آخرین مصاحبه مرحوم احمدی: اعتراضات مردمی به علت عدم اجرای قانون اساسی است
دانشگاه آزاد ابتدا حقوق نعمت احمدی را قطع و سپس او را اخراج کرده بود!
اسفندماه سال ۱۴۰۱ پروانه وکالت نعمت احمدی را باطل کردند
31 شهريور 1402 ساعت 16:46
گروه سیاسی: نعمتالله احمدی، وکیل و حقوقدان سرشناس و شریف ایران که در طول فعالیت حرفه ای خود وکالت پرونده تعدادی از زندانیان سیاسی و حقوق بشری را برعهده داشت در سن 68 سالگی درگذشت.
مرحوم نعمتالله احمدینسب متولد ۱۳۳۴دانشآموخته حقوق و دکترای تاریخ بود و وکیل بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی منتقد در دهه ۷۰ و پروندههایی همچون قتلهای محفلی در کرمان بود.
زندهیاد نعمتالله احمدی، وکیل و حقوقدان سرشناس و شریف ایران که در طول فعالیت حرفه ای خود وکالت پرونده تعدادی از زندانیان سیاسی و حقوق بشری را برعهده داشت و امروز در سن 68 سالگی درگذشت، عضو هیات علمی تمام وقت دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد واحد مرکز بود بهمن ماه سال گذشته (۱۴۰۱) در حساب توییتر خود نوشته بود: «از اسفند ماه ۱۴۰۰ حقوقم قطع شد تا پایان ترم به تدریس ادامه دادم. رساله و پایان نامهایی که مشاور یا راهنما هستم را ادامه میدهم امتحانات جامع را برگزار کردم بدون حقوق!» مرحوم احمدی در خرداد ماه ۱۴۰۱ هم گفته بود که با امضای سرپرست معاونت امور آموزشی دانشگاه آزاد، او از دانشگاه اخراج شده است! این عضو هیات علمی دانشگاه در رابطه با این خبر گفت که ابتدا حقوقم را قطع کردند و پس از آن اعلام کردند که دانشگاه نمیتواند با من ادامه همکاری دهد!
مقامهای قضایی نیز اسفندماه سال ۱۴۰۱ پروانه وکالت نعمت احمدی را باطل کردند تا این حقوقدان و منتقد سیاسی دیگر نتواند وکالت روزنامهنگاران و فعالان سیاسی بازداشتی را برعهده بگیرد.
احمدی در واکنش به این احکام، در تابستان سال جاری گفته بود: «اینها تمام تلاش خود را میکنند تا چه در میان وکلا و چه میان روزنامهنگاران یا استادان دانشگاه، نیروهایی بیبته، بیسواد و دستچینشده را که خودشان آنها را تربیت کردهاند، جایگزین متخصصها و قدیمیهای مستقل کنند که این اتفاقی غمانگیز و تاسفآور است. من مهم نیستم، اما از تماشای اینهمه جوان آگاه و متخصص که مجبور به مهاجرت میشوند دلم درد میگیرد...»
یکی از آخرین مصاحبههای آن مرحوم که با سایت جماران در تیر ماه سال جاری (۱۴۰۲) انجام شده را در زیر میخوانید:
اعتراضات مردمی به علت عدم اجرای فصل سوم قانون اساسی است
یک حقوقدان و وکیل دادگستری با تأکید بر اجرای فصل سه قانون اساسی، گفت: ما باب گفتوگو را میبندیم. وقتی باب گفتوگو را بستیم، دیگر حرف هیچ کس را نمیشنویم؛ حالا میخواهد شهید بهشتی باشد یا مقامات در قید حیات باشند. وقتی گوشمان را به روی صدای منتقد میبندیم، خروجی آن وضع موجود است. کسانی که مسئول هستند و کسانی که حرفشان شنونده دارد، تأثیرگذار است و تصمیمگیر هستند، بنشینند و بگویند این راه بنبست است.
مشروح گفتوگوی خبرنگار جماران با نعمت احمدی را در ادامه میخوانید:
..........
رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مسئولین قوه قضائیه بر توجه به آزادیهای مشروع مردم تأکید داشتند. در ابتدای مصاحبه به عنوان یک حقوقدان تعریفی از «آزدیهای مشروع» به ما بدهید.
اگر فصل سوم قانون اساسی اجرا شود دیگر نیازی به بازتعریف هیچ چیزی نداریم. قانون اساسی ما یکی از مدرنترین و روزآمدترین قوانین دنیا است و فصل سوم در حقوق مردم، یکی از جامعترین تعاریف را دارد. متأسفانه ما قوانین را داریم ولی ای کاش مجریان ما نیمه پر لیوان را میدیدند. خیلی از کشورها قانون مطبوعات ندارند، و مسائلی که ما داریم را هم ندارند، به لحاظ اینکه قانون اساسی آنها درست اجرا میشود.
اگر قانون اساسی درست اجرا شود، مطبوعات در بیان مطالب آزاد هستند، مگر مخل مبانی اسلام باشد. کدام ایرانی مسلمان دیوانه میشود که علیه اسلام حرف بزند؟! پس چرا این همه تذکرات مطبوعاتی داریم؟ به خاطر اینکه خیلی از مسئولین ما نیمه خالی لیوان را میبینند. رهبری نیمه پر لیوان را میبیند ولی مجریان را چه کار کنیم که نیمه خالی را میبینند؟
در میان سه قوه، تنها قوه قضائیه است که رئیس آن با حکم مستقیم رهبری منصوب میشود. اینکه ایشان در دیدار با مسئولین قوه قضائیه بحث آزادیهای مشروع را مطرح کردهاند، چقدر میتواند در گسترش آزادیهای مردم و توجه به فصل سوم قانون اساسی مؤثر باشد؟
من معتقدم اعتراضات مردمی به علت عدم اجرای فصل سوم قانون اساسی است. مردم درگیر مسائل داخلی زندگی خودشان هستند؛ پس این مسئولین هستند که هم انگیزه مثبت به ما میدهند و هم ما را به یأس و ناامیدی و خدای ناکرده طغیان میبرند. مسئولین باید سخنان رهبری را گوش بدهند؛ من و شما که در این مملکت کارهای نیستیم.
یعنی به نظر شما مخاطب این بخش از فرمایشات رهبری فقط مسئولین بودند؟
اصل مطلب همین است. من امیدوارم که مسئولین ضمیر را پیدا کنند و بدانند که آنها طرف صحبت رهبری هستند. این چند مدت چقدر از ناحیه نهادهای مختلف علیه روزنامهها شکایت شده است؟ یک روزی اگر مطلب مینوشتید 20 روز طول میکشید که چاپ شود؛ یعنی حروفچینی، چاپ و نمونهخوانی شود تا در نوبت چاپ قرار بگیرد و در چهارچوب مرزهای قضایی کشور ما منتشر میشد و چهار نفری که کاغذ روزنامه به دستشان میرسید آن را میخواندند. الآن 60 میلیون موبایل در دست مردم است و چندین میلیون نفر هم فارس زبان در خارج از کشور زندگی میکنند و حتی ترجمه هم داریم.
یعنی تبادل اطلاعات راحتتر از عصری شده که فقط روزنامهها را برای انتقال خبر داشتیم.
اصلا قابل مقایسه نیست. یعنی شما از تاریکی مطلق به جاده شفاف و روشنی آمدهاید. مسئولین هستند که میتوانند جلوی قصه را بگیرند و بعد یک مسئول دیگر به آنها امر و نهی کند؛ من و شما کارهای نیستیم.
مطالبهگر هم نمیتوانیم باشیم؟
بله؛ ما در حد مطالبهگر هستیم. ولی سال گذشته بنده به عنوان یک مطالبهگر دو بار به دادگاه احضار شدم؛ یک بار دادگاه جرم سیاسی و یک بار دادگاه جرم مطبوعاتی. مگر من چه کار میکنم و چه چیزی خواستهام؟! جز همین مطالبهگری و میگوییم هرکس کار خودش را انجام بدهد. قرآن میگوید «فَبَشِّرْ عِبَادِ، الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ». یعنی کلام خدا میگوید حرفهای همه را بشنوید و بهترین را عمل کنید.
به نظر میرسد که فضای سیاسی و اجتماعی کشور هنوز تحت تأثیر ترکشهای اعتراضات سال گذشته است و از سوی دیگر چند ماه دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم. به نظر شما این فرمایش رهبری چقدر مرتبط با این دو مسأله بوده است؟
هنوز انتخابات پیش رو استارت نخورده و اگر شما یک کلمه در خصوص انتخابات حرف بزنید فعالیت انتخاباتی قبل از استارت انتخابات محسوب میشود. ما میدانیم برخی افراد دارند لابیگری میکنند، اما فضا هنوز انتخاباتی نشده است. اگر زنده بودیم موقع انتخابات از من سؤال کنید تا بگویم اصلا فضا انتخاباتی هست یا نیست! در چند انتخابات اخیر اصلا فضای انتخاباتی ندیدهایم. مثلا شورای شهر یک زمانی چه رونقی داشت؟ یک زمانی ما در مقالاتی که مینوشتیم حداقل 10 نفر از نمایندگان مجلس را در ذهنمان داشتیم، ولی الآن حتی پنج نفر هم از این 30 نفر را نمیشناسم. من همیشه گفتهام دو کلمه مصرف خاص دارند؛ یکی «مقطع حساس کنونی» و دیگری هم اینکه «اینها نماینده ما هستند»؛ به خدا نیستند. ما آنقدر محدود کردیم تا به جایی رسید که رهبری اعتراض کند!
نکته دیگر در مورد بحث آزادی این است که امام در اوج حوادث سالهای 60 و 61 فرمان هشت مادهای را صادر کرد.
همین الآن اگر فرمان هشت مادهای امام اجرا شود جامعه احساس آرامش میکند.
ولی مسئولین دنبال مسائلی مثل سند تحول قضایی هستند. اگر فرمان هشت مادهای امام اجرا میشد آیا نیاز به سند تحول قضایی داشتیم؟
ابدا. تازه این سؤال مطرح است که چه کسانی میخواهند این سند را بنویسند؟ یک موقع متخصصین دانشکدههای حقوق را میآورید و میگویید میخواهیم سند تحول قوه قضائیه را بنویسیم. اما کسانی نویسنده این مطلب هستند که به کمک من و تو نمیآیند و به کمک مسئولین میآیند. حکومت سابق راه را درست نمیرفت ولی نقشه درست بود؛ الآن ما هر دو را به هم ریختهایم. نتیجه این شده که رهبری ناراضی، رئیس قوه ناراضی، بنده و شما ناراضی و همه ناراضی هستند؛ پس چه کسی راضی است؟!
اخیرا در شهرهای مختلف اعلام میشود که چند نفر بر اثر مصرف مشروبات الکلی غیرمجاز مسموم و یا حتی کشته شدهاند. ما که مدعی هستیم عبدالمالک ریگی را در آسمان دستگیر میکنیم، نمیتوانیم جلوی خرید و فروش مشروبات الکلی را بگیریم؟! هر جایی نگاه میکنیم میبینیم بگیر و ببندهایی هست که خروجی آن به نفع مردم نیست.
به بحث گفتوگو با متخصصین و اساتید دانشگاه اشاره کردید. اخیرا هفته قوه قضائیه و سالگرد شهادت شهید بهشتی را پشت سر گذاشتیم. در سیره عملی ایشان شاهد هستیم که به عنوان عضو شورای انقلاب با اعضای حزب توده مناظره مستقیم تلویزیونی دارد و وقتی رئیس شورای عالی قضایی بود، در حزب جمهوری اسلامی با سلیقهها و افکار مختلف جلسه داشت. اگر سیره عملی شهید بهشتی را عمل کنیم چقدر میتواند به بهبود رضایت و تأمین آزادیهای مردم کمک کند؟
وقتی توانستیم بگوییم «زنده باد مخالف من»، به یک سیره درستی میرسیم که همه انبیاء و اولیاء داشتند. آنقدر جنگهای منطقهای، مذهبی و جهل مقدس در دنیا بوده و در یک قرن گذشته دو جنگ خونبار را شاهد بودهایم که بیش از 100 میلیون آدم را کشتند و تازه به این نتیجه رسیدهاند که بگویند «زنده باد مخالف من»؛ و گفتوگو کنند. ما باب گفتوگو را میبندیم. وقتی باب گفتوگو را بستیم، دیگر حرف هیچ کس را نمیشنویم؛ حالا میخواهد شهید بهشتی باشد یا مقامات در قید حیات باشند. وقتی گوشمان را به روی صدای منتقد میبندیم، خروجی آن وضع موجود است. کسانی که مسئول هستند و کسانی که حرفشان شنونده دارد، تأثیرگذار است و تصمیمگیر هستند، بنشینند و بگویند این راه بنبست است. جامعه باید زندگی کند. من و تو که نمیخواهیم رئیس جمهور شویم؛ ما میخواهیم زندگی کنیم و صبح که از خواب بیدار میشویم دغدغه معاش نداشته باشیم. اگر مسئولین ما بپذیرند که مردم هم «حق حیات» دارند، این مسأله ابزارهایی دارد؛ گفتوگو، آزادی مشاغل و محدوده فصل سوم قانون اساسی است.
کد مطلب: 429533