گروه بین الملل: هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه در نخستین سفر خود از زمان پیروزی رجب طی اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه، به ایران سفر و با همتای ایرانی خود، حسین امیرعبداللهیان، دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش فرارو، در جریان دیدار فیدان و امیرعبداللهیان پروندههای مختلفی مورد بررسی قرار گرفت و به چالشهای منطقهای مشترک دو کشور از جمله مساول سوریه پرداخته شد. فیدان در این دیدار ضمن تاکید بر اهمیت گسترش روابط دوجانبه در رابطه با فعالیت حزب کارگران کردستان یا پ. ک. ک ابراز نگرانی کرد.
سیاستهای ایران و ترکیه، در قبال سوریه، تفاوتهایی آشکار با یکدیگر دارد. مدتی پیش، بشار اسد، رئیسجمهور سوریه ترکیه را متهم کرد که از استمرار بحران در بخشهای مرزی دو کشور استقبال و از تروریستها حمایت میکند. این در حالی است که بشار اسد روابط دیپلماتیک پررنگ و موثری با ایران دارد. امیرعبداللهیان در این دیدار، در خصوص مسئله سوریه گفت: «مسئله سوریه و نگرانیهای ترکیه باید از مسیر دیپلماسی و گفتگوی آنکارا و دمشق پیگیری شود. جمهوری اسلامی به تلاشهای خود برای رفع نگرانی ترکیه، در چارچوب احترام به تمامیت ارضی سوریه ادامه خواهد داد.»
امیرعبداللهیان در بخش دیگری از نشست خبری با همتای ترک خود از هدفگذاری برای تجارت ۳۰ میلیارد یورویی دو کشور خبر داد. او همچنین اضافه کرد که عربستان سعودی هم برای مشارکت با ایران و ترکیه تمایل دارد و برگزاری نشست سهجانبه اقتصادی تهران، آنکارا و ریاض در دستور کار طرفین قرار دارد. با توجه به این دیدار و تاریخچه روابط دو کشور، پرسشهایی مطرح است، از جمله این که محورهای همکاری و چالشهای روابط دو کشور کدامند و مهمترین پروندههای مشترک ایران و ترکیه درباره چه مسائلی است؟ اردشیر پشنگ، پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه و مدیر دپارتمان تحولات کُردها در انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا در گفتگو با فرارو، به این پرسشها پاسخ داده است:
اردشیر پشنگ گفت: «ایران و ترکیه، روابط تاریخی دیرینهای دارند و طی ۴۰۰ سال گذشته، به غیر از برهههایی که درگیریهای جدی بین عثمانیها و صفویها وجود داشت، فارغ از این که حکومت در ایران و عثمانی و بعدها ترکیه به چه شکلی است و در دستان کدام پاشاه، گروه و دستهای است، رابطه بین دو کشور، از یک سو دوستانه و از سوی دیگر رقابتی ارزیابی شده است. گاهی این رقابتها، به چالش و بحران منجر شده و گاهی دوستیها، به رونق روابط در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و تعاملات اجتماعی منجر میشده. این روند به طور کلی تا به امروز باقی مانده و آن چه میدانیم این است که طی دهههای اخیر، دو کشور ایران و ترکیه از قدرتهای جدی و اصلی در منطقه خاورمیانه هستند (البته در کنار دولتهایی مثل مصر و عربستان سعودی و قبلترها تا حدی عراق). در دوره جدید نیز این روند روابط، ادامه دارد.»
وی افزود: «قدرت طرفین و عقبه تاریخی که ترکیه و ایران، پیرامون خود دارند باعث شده که آن دوگانه دوستی و رقابت به شیوههای دیگری بازتولید شود. ما در دورهای قرار گرفته ایم که چه در منطقه و چه در عرصه بینالملل شاهد «عصر منطقه گرایی» هستیم. عصر منطقهگرایی یعنی عصری که قدرتهای منطقه در آن آزادی عمل بیشتری نسبت به دوران جنگ سرد دارند، بنابراین به طور طبیعی تلاش برای افزایش نفوذ، افزایش حضور و گسترش منافع در بسیاری از مناطق پیرامونی که مناطق مشترک محسوب میشوند (مثل شامات در سوریه، عراق، قفقاز و آسیای میانه)، دیده میشود و نوع رقابتها همراه با تنش و گاه، حتی بحرانهای جدی است. برای مثال در دو سال اخیر، در قفقاز، چنین وضعیتی را دیدیم؛ بنابراین طرفین سعی کردهاند حتی در بدترین وضعیت، نوعی مدیریت سیاسی را رعایت کنند تا بحرانها از حدی مشخص بیشتر نشود و با تمرکز روی اشتراکات، سعی دارند این روند را حفظ کنند.»
این تحلیلگر سیاسی گفت: «در حال حاضر درباره پرندههای مشترک ایران و ترکیه میتوان گفت که یک فهرست نسبتا بلندبالا بین طرفین وجود دارد. یکی از روابط مشخص ایران و ترکیه روابط اقتصادی است. طی دورهای که فشارهای تحریمی یک جانبه ایالات متحده علیه اقتصاد ایران افزایش پیدا کرد، ترکیه یکی از مفرهای تنفسی اقتصاد ایران محسوب میشد و کمک کرد ایران تا حدی از پیامدهای منفی تحریمها بکاهد. این مسئله برای ایران بسیار مهم بود. یک بخش مهم دیگر از روابط ایران و ترکیه، همکاریهای امنیتی مشترک است. طرفین درک مشترکی درباره برخی از موضوعات و سوژههای منطقهای و نیز مسائل داخلی و امنیتی در قبال یکدیگر دارند و در عین حال در بعضی موارد، نگرانیها و دغدغههایی نیز نسبت به یکدیگر در رابطه با حمایت طرفین از گروههای مخالف دارند.»
وی افزود: «در رابطه با مناطق پیرامونی میتوان گفت طی دو سال اخیر، مهمترین پرونده امنیتی به مسئله قفقاز بر میگردد و در آن جا نیز، چیزی که حائز اهمیت است، روابط آذربایجان و ارمنستان، و تلاش آذربایجان تحت حمایت ترکیه و در سایه نزدیکی با اسرائیل برای تغییر در مرزها است. این تغییرات، تغییرات ژئوپلیتیک تاثیرگذار و منفی برای ایران خواهد بود. بر همین اساس این موضوع از مهمترین موارد در روابط ایران و ترکیه است. ترکیه کوشش کرده در قفقاز بالانس را به ضرر ایران و به نفع خود تغییر دهد و این موضوع همچنان از موارد مهم و حل نشده در روابط طرفین است. البته در این موضوع بازیگران دیگری مثل روسیه و حتی ایالات متحده، تا حدی تاثیرگذارند.»
این کارشناس مسائل ترکیه گفت: «پرونده مشترک دیگر، موضوع سوریه است. سالهاست که ترکیه، مناطقی از سوریه را تحت اشغال خود دارد، از جمله این مناطق میتوان به منطقه «عفرین» در کردستان سوریه، اشاره کرد. هر چند، ترکیه مناطق دیگری را نیز در اختیار دارد. ترکیه به شدت مخالف ایجاد تجربهای مشابه اقلیم کردستان در مناطق کردستان سوریه (روژاوا) است. حدود یک سوم خاک سوریه، طی یازده سال اخیر تحت کنترل نیروهای کرد سوریه دموکراتیک بوده که البته در کنار آنان، اعراب، ارمنیها و آشوریها نیز حضور داشتند. ترکیه به شیوههای مختلف تلاش کرده که این حکومت را که یک خودمختاری دموکراتیک را در این مناطق با کمک ایالات متحده و کشورهای غربی به وجود آورده از بین ببرد، چرا که ترکیه آن را ادامه «پ. ک. ک» میداند. در این رابطه طی دو سال اخیر تلاش شده از یک سو، با سوریه تنشزدایی انجام شود و از سوی دیگر، ایران سعی کرده از ظرفیتهای خود برای کاهش تنش بین سوریه و ترکیه استفاده کند. یکی از موضوعات مهم در سفر اخیر آقای هاکان فیدان به تهران به مسئله کردها و به طور خاص کردها در کردستان سوریه و اقلیم کردستان عراق برمی گردد.»
وی افزود: «پرونده عراق نیز بسیار مهم است. ترکیه در عراق یکی از رقبای ایران محسوب میشود. در اقلیم کردستان نیز، شرایط مشابه است. اما در عین حال، بین ترکیه و ایران اشتراک نظرهایی در مسائل مختلف وجود دارد. هر چند پایه اشتراک نظرها متفاوت است. برای مثال ترکیه درباره کرکوک مدعی است که این شهر ترکمانی است و اقلیت «ترکمان» را اکثریت مینامد. تحولات طی شش سال گذشته (از ۲۰۱۷ و پس از رفراندوم استقلال اقلیم کردستان) باعث آن شد که دولت عراق و دولت ایران با کمک ترکیه در شانزدهم اکتبر ۲۰۱۷ تسلط خود را بر کرکوک و اکثریت مناطق مورد مناقشه؛ در استانهای نینوا، دیالی، صلاح الدین و کرکوک بازیابی کند. بنابراین، میتوان گفت دو کشور، با دو زاویه متفاوت، دیدگاه مشترکی را ایجاد کرده اند. هرچند ایران در این زمینه اظهار نظری نمیکند، اما ترکیه اعلام کرده که سعی دارد مانع از الحاق این مناطق به اقلیم کردستان شود. در ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق تاکید شده است که حق تعیین سرنوشت مناطق مورد مناقشه از جمله کرکوک باید از طریق برگزاری رفراندوم و بر اساس یک مکانیسم سه مرحلهای مشخص شود. اما ترکیه مخالف این موضوع است. درواقع، یکی از موضوعات مهم در روابط ایران و عراق به وضعیت مناطق کردنشین چه در عراق و چه در سوریه مرتبط است. این موضوع در روزهای اخیر، در کرکوک تنش ایجاد کرده است.»
پشنگ گفت: «مسئله دیگر بالانسدهی ترکیه در روابط ایران و ایالات متحده و اروپا درباره پرونده هستهای است. در دورههایی حتی ترکیه میزبان مذاکرات بود. هر چند نفوذ ترکیه در این حوزه طی سالهای اخیر کاهش پیدا کرده و کشورهای دیگری همچون عمان و قطر جایگزین شدهاند و نقشآفرینی بالاتری در گفتگوها داشته اند. به طور کلی این موارد، همگی از موضوعاتی بودهاند که در سفر هاکان فیدان به ایران مورد توجه بوده و به گفتگو گذاشته شده است. به نظر میرسد درباره بسیاری از این موارد در تهران صحبت شده است و برای ایران نیز در حال حاضر مهمترین مسئله منطقهای در قبال ترکیه، پرونده قفقاز است. در سمت مقابل، برای ترکیه، فارغ از پرونده قفقاز، مهم است که بتواند از ظرفیتهای ایران، در سوریه برای کاستن از قدرت کردها استفاده کند.»
وی افزود: «به نظر نمیرسد که روابط ایران و ترکیه با چالش خاصتر یا وضعیت متفاوتی نسبت به آن چه که طی سالهای اخیر، دنبال شده، رو به رو شود. این دوگانه رقابت و دوستی در روابط طرفین را میتوان با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیکی و وابستگیهای متقابل و در عین حال تعارضهای ایدئولوژیک طرفین به خوبی مشاهده کرد. دو کشور با نگاه استراتژیک جدی تلاش دارند سطح بحران از حدی مشخص بالاتر نرود. به نظر میرسد که روابط در یک مدیریت الگوی دوستی و رقابت بین طرفین باقی خواهند ماند و اتفاق خاصی هم رخ نخواهد داد. به شکل طبیعی مشخص است که در این رابطه ممکن است بر سر موضوعاتی مثل مسئله مرز مشترک ایران و ارمنستان (که آذربایجان به دنبال تسلط بر آن و قطع ارتباط به بهانه رسیدن به نخجوان است)، تنش ها، افزایش پیدا کند. اما این تنشها در سطحی نخواهد بود که روابط طرفین را از یک روابط دوستانه به حالت غیردوستانه تبدیل کند.»