دریافت لینک صفحه با کد QR
گروه سیاسی: روزنامه هممیهن نوشت: بعد از انتشار بیانیه مشترک وزرای خارجه روسیه و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس که در آن اظهارات نامتعارفی علیه تمامیت ارضی ایران مطرح شده بود، بار دیگر موضوع روابط تهران و مسکو و بدعهدیهای روسیه در رابطه با ایران، زیر ذرهبین رسانهها و تحلیلگران قرار گرفته است.
بهرغم روابط صمیمانه تهران و مسکو در سالهای اخیر، دولت روسیه تاکنون بارها در حوزههای مختلف با تعلل و تأخیر در اجرای تعهداتش باعث ایجاد هزینه و آسیب به منافع ایران شده است. از تأخیر روسیه در واگذاری سامانههای دفاع هوایی اس-۳۰۰ به ایران، همزمان با همکاری این کشور با دولتهای غربی برای تصویب قطعنامههای ضدایرانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد گرفته تا تأخیر طولانی در تکمیل واحد نخست نیروگاه اتمی بوشهر، همگی مسائلی بود که جدیت روسیه را در رابطهاش با تهران زیر سوال میبرد. این رفتارهای روسیه با زمزمههای اخیر در مورد بیمیلی روسیه به واگذاری جنگندههای سوخو-۳۵ به ایران در ماههای اخیر، تکمیل شده است.
گمانهزنیها در مورد تمایل ایران برای خرید جنگندههای روسی از مدتها پیش در رسانههای ایران و جهان مورد توجه قرار گرفته بود. از سال ۱۳۹۹ که براساس برجام تحریمهای شورای امنیت برای تجارت سلاحهای متعارف ایران لغو شد، زمزمهها در مورد خریدهای تسلیحاتی جدید بهویژه در حوزه نیروی هوایی مطرح شده بود. آخرین بار ایران سال ۱۹۹۰ تعدادی جنگنده از اتحاد جماهیر شوروی خریداری کرد و از آن زمان دیگر هیچ جنگنده جدید خارجی وارد ناوگان نیروی هوایی ایران نشدهاست.
در طول سالهای گذشته گمانهزنیهایی در مورد تمایل ایران به خرید جنگندههای سوخو-۳۰ در رسانهها مطرح میشد، اما شهریورماه سال گذشته امیرسرتیپ خلبان حمید واحدی در گفتوگویی به این گمانهزنیها پایان داد و خبر داد که خرید جنگندههای سوخو-۳۰ در برنامه ایران نیست و خرید جنگنده سوخو ۳۵ در دستور کار است. از آن زمان خبرها و گزارشهای متعددی در مورد تکمیل فرآیند خرید و واگذاری این جنگندهها به ایران مطرح شدهاست.
موضوع خریداری جنگندههای سوخو-۳۵ موضوع اظهارنظرهای ضدونقیض از سوی مقامهای جمهوری اسلامی ایران بود. دریادار فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اسفندماه سال گذشته گفتهبود: «موضوع خریداری این جنگندهها از سوی کشورمان، اهمیت چندانی ندارد.» اندکی قبل از این اظهارنظر، شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفتهبود: «جنگندههای سوخو-۳۵ که ایران به روسیه سفارش داده است، اوایل سال آینده وارد کشور میشود.» وی گفتهبود: «ما به کشور روسیه سفارشهایی نظیر سیستمهای پدافندی، موشکی و همچنین بالگرد را نیز دادهایم و اکثر این سلاحها بهزودی وارد کشور میشوند.»، اما با گذشت ۶ ماه از این اظهارات هنوز خبری از ورود این تسلیحات نظامی به ایران نشدهاست. اواخر اردیبهشتماه سال جاری، یک رسانه دولتی در ایران مدعی شد که جنگندههای سوخو-۳۵ اوایل خردادماه وارد ایران میشوند، اما این ادعا هم عملی نشد. پیش از آن هم برخی رسانههای خارجی مدعی شدهبودند که خلبانهای نیروی هوایی ایران در حال آموزش دیدن برای استفاده از این جنگندهها در روسیه هستند.
جزئیات دقیقی از توافق یا قرارداد احتمالی ایران برای خریدهای تسلیحاتی از روسیه منتشر نشدهاست و مقامهای نظامی و اجرایی از تایید رسمی آن خودداری میکنند. تازهترین اظهارنظر یک ماه پیش بار دیگر از سوی فرمانده نیروی هوایی ارتش مطرح شد که گفتهبود نیروی هوایی به این جنگندهها نیاز دارد، اما اطلاعی در مورد زمان واگذاری آنها به ایران وجود ندارد و این خرید نیاز تصمیم مقامهای ارشد نظام است. در مورد نحوه پرداخت هزینه خرید این جنگندهها به روسیه هم گمانهزنیهای مختلفی در رسانهها مطرح شدهاست.
رسانههای غربی مدعی هستند که ایران به ازای واگذاری پهپادهای شاهد-۱۳۶ به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین، قرار است این جنگندهها را در کنار تعدادی دیگر از تجهیزات نظامی از جمله تعدادی هلیکوپتر دریافت کند. پایگاه خبری انگلیسیزبان بورسبازار، به نقل از چند منبع دیپلماتیک و امنیتی مدعی شد که ایران هزینه خرید این جنگندهها را پیشتر و در دوره دوم ریاستجمهوری حسن روحانی کامل به روسیه پرداخت کردهاست، اما روسیه از آن زمان از تحویل جنگندهها به ایران خودداری کردهاست. برخی تحلیلگران معتقدند که دلیل تعلل روسیه در انجام تعهداتش در روابط با ایران، تلاش برای جلب رضایت اسرائیل است. اکسیوس یک ماه پیش گزارش دادهبود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در جلسه استماعی در کنست گفتهاست که به ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در مورد همکاریهای نظامی با ایران اعتراض کردهاست.
جنگندههای سوخو-۳۵ میتوانست مدرنترین جنگندههایی باشد که به ناوگان نیروی هوایی ایران اضافه شود. آخرین باری که ایران جنگندههای جدیدی برای نیروی هوایی خود خرید، مربوط به بیش از ۳۰ سال پیش و خرید چند فروند هواپیمای میگ-۲۹ و سوخو-۲۴ از اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. سوخو-۳۵ مدرنترین جنگندهای است که توسط روسیه طراحی شده و توانایی رهگیری ۳۰ هدف هوایی به صورت همزمان و درگیری با دستکم ۲ هدف هوایی و ۴ هدف زمینی به صورت همزمان دارد.
جنگندههایی برای مصر
در رسانهها عددهای مختلفی در مورد سفارش سوخو-۳۵ مطرح شدهاست. گفته میشود ایران بین ۲۴ تا ۵۰ فروند از این جنگندهها را به روسیه سفارش دادهاست. مشهورترین روایت، ۲۴ فروند سوخو-۳۵ است. این ۲۴ فروند سوخو-۳۵ سال ۲۰۱۹ توسط ارتش مصر سفارش دادهشدهبود. اما مصریها به این دلیل که نگران بودند براساس قانون کاتسا تحت تحریمهای ثانویه آمریکا قرار بگیرند، تصمیم گرفتند این قرارداد را لغو کنند. براساس ماده ۲۳۱ قانون کاتسا، هر کشوری که «وارد معاملههای جدی با بخشهای دفاعی و اطلاعاتی روسیه» شود، توسط آمریکا تحریم میشود. قانون کاتسا یا قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم، سال ۲۰۱۷ علیه ایران، روسیه و کرهشمالی در کنگره آمریکا تصویب شدهبود.
حمیدرضا عزیزی پژوهشگر مهمان مؤسسه امور امنیتی و بینالملل آلمان:
تهران گزینهای جز تحمل بدعهدیهای مسکو برای خود باقی نگذاشته است
با توجه به اصرار دولت سیزدهم بر روابط راهبردی با روسیه، چرا مسئله واگذاری جنگندههای سوخو-۳۵ به ایران با ابهامهای زیادی مواجه شدهاست؟ به نظر میرسد که مسکو بهرغم روابط صمیمانه با تهران، حاضر نیست چنین تجهیزات دفاعی کلیدی را در اختیار تهران قرار دهد.
به نظر من این کش و قوسها و این گزارشهای ضد و نقیض از واگذاری یا عدم واگذاری این جنگندهها، خیلی هم غیرمنتظره نیست. روسیه در بحث ایران، موضوع همکاریهای نظامی-امنیتی را همیشه بهعنوان اهرمی برای تنظیم روابطش با دیگر بازیگرها استفاده میکند. وقتی میگویم بقیه بازیگران، در هر موقعیت زمانی ممکن است بازیگران ثالث مدنظر مسکو در رابطه با تهران تغییر کند. در دوران بحران هستهای ایران، زمانی که قرارداد خرید سامانه پدافند هوایی اس-۳۰۰ منعقد شدهبود و روسیه از تحویلش به ایران خودداری میکرد، همزمان روسیه در شورای امنیت با قطعنامههای تحریم علیه ایران موافقت میکرد. در آن دوران مسکو تلاش میکرد که از کارت ایران در روابط خودش با آمریکا استفاده کند. به نظر من در حال حاضر مسئله دولتهای منطقه مطرح است، یکی کشورهای حاشیه خلیجفارس و مهمتر از آن بحث اسرائیل. روسیه از مسئله نشان دادن ارتقای همکاری نظامی با ایران از یکسو و چانهزنی و عدم تحویل این سلاحها به ایران، از سوی دیگر استفاده میکند تا روابطش را با دولتهای منطقه تنظیم کند.
روسیهای که بعد از آغاز جنگ اوکراین از طرف غرب تحت فشار شدید قرار گرفت، نگاهش را به مناطق دیگر دنیا معطوف کردهاست تا بتواند مفری را از فشارهای غرب برای خودش به دست بیاورد؛ یکی از اصلیترین حوزههای مورد توجه روسیه، کشورهای عربی خلیجفارس هستند. این توجه دو دلیل دارد: یکی ثروت این کشورها و ظرفیت آنها برای سرمایهگذاری و همکاریهای مالی با روسیه که میتواند اثر تحریم را خنثی کند و دیگری به خاطر اتحاد سنتی که کشورهای عربی خلیجفارس با ایالات متحده آمریکا داشتند و در سطح استراتژیک به روسیه توان موازنهسازی متقابل (Counter Balancing) به روسیه میدهند. در بحث اسرائیل هم از یک طرف، روابط مسکو و تلآویو سابقه تاریخی دارد و از طرف دیگر روسیه با اسرائیل موازنه متقابلی را برقرار کرد. اسرائیل تلاش میکند که جلوی همکاری گستردهتر مسکو را با تهران بهویژه در سوریه بگیرد و در مقابل روسیه تلاش میکند که مانع قرار دادن تجهیزات نظامی اسرائیلی به اوکراین شود. در واقع همانقدر که اسرائیل نگران همکاریهای نظامی روسیه با ایران است، روسیه هم نگران است که قرار دادن تجهیزات پیشرفتهای مانند سامانه دفاع هوایی گنبد آهنین به اوکراین بر تواناییهای روسیه در جنگ تاثیر بگذارد.
در این مانورهای دیپلماتیک، روسیه از یک طرف نشان میدهد که آماده همکاریهای بیشتر با ایران است که نمونهاش را میتوان در تبلیغات در مورد واگذاری سوخو به ایران دید، که همین موضوع را بهعنوان کارتی در مناسبات با دولتهای منطقه از آن استفاده میکند.
فکر میکنید دستیابی به جتهای جنگنده سوخو-۳۵ به لحاظ نظامی تا چه اندازه برای ایران اهمیت داشتهباشد؟
نوع جنگندههای سوخو-۳۵ و تعداد آنها که در گزارشها مطرح شدهاست...... بین ۲۴ فروند تا ۵۰ فروند در گزارشها آمدهاست...
بله، البته بیشتر ۲۴ فروند مطرح شد، چون که این تعداد را برای مصر تولید کردهبود و بعد از آنکه قرارداد با مصر ملغی شد، گفتهشد که این جنگندهها در اختیار ایران قرار میگیرد. نوع و تعداد این جنگندهها به اعتقاد من بعید است که تاثیر قابلتوجهی بر تواناییهای نظامی ایران بهخصوص در سطح استراتژیک داشتهباشد. این موضوع دلایل مختلفی دارد. مهمترین مسئله تعداد این جنگندهها است. اگر ویژگیهای رزمی این جنگندهها را در نظر نگیریم و فقط تعداد آن را در نظر بگیریم و تصور کنیم که ایران در راستای نوسازی ناوگان هوایی خودش استفاده کند، در مقایسه با چندصد جنگنده پیشرفتهای که هر یک از همسایگان ایران در اختیار دارند، از ترکیه گرفته تا عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل، ۲۴ جنگنده یا حتی ۵۰ فروند جنگنده نسل چهار پنج توان ایجاد توازن در نیروی هوایی به ایران نمیدهد.
در رابطه با ماهیت این جنگندهها هم باید پیشینه نیروی هوایی ایران را در نظر بگیریم. نیروی هوایی ارتش ایران بر اساس پرندههای غربی و بهصورت مشخص آمریکایی تنظیم شدهبود. اگر روزی ایران قرار باشد این جنگندهها را تحویل بگیرد، بحث منطبق کردن و سازگاری این پرندهها با ساختار نیروی هوایی ایران مطرح میشود که یک بحث پیچیده دیگر پیش میآورد. اگر این مسائل را هم کنار بگذاریم، کارشناسان نظامی در مورد این موضوع اظهارنظر کردهاند که جنگندههای سوخو-۳۵ میتواند توانایی ایران را در دفاع از حریم هوایی خودش بالاتر ببرد و برخلاف جنگندههای سری اف آمریکا در اختیار همسایگان و رقبای منطقهای ایران قرار دادهاند، توان تهاجم و تهاجم متقابل را در اختیار ایران قرار نمیدهد.
نکته دیگر این است که در یکی دو دهه اخیر، استراتژی هوایی ایران روی دو اصل بیش از هر چیز دیگر مبتنی است که هر دو هم براساس توسعه توانایی بومی پیش رفتهاست. نخست سامانههای دفاع هوایی در حوزه دفاعی است و دیگری هم پهپادها در حوزه تهاجم. اساساً دکترین آفند و پدافند هوایی ایران بر مبنای این دو توانایی تنظیم شدهاست. سوالی که پیش میآید این است که آیا ورود جنگندههای سوخو-۳۵ قرار است مبنای بازنگری در دکترین هوایی ایران شود؟ من این را قبول ندارم. به اعتقاد من در میان حلقههای نظامی ایران هم نگاه به سوخو-۳۵ نگاه تاکتیکی است. صحبتهایی که فرماندهان نظامی ایران در مورد نیاز ایران به این پرندهها میکنند، به نظر میرسد به این معنا باشد که این جنگندهها میتواند توان ایران را برای دفاع از حریم هوایی به شکل تاکتیکی افزایش دهد.
تصور من این است که برای تهران مهمترین مسئله در این سفارش، پیام سیاسی و دیپلماتیکی است که نهایی شدن چنین قراردادی میتواند در پی داشتهباشد. تحویل این جنگندهها به ایران میتواند ایران را در یک جبهه با روسیه نشان بدهد و این پیام را به رقبای ایران بهویژه اسرائیل القا کند که روسیه حاضر است در بالاترین سطح نظامی با ایران همکاری کند و این مسئله را به نوعی ارتقای بازدارندگی در سطح دیپلماتیک با القای شراکت یا اتحاد با یک قدرت بزرگ میتوان تحلیل کرد.
به نظر میرسد که نیروهای مسلح ایران بهنوعی به دنبال به روزرسانی و ارتقای ساختارهای دفاعی و تهاجمی نیروی هوایی ایران هستند. تصور نمیکنم که ایران در حال حاضر جز تعدادی میگ-۲۹ جنگنده نسل چهارم دیگری در اختیار داشتهباشد...
تا جایی که من میدانم همین است...
حتی همین تعداد جنگندههای سوخو-۳۵ میتواند هم به تعداد جنگندههای مدرنتر نیروی هوایی ایران و هم در ابزارهای دفاعی و تهاجمی ایران تنوع ایجاد کند. اگر تصور کنیم که ایران بتواند در آینده جنگندههای مدرن دیگری هم از روسیه و چین دریافت کند، به ارتقای توان هوایی ایران که چهار دهه است نوسازی نشدهاست، کمک میکند؟
این استراتژی، استراتژی درستی است. هر کشوری باید تلاش کند از منابع مختلف چیزی که مورد نیاز نیروهای نظامیاش هست را تامین کند. این رویکردی منطقی محسوب میشود. آن چیزی که اینجا در مورد ایران مسئله است، همانگونه که عرض کردم، بحث تاکتیکی و استراتژیک بودن این سفارش است و اینکه تا چه حد میشود روی روسیه بهعنوان شریکی که چنین کمکی به ایران بکند، حساب کرد. تاکتیکی خواندن این مسئله بهمعنای کماهمیت تلقیکردناش نیست، بلکه به این معنا است که نقشی که فعلاً و در کوتاهمدت میتواند ایفا بکند، در سطح استراتژیک نیست. چیزی که من میبینم این است که چنین واقعبینیای در طرف ایرانی هم وجود دارد که روی چنین سفارشی بهعنوان یکی از ستونهای اصلی استراتژی نظامی کشور حساب باز نکنند. فکر میکنم که اگر این سفارش عملی شود و همانطور که شما گفتید با سفارشهای مشابهی از چین یا دیگر کشورها تکمیل شود، آنگاه در یک چشمانداز بلندمدت حداقل ۱۰ساله میتواند باعث یک بازنگری در دکترین نظامی ایران شود. اما چنین ایدهای فعلاً فقط روی کاغذ است.
موضوع جنگندههای سوخو-۳۵ نخستین موردی نیست که تهران با تعلل و تأخیر مسکو در اجرای تعهداتش مواجه میشود. در موضوع واحد اول نیروگاه اتمی بوشهر، در موضوع واگذاری سامانههای پدافند هوایی اس-۳۰۰ و در اجرای واحدهای دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر هم تهران با همین مسائل مواجه شدهاست. در جواب سوال نخست توضیح دادید که چرا مسکو چنین رفتاری را در پیش میگیرد، اما در طرف ایرانی فکر میکنید تا کی میتوانند بدعهدیهای روسیه را تحمل کنند؟
سوال بسیار مهمی است، اما سوالی که باید در کنار آن پرسید این است که ایران چه گزینه دیگری برایش باقی مانده است؟ مسئله اصلی این است که با تمام تحولهایی که در عرصه سیاست خارجی ایران رخ دادهاست و تقابلی که با غرب به اوج رسیدهاست، ایران اگر تحمل نکند، چه کار کند؟ نکته مهم اینجاست که بخش مهمی از عوامل اوج گرفتن رویارویی کنونی ایران و غرب هم نتیجه همکاریهای اخیر تهران و مسکو در دوران جنگ اوکراین است. تحمل رفتارهای مسکو، نتیجه یک روند طولانیمدت در روند سیاست خارجی ایران است که با روی کار آمدن دولت سیدابراهیم رئیسی، تسریع شدهاست و نگاه به شرق افراطی در سیاست خارجی ایران حاکم شدهاست و هرگونه چشمانداز بهبود روابط با غرب به نظر میرسد کنار گذاشتهشدهاست. این سیاست براساس یک درک ناقص، نه درک نادرست، بلکه درک ناقص از گذار نظام بینالملل شکل گرفتهاست که آینده سیاست خارجی ایران را براساس شراکت با قدرتهای شرقی مانند روسیه و چین در نظر میگیرند. در این شرایط وقتی جهتگیری کلی سیاست خارجی به سمت روسیه و چین برده میشود و گزینه موازنه کاملاً از سیاست خارجی حذف میشود، در نتیجه سیاست خارجی کشور تابعی از رویکرد قدرتهای بزرگی خواهد شد که کشور در جبهه یا بلوک آنها قرار گرفتهاست. هر چقدر هم که زمان میگذرد، اگر ایران بخواهد به رویکرد موازنه در سیاست خارجی خودش بازگردد، هزینه بیشتری در پیش دارد، هم اینکه این مسئله تلاش برای بازگشت به حالت توازن را دشوارتر میکند.
گفتید که درک ناقصی از شرایط گذار در نظام بینالملل در تهران شکل گرفتهاست. توضیح میدهید منظورتان دقیقاً چیست؟
این فهم که نظام بینالملل به سمت چندقطبی شدن حرکت میکند و بحث هژمونی آمریکا که بعد از ۱۱ سپتامبر به اوج خود رسیدهبود، در حال افول است، درک درستی از شرایط است. اما به نظر میرسد که در جمهوری اسلامی ایران سیاستگذاران ارشد به این نتیجه رسیدهاند که آینده نظام بینالملل، یک نظام دوقطبی، مشابه دوران جنگ سرد است که برخلاف دوران جنگ سرد که شوروی به سمت افول رفت، قطبِ در حال افول، اینبار غرب خواهد بود؛ لذا به نظر میرسد که سیاستگذاران ارشد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به این نتیجهگیری قطعی رسیدهاند که در نظام دوقطبی آینده ایران میخواهد در جبهه قدرتهای شرقی باشد.
مهمترین مسئلهای که تئوریسینها و نظریهپردازهای ارشد براساس تجربیات تاریخی به آن اشاره میکنند، مسئله عدم قطعیت است. در دوران گذار نظام بینالملل چیزی که قطعیت دارد تغییر است، چیزی که قطعیت ندارد این است که تغییر به چه سمتی است، آیا یک دو قطبی متصلب است یا یک دوقطبی همکاری-رقابت است؟ مثلا همین هفته گذشته، آلمان استراتژی چین خود را منتشر کرد، در این سند آمدهاست که چین شریک و رقیب آلمان محسوب میشود. تا زمانی که نظام جدید شکل نگرفتهاست، هر قدرت میانی، از جمله ایران و بهویژه ایران، اگر خودش را در یکی از دو جبهه احتمالی نظام آینده قرار بدهد، قمار کردهاست؛ چنین قماری ممکن است موفق باشد و ممکن است موفق نباشد. حتی در صورت موفقیت در این بختآزمایی، باز هم، چون گزینه توازن از سیاست خارجی حذف شدهاست، باز هم سیاست خارجی تابع روابط قدرتهای بزرگ خواهد شد. در تاریخ، حتی در دوره جنگ سرد، زمانی سیاست خارجی ایران موفق بود که سیاست خارجی ایران به سمت موازنه رفته باشد، مثل دوره نیمه دهه ۱۳۴۰ تا زمان انقلاب اسلامی. مثالهای موفق دیگر در این ایجاد موازنه در دوره کنونی را میتوان در سیاست خارجی کشورهایی مانند ترکیه و عربستان سعودی دید. در شرایط گذار نظام بینالملل سیاست خارجی منطقی برای قدرتهای میانی، سیاست خارجی مبتنی بر موازنه است، ایران از این موازنه فاصله گرفتهاست و قطعاً به خاطر این انتخاب هزینه خواهد داد.
انقلاب اسلامی ایران در مرحله پایانی دوره اوج رقابتهای جنگ سرد اتفاق افتاد، حتی پس از انقلاب هم رویکردی که جمهوری اسلامی انتخاب کرد، رویکرد بیطرفی در جنگ سرد بود. فکر میکنید جمهوری اسلامی ایران آگاهانه تصمیم گرفتهاست که رویکرد بیطرفی خود را تغییر دهد؟
تمام نشانهها حکایت از این دارد که این رویکرد تغییر کرده و چیزی بهعنوان «نه شرقی، نه غربی» به عنوان بنیان سیاست خارجی ما دیگر وجود ندارد، بلکه با یک سیاست شرقگرایانه جایگزین شدهاست. قبلا هدف از انتخاب رویکرد نگاه به شرق این بود که کاستیهای ناشی از مشکلات در روابط با غرب برطرف شود، اما در حال حاضر بهعنوان تنها گزینه در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفتهاست.