آقای وزیر ارشاد هر قدر لازم بود صبر کردم و منتظر وعدههای مسئولین شما ماندم ولی گویا در سایه درخت تدبیر شما و دوستانتان امثال من را جایی نیست.
من را دیگر به تدبیر شما امیدی نیست اگرچه از ابتدا هم چنین تصوری داشتم ولی به پاس احترام به کسانی که از من خواسته بودند از حق خودم و ایشان نگذرم باز هم صبوری کردم.
اگر شجاعت چاشنی تدبیر نباشد میشود همان محافظه کاری که سالهای زیادی است روزگار این ملت را سیاه کرده است. مسئولین و مدیران شما بارها اقرار کردند تحت فشارند ولی در تلاشند به نوعی این فشار را بردارند تا بتوانند به من مجوز بدهند و وعدههای گوناگون از جمله آخر سال گذشته و آخر فروردین را برای حل مشکل دادند ولی من هم میدانم با مماشات و محافظه کاری مشکل حل نخواهد شد.
حداقل کاری که
شعارهای مردم پسند اگر عملی نشود بی اعتبار می شوند
میتوانستید بکنید اعلام این واقعیت بود که نیرویی فرای قدرت شما اجازه این کار را نمیدهد تا به این وسیله پرده از واقعیت بر میداشتید و نشان میدادید این حقوق چگونه پایمال میشوند. در مجموع ضمن تشکر از تلاشی که کردید مجددا تاکید میکنم تا شجاعت و جرأت مبنای تدبیرتان نباشد راه به جایی نخواهید برد و همواره مجبورید در مقابل فشارها منفعلانه عمل نمایید.
شعارها و حرفهای مردم پسند اگر به مرحله عمل در نیایند پس از مدتی اعتبار خود را از دست میدهند و ارزش تبلیغاتی نیز نخواهند داشت. قرار نیست من دنبال شما بدوم این وظیفه مدعیان تدبیر و دفاع از حقوق هنرمندان است که در پی حل مشکلات امثال من باشند. یادتان باشد شما نیز نتوانستید حق من را به من بازگردانید و این نیست جز ضعف و بیتدبیری. من اگر کوچکترین از جامعه هنری کشور باشم به اندازه خودم حق دارم و شما موظف بودید به احقاق حقوق من.