دریافت لینک صفحه با کد QR
گروه جامعه: اندیشکده هاتف، اطلاعاتی را در خصوص مهاجرت نخبگان از کشور منتشر کرده است. بر اساس این اطلاعات، ۸۰ درصد رتبههای برتر ایران در رشتههای ریاضی و فیزیک در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ از کشور مهاجرت کرده اند. از این تعداد، بهطور متوسط ۷۸درصد نخبگان، دیگر به کشور بازنگشتهاند.
به گزارش فرارو، هاتف در بخش دیگری از این گزارش تاکید کرده است که بین چهار گروه فعالان استارتآپی، پزشکان و پرستاران، اساتید، محققان و پژوهشگران و دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی بین ۶۳ تا ۷۱درصد از افراد تمایل زیاد یا بسیارزیاد برای مهاجرت از ایران دارند. این گزارش همچنین تاکید کرده که بین ۵۶ تا ۸۷ درصد این گروهها تمایل خود به مهاجرت را تا حد زیاد یا بسیارزیاد حاصل از شرایط عمومی کشور میدانند: «هرچند قیمت ارز و همهگیری کرونا در سالهای اخیر باعث کاهش نسبی مهاجرتها شده است، ولی تمایل به مهاجرت از کشور و نارضایتی ایجادشده در پی آن، نشاندهنده وخامت اوضاع در بین گروههای تحصیلکرده و نیروی کار ماهر در کشور است.»
دادههای مرتبط با سال ۹۷، نشان میدهد که از میان ۱۰رتبه برتر سال ۸۰ رشته ریاضی و فیزیک، فقط دو نفر از آنها در ایران ماندهاند. یکنفر دانشیار مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف است و دیگری استادیار گروه مهندسی برق دانشگاه صنعتی امیرکبیر. از میان چندنفر باقیمانده ۵نفر مقیم آمریکا هستند و دونفر مقیم کانادا.
در سالهای اخیر بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهی با ویزای تحصیلی روانه کشورهای دیگر شدند و رفتهرفته با پیدا کردن شغل یا تشکیل خانواده، مهاجرت خود را دائمی کردند. اگرچه این دادهها مرتبط با سالهای گذشته است، اما گزارش تصویری رکنا، از جمع رتبههای برتر کنکور ۱۴۰۱ نشان میدهد وضعیت تمایل نخبهها به مهاجرت از کشور همان است که در سالهای گذشته بود. در این گزارش تصویری، رتبههای برتر کنکور در دانشگاه تهران جمع شده اند تا تصمیم بگیرند در کدام دانشگاه تحصیل کنند. سپس از آنها سوال شد که چقدر به مهاجرت فکر میکنند، پاسخهای آنان به شدت تکان دهنده بود. چرا که هم خود این نخبهها و هم خانواده آنان تاکید بر مهاجرت داشتند.
با توجه به اهمیت مهاجرت نخبگان از زاویه اقتصادی، پرسشهایی مطرح است از جمله این که مهاجرت نخبگان کشور چه تاثیری بر اقتصاد آینده ایران خواهد داشت؟ آیا میتوان فقدان نیروی انسانی متخصص را به راحتی جبران کرد؟ علی قنبری، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
علی قنبری به فرارو گفت: «متاسفانه روند خروج نخبهها و نیروهای با کیفیت کشور، نه تنها سرعت گرفته، بلکه رو به افزایش است. درست است که این موضوع در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اثرات منفی دارد، اما بیشترین تاثیر منفی را در بعد اقتصادی خواهد داشت. از نظر اقتصادی مهمترین عامل رشد اقتصادی یک کشور، سرمایه انسانی است. با خروج سرمایههای انسانی از کشور، یکی از ستونهای اصلی رشد و توسعه اقتصادی کشور را از دست خواهیم داد.»
وی افزود: «چشم انداز آینده کشور به ویژه در بخش اقتصادی با این حجم صادرات نخبهای که انجام میدهیم، چندان روشن نخواهد بود. این شرایط نه تنها هزینههای بالایی را به کشور تحمیل میکند، بلکه به قطعیت تاکید میکنم که جایگزین کردن این افراد به راحتی امکان پذیر نیست. نیروهایی که از کشور خارج میشوند، نخبه و بالنده و آماده اثربخشی در حوزههای گوناگون هستند. برای پرورش این نیروها، هزینههای مادی و معنوی زیادی صرف شده است. یک هزینه مهم که پس از خروج نخبهها به کشور تحمیل میشود، اما اغلب دیده نمیشود این است که وقتی نیروهای نخبه و شایسته را از دست میدهیم، مجبوریم نیروهای کم توانتر و در سطح عادی را جایگزین نخبگان کنیم. در بهترین حالت، سالها طول میکشد تا یک نیروی معمولی به سطحی تقریبا همسان با یک نیروی درجه یک برسد. این فرایند، میلیاردها دلارهزینه به کشور تحمیل میکند. درواقع با خروج نخبهها، ما در دو بعد اقتصادی و هدررفت زمان، متحمل خسارت میشویم و از قطار پیشرفت اقتصادی نیز جا خواهیم ماند.»
بی تفاوتی نسبت به خروج نخبگان از کشور
این اقتصاددان گفت: «در حال حاضر، بسیاری از کشورهای همسایه ایران و کشورهای آسیایی به سرعت در حال سبقت گرفتن از ما هستند. اما در ایران نه تنها سیاستهایی اتخاذ میشود که نخبگان را فراری میدهد، بلکه یک نگاه بی تفاوت و بی اعتنا به این صادرات نخبگان از کشور نیز وجود دارد. با این شرایط نه تنها درجا میزنیم، بلکه عقب گرد هم خواهیم کرد. هم اکنون ایران به لحاظ شاخصهای مهم اقتصادی از جمله رشد اقتصادی و حتی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی از کشورهای اطراف، از جمله عربستان، کویت، امارات و ترکیه، عقب مانده است.»
وی افزود: «آمارهای پراکندهای درباره هزینههای خروج نخبگان از کشور منتشر میشود، اما در یک ارزیابی ساده، اگر هزینه تحصیلات و تربیت یک نیروی انسانی را بین ۵ تا ۱۰ میلیون دلار در نظر بگیریم و این رقم را ضربدر تعداد نیروهای نخبهای که از کشور خارج میشوند کنیم، رقمی بسیار بالا و میلیارد دلاری ثبت میشود. سالیانه میلیاردها دلار را در سایه خروج نیروهای انسانی از دست میدهیم. امثال نخبههای ارزشمندی مثل خانم مریم میرزاخانی را در ایران کم نداشتیم، نخبههایی که باعث افتخار کشور بودند، اما در سایه غفلت و سهل انگاری مسئولین رفتند و برنگشتند. برخورد نامناسب با نخبهها نه تنها باعث مهاجرت میشود، بلکه دلیلی برای این شرایط است که شخصی که برای ادامه تحصیل و با ویزای دانشجویی از کشور رفته، تمایلی برای بازگشت نشان ندهد؛ بنابراین ما با یک روند دو سر باخت رو به رو هستیم. از یک سو، عدم به کار گیری نخبگان در کشور و هدر دادن این استعدادها و از سوی دیگر عدم بازگشت نخبگان مهاجر به کشور.»
سیاست گذاریهای اشتباه و پیامدهای مخرب بلند مدت
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «دوره سالهای ۱۳۶۰ و اوایل ۱۳۷۰ که نرخ فرزندآوری بالا بود و به نیروهای تازه نفس امید داشتیم پایان یافته و اکنون از یک سو با بحران خروج نخبگان و از سوی دیگر کاهش نیروی انسانی در کشور مواجهیم. معتقدم که مسئولان کشور نه تنها فعالیتی در جهت پیشگیری از خروج نخبگان نکرده و بی اعتنایی نشان میدهند، بلکه حتی در جهت منفی حرکت میکنند و گویی از خروج نخبگان خوشحال هم میشوند. متاسفانه سیاستهای اشتباه دولت زمینه را برای هدر دادن سرمایه انسانی کشور فراهم کرده است. نگاهی به وضعیت برجام و FATF نشان میدهد این سیاستهای غلط ما را به کجا رسانده است. اکنون که قصد داریم پولهای خودمان را از کره بگیریم باید شاهد گردش و تبدیل پولمان روی نقشه جغرافیا باشیم و در نهایت پولمان را با ضرر و نه به شکل نقدی، بلکه به شکل غذا و دارو یا به عبارتی همان «نفت در برابر غذا» پس بگیریم.»
وی افزود: «ما نه فقط در جذب و پاسداشت نیروهای انسانی با مشکل مواجهیم بلکه توجه نمیکنیم، کشورهای همسایه چگونه به تربیت یا جذب نیروهای ماهری میپردازند که بتوانند در مسیر تکنولوژی روز دنیا، کار و درامدزایی کنند. ما حتی نمیتوانیم همین پولهای آزاد شده را صرف پیشرفت تکنولوژی و فناوری در کشورمان کنیم. تمام این موارد مانند زنجیره به هم مرتبط هستند. هفت میلیارد دلاری که در کره داشتیم به شش میلیارد دلار تبدیل شد و حتی نمیتوانیم به دلخواه خود و در راستای اشتغالزایی و توسعه مبتنی بر پیشرفت تکنولوژی از آن استفاده کنیم. سیاست خارجی فعلی ما نتیجهای به جز انزوای ایران در دنیا و عقب ماندن از کشورهای همسایه ندارد. اثرات این سیاست خارجی را در همه عرصههای مهم کشور از اجتماعی تا اقتصادی میبینیم. هر چه بر این سیاستهای غلط در عرصه داخلی و به ویژه عرصه خارجی پافشاری کنیم، فاصله ما از کشورهای دیگر بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نتیجه از گردونه رقابت با کشورهایی که زمانی آرزو داشتند هم رتبه با ایران باشند، به طور کامل خارج خواهیم شد.»