در برقراری امنیت دسترسی به مواد غذایی و دیگر منابع این کشور نفوذ خود را در سودان گسترش دادهاند.
از میان این کشورها، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، نفوذ بیشتری در سودان پیدا کردهاند. این موضوع بهویژه از زمان سقوط حکومت ۳۰ ساله عمر البشیر، رئیسجمهور سودان در سال ۲۰۱۹ قابل توجه بوده است. از آن زمان تاکنون، ریاض و بهخصوص ابوظبی تلاشهای بسیاری را برای افزایش نفوذ خود در این کشور بهکار گرفتهاند. اواخر سال گذشته، توافقنامهای به ارزش ۶ میلیارد دلار میان ژنرالهای ارتش سودان و دو شرکت اماراتی برای ساخت بندر ابو امامه در سواحل دریای سرخ امضا کردند. از آنجایی که امارات متحده عربی تلاش میکند تا دایره نفوذ خود را در سودان گستردهتر کند و شبکهای از پایگاههای استراتژیک مرزی بسازد، پروژه بندر ابوامامه بخشی از گام حیاتی و استراتژیک ابوظبی در دریای سرخ و آفریقا به شمار میرود.
جهاد ماشامون، محقق سودانی و تحلیلگر سیاسی امور سودان در دریای سرخ به الجزیره میگوید: «کنترل بنادر دریای سرخ برای امارات متحده عربی امری مهم است. امارات میخواهد منافع اقتصادی و سیاسی خود در دریای سرخ را تا مرکز و غرب آفریقا گسترش دهد.» به گفته آندریاس کریگ، استادیار دپارتمان تحقیقات دفاعی در دانشگاه کینگز کالج لندن، امارات منتظر است تا ببیند تحولات سیاسی خارطوم به کدام سمت تغییر جهت میدهد. کریگ درباره ژنرالهای ارتش سودان و شبهنظامیان واکنش سریع به الجزیره میگوید: «اماراتیها طی چند سال گذشته بهگونهای عمل کردهاند که هم البرهان را حمایت کنند و هم حمدتی (محمد حمدان دقلو) را. آنها حالا به این نتیجه رسیدهاند که این سیاست خوبی نیست، چون در نتیجه حمایتهایشان، هر دوطرف آنقدر قوی شدهاند که حالا با یکدیگر رقابت میکنند.»
نگرانیهای مصر
خشونت در سودان، کشوری که دارای هفت مرز مشترک بینالمللی است میتواند منجر به باز شدن پای بازیگران بیشتری شود. از دیدگاه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، درگیریهای داخلی سودان میتواند ثبات را در کشورهای حاشیه خلیجفارس و مصر به مخاطره بیاندازد. مقامات کشورهای حاشیه خلیجفارس از اعضای اتحادیه کشورهای عرب میخواهند تا اقدامات دیپلماتیک خود را به منظور کاهش خشونتها، قبل از آنکه بیش از حد از کنترل خارج شوند، افزایش دهند.
کریگ میگوید: «در حالی که بسیاری از تحلیلگران غربی ممکن است سودان را یک کشور آفریقایی در نظر بگیرند، که خب قطعا هست، اما برای کشورهای حاشیه خلیجفارس و دیگر کشورهای عرب، سودان یک کشور عربی است. پس هر نوع بیثباتی، جنگ داخلی و بهویژه درگیریهایی از این دست میتواند نگرانی عمیقی را برای کشورهای دیگری ایجاد کند که در همسایگی خیلجفارس قرار گرفتهاند.» کریگ در ادامه تاکید میکند: «نگرانی اصلی، تبدیل این جنگ داخلی به یک درگیری منطقهای و سرایت آن به مصر است.» از یک طرف حمایت قاهره از ژنرال البرهان و در طرف دیگر حمایت ابوظبی از حمدتی باعث شده تا مصر و امارات در یک درگیری متقابل قرار بگیرند.
گزارشهای مبتنی بر حمایتهای نظامی مصر از ارتش سودان درحالیکه ژنرال خائن لیبی، خلیفه حفتر و بقیه از البرهان حمایت میکنند، نشاندهنده این احتمال است که بازیگران متعدد عربی و آفریقایی با تامین سلاح برای هر دو طرف، درگیری در سودان را تشدید کنند. ماشامون دراینباره توضیح میدهد: «مصر حامی برهان است و ارتش سودان را تنها نهادی میداند که میتواند ثبات را در سودان حفظ کند. سودان حمدتی را یک مزدور میداند.» رهبران قاهره معتقدند مصر به جای حمایت از شبهنظامیان و عوامل غیردولتی باید از ارتش ملی کشورهای عربی حمایت کند. این موضوع در درگیریهای داخلی سوریه و همچنین بحران کنونی سودان نیز مشخص است.
ماشامون میگوید: «کشوری که ارتش دارد، ارتش را به شبهنظامیان ترجیح میدهد.» کریگ نیز تاکید میکند که مصریها بهشدت با حمدتی مخالفند: «در سالهای اخیر شاهد بالا گرفتن اختلاف نظرها میان مصر و امارات متحده عربی بر سر تحولات لیبی و حمایتهایشان در درگیریهای اتیوپی بودهایم؛ و حالا سودان را میبینیم، جایی که اماراتیها آشکارا از البرهان حمایت میکنند، اما همزمان شیوه دوگانهای را در حمایت از دو قدرتمرد بهکار گرفتهاند که هیچوقت پایدارنخواهد ماند.»
برخی از کارشناسان معتقدند امارات بسته به خط سیر درگیریهای داخلی سودان، ممکن است رویکردش را تغییر دهد. ساموئل رمانی، استادیار موسسه خدمات اتحادیه رویال به الجزیره میگوید: «اگر به نظر بیاید که حمدتی در درگیریها مقابل البرهان دست بالاتر را دارد، اماراتیها فکر میکنند میتوانند با نیروی بیشتری، اما نه بهطور مستقیم از او حمایت کنند، مثلا شاید از طریق یک جانشین مانند خلیفه حفتر که در لیبی انتقال تسلیحات و دیگر حمایتها را فراهم میکند.» رمانی تاکید میکند: «صفحات کاربری شبکههای اجتماعی حمدتی از داخل امارات مدیریت میشوند و حمدتی بسیاری از روایتهای امارات را درباره اسلامگرایی تکرار میکند که اساسا میخواهد پس از مشروعیتزدایی، گرایش برهان را به اسلامگرایی نشان دهد.»
نقطه کور واشنگتن
با وجود برخی تنشهای میان آمریکا و عربستان و امارات بر سر مسائلی مانند استخراج نفت، اما رویکرد ایالات متحده در قبال سودان مدتهاست که با این دو کشور عربی هماهنگ بوده است. گوردون گری، سفیر پیشین آمریکا در تونس به الجزیره میگوید: «حتی قبل از بحران فعلی، اقدامات دیپلماتیک دولت بایدن با آنچه کشورهای چهارگانه خوانده میشود (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، انگلستان، آمریکا)، برای تشکیل یک دولت غیرنظامی در سودان هماهنگ بوده است. پس من تعاملات فعلی دولت با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و انگلستان را بهعنوان تغییری در سیاست یا رویکرد آنها نمیبینم.» با در نظر گرفتن این موضوع که هیچ کشور عربی به اندازه امارت بر حمدتی نفوذ ندارد، کاخ سفید نقش ابوظبی را برای مهار او مهم میداند. اما هنوز مشخص نیست که اماراتیها در این مرحله چه کاری میتواتند در برابر نفوذ و قدرت حمدتی انجام دهند.
کریگ با اشاره به قدمت طولانی تنشهای میان ارتش و نیروهای واکنش سریع میگوید: «اماراتیها بهشدت سادهانگارانه فکر میکردند که میتوانند حمدتی را کنترل کنند. ما میدانستیم که چنین بحرانی رخ میدهد، اما هیچکس علیالخصوص آمریکا توجهی به این موضوع نکردند. روی آوردن آمریکا به امارات و عربستان برای حل این مشکل نشان میدهد که استراتژی بزرگ آمریکا در آفریقا رو به زوال است. آمریکاییها حالا باید برخلاف میلشان به دو شریک خود در حاشیه خلیجفارس رو بیاندازند.»
ارتش سودان پس از کودتای سال ۲۰۲۱ به دنبال خلع قدرت غیرنظامیان بود؛ هدفی که جناحهای مختلف بخشهای امنیتی از جمله حمدتی را با خود همراه کرد. حالا که غیرنظامیان سودانی از روند تصمیمگیریهای سیاسی کنار گذاشته شدهاند، درگیریهای اجتنابناپذیر میان حمدتی و البرهان آغاز شده است. همانطور که ماشامون به الجزیره میگوید، آمریکا در این بحران نقش دارد: «آمریکاییها مرحله گذار قدرت در سودان را به شرکای منطقهای خود (عمدتا عربستان و امارات) سپردهاند. به همین دلیل است که هیج برنامه جامعی برای گذار سودان به دموکراسی وجود ندارد. در نهایت، این دموکراسی است که ثبات را به سودان برمیگرداند. بله، غیرنظامیان در تمام مسائل با یکدیگر اختلاف دارند، اما حداقل یکدیگر را نمیکشند و تلفات جانی به بار نمیآورند.»