به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۲۰:۴۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۵ ساعت ۱۱:۴۹
کد مطلب : ۴۳۰۴۹۴

درخواست بازگشت به صندوق‌های رای

درخواست بازگشت به صندوق‌های رای
گروه سیاسی: روزنامه هم‌میهن نوشت: طی روز‌های اخیر دو چهره شاخص دنیای سیاست از جریان اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا، سیدحسن خمینی و حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق در سخنانی از فعالان حوزه سیاست و تشکیلات حزبی خواسته‌اند به صندوق رای بازگردند.
البته این سخنان که راه اصلاحات از صندوق رای می‌گذرد، سخن تازه‌ای نیست و آنان که به‌دنبال دموکراسی هستند، آلترناتیوی برای صندوق رای هنوز مطرح نکرده‌اند و بر این باورند که خشونت‌پرهیزترین راه و هدفمندترین تغییرات از صندوق رای می‎تواند حاصل شود؛ بنابراین «استفاده از صندوق رای» در سخن همه اصلاح‌خواهان شناخته شده از میرحسین موسوی، سیدمحمد خاتمی، بهزاد نبوی و مهدی کروبی گرفته تا غلامحسین کرباسچی، حمیدرضا جلایی‎پور و بسیاری از آن‌ها که در سیاست استخوان ترکاندند و کارکشته‌اند؛ بار‌ها مطرح شده است.
البته میان این اظهارنظر‌ها تفاوت‌های محسوسی وجود دارد و چهره‌هایی مانند خاتمی و موسوی که در یک‌سال گذشته اظهارنظر و راهکار‌های خشونت‌پرهیز برای عبور از بحران‌ها مطرح کردند اگرچه نیم‌نگاهی به صندوق رای داشتند، اما بنابر شرایط پیش‌آمده در فضای سیاسی و انتخاباتی سخنان‌شان کلی و معطوف به این انتخابات پیش رو نبوده است؛ اگرچه که اصلاح‌طلبی را در پیوند با صندوق رای و رای اکثریت تعریف کرده‌اند.
معمولا درباره انتخابات و نگاه به صندوق رای تفاوت‌هایی بین چهره‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب وجود دارد. در طی همه سال‌هایی که بحث «نظارت استصوابی» دغدغه جریان‌های سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان بوده است؛ برخی از ضرورت انتخاباتی سالم و رقابتی که گزینه‌های برجسته و توانمند همه جریان‌ها حضور دارند و امکان ورود به رقابت را پیدا کرده‌اند، سخن می‌گویند و غیر آن را مقبول نمی‌دانند و برخی نگاه حداقلی به امکانات و استراتژی خود را بر آن مطرح می‎کنند و بار دیگر بر شعار انتخاب «بد» برای جلوگیری از روی کار آمدن «بدتر» را مطرح کرده‌اند. به‌عبارتی آن‌ها خواهان آن هستند که اصلاح‌خواهان با حداقل‎ها و گزینه‌های نزدیک‌تر و نیابتی کنار بیایند تا مانع از وقوع مشکلات بیشتر و استمرار آن براساس تحلیل‌ها در کشور شوند یا مثلاً در نبود گزینه مطلوب صرفاً مانع «یکدست شدن» حاکمیت شوند.
سیدحسن خمینی:اگر قرار باشد هیچ تغییری نشود، جامعه چرا باید رأی بدهد؟
در این بین سخنان حسن روحانی و سیدحسن خمینی هم از همین جوانب قابل توجه است و تقریباً وجوهی از همین نوع نگاه‌ها را مطرح می‌کند. حسن خمینی در دیدار با اعضای حزب همبستگی گفته بود: «مثلا من هر جایی صحبت شده به همه گروه‌ها گفته‌ام که روش اصلاح‌طلبانه یعنی برای رسیدن به هر نظری که داریم، از مسیر انتخابات و نهایتاً مقاومت منفی استفاده می‌کنیم؛ و به سمت خشونت، براندازی، جنگ، نزاع و کودتا نمی‌رویم.» و البته او به این نکته هم تاکید کرده است: «ملاک اطاعت اکثریت است که تجربه بشر نشان داده این کم‌هزینه‌ترین راه است.
انتخابات به شرطی انتخابات است که منشأ تغییر باشد؛ و الّا انتخابات، انتخابات نیست. انتخابات فقط وقتی است که مردم احساس کنند اگر زید بیاید زندگی آن‌ها فرق می‌کند با اینکه عمرو بیاید. اگر قرار باشد هیچ تغییری نشود، جامعه چرا باید رأی بدهد؟! قرار است رأی بدهید که در زندگی شما تأثیر داشته باشد. فرض کنید بگویند اگر این آقا شهردار شود شهر من بهتر اداره می‌شود و اگر او شهردار شود شهر من خراب می‌شود؛ عقل من اقتضا می‌کند که به این رأی بدهم. اگر انتخابات بتواند منشأ تغییر شود، هر عقلی می‌گوید که شرکت کنم. اما اگر انتخابات منشأ تغییر نباشد، وضع عراق پیش می‌آید که هیچ فیلتری در انتخابات وجود ندارد و قانون انتخابات‌شان مثل سوئد است و حتی سهمیه ویژه به زنان داده‌اند، اما در آخرین انتخابات آن‌ها درصد کمی از واجدین شرایط هم شرکت نکردند. برای اینکه مردم عراق می‌گویند هر کدام از این‌ها که سر کار بیایند هیچ فرقی در زندگی ما ندارد؛ و از دید آن‌ها همه گزینه‌ها فاسد هستند.»
حسن روحانی: نگوییم همه چیز در اختیار آن‌هاست
در برابر، حسن روحانی، رئیس‌جمهور دولت‌های یازدهم و دوازدهم در جریان دیدار‌های دوره‌ای خود با فعالان گروه‌ها و احزاب سیاسی، در دیدار با اعضای کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی ایران با تاکید بر اینکه سکوت و انفعال راه‌حل نیست، تصریح کرد: «اگر دلسوز ایران و انقلاب هستیم، باید به‌جای تماشاگری، کنشگری کنیم. اگر در مسیر انقلاب شاهد اشتباهاتی بودیم باید نقد و اصلاح کنیم و اصلاح فقط از مسیر کنشگری فعال و بازگشت به صندوق رای امکان‌پذیر خواهد بود. سکوت منفعلانه و اعتراض خیابانی اگرچه به لحاظ ماهیت رفتار با یکدیگر متفاوت هستند، اما در نتیجه عمل یکسان هستند. این دو رفتار نه‌تن‌ها چاره‌ساز نیست که قطعاً مخرب و به ضرر کشور است.
تجربه نشان داده اعتراضات خیابانی و یا سکوت منفعلانه هیچ‌وقت به نتیجه نرسیده است؛ کنشگری دقیق و فعال و مشارکت سیاسی قطعاً امری به مراتب سخت‌تر از اعتراض خیابانی و سکوت منفعلانه خواهد بود. از این نظر صندوق رای و انتخابات راه‌حل نهایی است.» او با بیان اینکه کنار کشیدن در شرایط فعلی به نفع آینده کشور و نظام ما نیست، افزود: «حتی اگر احساس کنیم توان و اثرگذاری حرف و کنش ما فقط ده درصد است، نباید از آن دریغ کنیم. نقد ما بی‌تاثیر نیست. نگوییم همه چیز در اختیار آن‌هاست، پس چه فرقی می‌کند ما حرف بزنیم یا نه؟... اگر بدانیم فداکاری ما اثر مثبتی برای نظام دارد باید فداکاری کنیم؛ این فداکاری یا می‌تواند همین نقد کردن با وجود تخریب شدن باشد و یا مشارکت در انتخابات در شرایطی که با هجمه‌ها و فشار‌های مختلف مواجه شویم.
این کنشگری حتی اگر پرهزینه باشد، از انفعال بهتر است.» رئیس‌جمهور دولت‌های یازدهم و دوازدهم، دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری که امسال برگزار می‌شود را سرنوشت‌ساز ارزیابی کرد و گفت: «مقام معظم رهبری از ابتدای امسال تاکید کردند که انتخابات باید با مشارکت بالا، امنیت، سلامت و رقابت برگزار شود، اما متاسفانه متولیان امر چندان اهتمامی برای تحقق این فرمایش رهبری نشان نداده‌اند.» روحانی با اشاره به نقش مهم احزاب در انتخابات گفت: «می‌دانم شرایط واقعا سخت است، اما مهم‌ترین موضوع اقناع مردم به مشارکت در انتخابات است تا تجربه دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ تکرار نشود.» وی ابراز امیدواری کرد که در ماه‌های آینده تحول خاصی رخ دهد تا مردم را به مشارکت گسترده در انتخابات ترغیب کند و تصریح کرد: «گرچه قانون جدید انتخابات و فرصت محدود پیش‌ثبت‌نام نامزد‌های انتخابات مجلس به ضرر روند مشارکت بود، اما من امیدوارم که با تلاش مسئولان و تحقق شرایط ذکرشده از سوی مقام معظم رهبری، شرایط دگرگون شود و در این موضوع احزاب وظیفه سنگینی برعهده دارند.»
سخن آخر
این اظهارنظر‌های دو چهره اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب با احزابی که زیرمجموعه جبهه اصلاح‌طلبی هستند، از آن جهت که تشویق و ترغیب به حضور در انتخابات را داشته است، و بر چاره‌ساز نبودن اعتراضات خیابانی تاکید دارد؛ مشابهت‎های بسیاری دارد، اما در سخنان حسن روحانی با تاکیدی که بر حضور در انتخابات مجلس پیش رو به میان آورده؛ این ظن ایجاد می‌شود که با وجود فشار‌های بسیار و محدودیت‌هایی که ادامه یافته است؛ باردیگر در طیف اصلاح‌طلبی همان دوگانگی پذیرش حداقل‌ها یا عدم مشارکت فعال و حتی تحریم آن به میان می‎آید؛ یعنی همچون مجلس یازدهم احتمالا باردیگر عده‌ای از اصلاح‌طلبان لیستی ارائه می‌دهند و عده دیگر به سکوت روی می‎آورند. البته امید این است که اصلاح‌طلبان اگر به دنبال اجماع مشابه دوره قبل هستند، به این دو نکته توجه کنند؛ اول، تخریب اعتمادی که برای همه جریان‌های سیاسی طی این سال‌ها به دلایل مختلف از عملکرد‌ها تا محدودیت‌ها شکل گرفته و دوم؛ آنچه که پیش‌ثبت‌نام‌ها بر انتخابات و جریان‌های سیاسی تحمیل کرده است و البته هر آنچه که پس از آن به‌عنوان اطلاع از حضور افراد و چهره‌ها به میان آمده است. مردم ناامیدی که دل از سیاسیون بریده‌اند نیاز به مشوق دارند و هر آن‌کسی که به امید حداقل‌ها می‌خواهد به انتخابات وارد شود باید به دنبال ترمیم این ناامیدی باشد و البته آن‌قدر به وضعیت مردم رجوع کند که دریابد؛ آیا پذیرش حداقلی برای مردم مفهوم و معنای سابق را دارد یا خیر. حسن روحانی و همه چهره‌هایی که این روز‌ها سخن از حضور در انتخابات پیش رو (شاید به هر قیمتی) داشته‌اند؛ حواس‌شان باشد که تجربه ۹۸ را داشته‌ایم و بنابر واقعیت‌ها و سخت‌تر شدن اوضاع در این مسیر گام بردارند. بدون گشایش و رسیدن به ضرورت از سوی حاکمیت و مسئولان نظام چنین حضوری چیزی جز آزمودن دوباره آزموده‎ها نیست. انتخابات سالم و رقابتی، سازوکار و ضرورت‌هایی دارد که البته یک سوی افزایش مشارکت مردم است و سوی دیگر نگاه مردم به این جایگاه‌های انتخابی و اثرگذاری آنهاست که فعلا در دهه گذشته آسیب بسیار دیده است.
جهانبخش خانجانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی: باید بن‌بست‌ها را شکست
جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که یکی از حاضران در جلسه دیروز با حسن روحانی بود، در گفت‌وگویی که با هم‌میهن داشت با پذیرش اینکه تلاش‌های حاکمیت به سمت کاهش مشارکت بوده است، اینگونه گفت: «به‌رغم این تلاش‌ها باید در مسیر شکست بن‌بست‌ها حرکت کرد و بازی طراحی‌شده برای یکدست‌سازی بیشتر را بر هم زد.»
متن این گفتگو در ادامه می‎آید.
‌در جلسه‌ای که شما با حسن روحانی داشتید، او اظهارنظر‌هایی را درباره گریز از اعتراضات خیابانی و اهمیت صندوق رای مطرح کرد. به‌عنوان اولین سوال، اصولاً اظهارنظر‌های چهره‌هایی مانند حسن روحانی، چه تاثیری می‌تواند بر احزاب و تشکل‌های سیاسی داشته باشد؟
به نظر من دارای تاثیر متقابل هستند؛ یعنی چهره‌های تاثیرگذار احزاب هم می‌توانند بر شخصیت‌ها مؤثر واقع شوند و آن‌ها را از حالت سکوت و سکون خارج کنند. فکر می‌کنم این نشست هم بخشی در همین راستا بود. نکته‌ای که وجود دارد این است که من همچنان اعتقاد دارم که گرچه نمی‌توان گفت عرصه فعالیت سیاسی صرفاً از طریق انتخابات یا صندوق رای است، لکن یکی از در دسترس‌ترین، مناسب‌ترین و در عین حال کمی‌ترین ابزار تاثیرگذاری بر جامعه و مردم و در عین حال انعکاس آن در جامعه، همین انتخابات و صندوق رای است. به عقیده من قطعاً هم چهره‌های سیاسی و هم احزاب سیاسی می‌توانند با تاثیر متقابل یکدیگر و در عین حال انعکاس و تاثیر در جامعه را به همراه داشته باشند. رفتار‌ها و کنش‌های سیاسی باید منطبق بر واقعیت‌ها و آنچه که در مسیر عقلانی جامعه دارد، تحلیل شود، نمی‌توان رویاپردازانه و آرزومندانه به مسائل سیاسی نگریست. ما باید بپذیریم که محدودیت‌هایی در شرایط فعلی حاکمیت و مردم و بین مردم و حاکمیت و احزاب سیاسی وجود دارد. در نتیجه با پذیرش همین محدودیت‌ها باید در مسیری حرکت کنیم که از انسداد سیاسی و یک نوع بسته شدن فضای سیاسی جلوگیری کنیم.
به همین علت من اعتقاد دارم چهره‌های سیاسی (به‌خصوص چهره‌هایی که سالیان سال در عرصه اجرایی، تقنینی و سیاست‌گذاری حضور داشتند) نباید سکوت کنند و باید با مردم صحبت کنند و فضای سیاسی کشور را تبیین کنند. باید پذیرفت که تغییر در شرایط و فرآیند حکومت‌داری به‌دست مردم است و اگر مردم وارد نشوند و ایفای نقش نکنند، هر حاکمیتی باشد برای مردم فرش قرمز پهن نمی‌کند. همانگونه که ما در عرصه عدالتخواهی اعتقاد داریم که حق گرفتنی است، در عرصه سیاسی هم کرسی‌های سیاست‌گذاری و قانونگذاری را از کسانی که ناتوان هستند و نمی‌توانند مسیر جامعه را به مسیر توسعه‌گرایی حرکت دهند، باید گرفت و کشور را از این ورطه نابسامانی نجات دهیم.
‌نکته‌ای که وجود دارد این است که مشخصاً افرادی در حاکمیت تمایل به این دارند که مشارکت در انتخابات‌ها پایین باشد.
من یقین دارم که بخش عظیمی از نهاد‌های حاکمیتی و افراد دخیل در دولت به‌هیچ‌وجه علاقه‌مند نیستند که مشارکت حداکثری صورت بگیرد و مردم در تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی ایفای نقش کنند. این یعنی اینکه می‌خواهند مسیر کشور را در همین طریق که خودشان الان پیش می‌برند، هدایت کنند و این مسیر نتیجه‌ای جز نابودی، تباهی برای کشور و دلسرد کردن سرمایه‌های اجتماعی و از بین رفتن اعتماد عمومی نخواهد داشت. به همین علت آن‌ها در یک آوردگاه غیررقیب و با استفاده از رانت‌های متعدد امنیتی و حکومتی بهتر می‌توانند در قدرت بمانند و به همین علت به‌هیچ‌وجه علاقه ندارند که مشارکت حداکثری صورت بگیرد و از تمام ابزار‌ها برای دلسرد کردن و ناامید کردن مردم و اثبات اینکه گریزی از تبعیت نیست، استفاده می‌کنند. اما برعکس من اعتقاد دارم که ما با هر روش ممکن باید این بازی آن‌ها را بر هم بزنیم و کشور را از این مسیر غیرتوسعه‌یافتگی، به سمت پیشرفت سوق دهیم.
‌به «بر هم زدن بازی» اشاره کردید. اگر قرار بر برهم زدن این بازی باشد، اما نامزد اصلاح‌طلبی وجود نداشته باشد، باید چه کرد؟
من معتقدم با این شورای نگهبان و با این مهندسی که صورت گرفته، طبیعتاً آوردگاه سختی است و طبیعی است که آن‌ها با امید به همین موضوع سعی کرده‌اند این طراحی را انجام دهند و این برنامه را پیش‌روی اصلاح‌طلبان و دیگر جریانات قرار دهند. اما واقعیت قصه این است که باید بن‌بست‌ها را شکست. کسانی که می‌توانند برای آینده کشور اندیشه کنند و مصلحان واقعیت هستند، باید راهی را برای شکستن این بن‌بست پیدا کنند.
صرفاً مسیر انتخابات مسیر دسترسی به حقوق مردم نیست، بلکه مسیر‌های متعدد دیگری برای آگاهی‌بخشی به مردم و فعال کردن حوزه عمومی (خصوصاً طبقه متوسط اجتماعی) وجود دارد که این‌ها می‌توانند این گره‌گشایی را با نوشتار، سخنان و شرکت در مجامع مختلف انجام دهند. ما در ادوار مختلف هم داشته‌ایم که مسدودیت‌ها و محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کردند، اما با حضور مردم، ما این محدودیت‌ها و گذرگاه‌ها را گذراندیم. ما گذرگاه ۷۶ را گذراندیم، گذرگاه ۸۸ را اگر آن اتفاق نامیمون رخ نمی‌داد، سپری کرده بودیم. در سال ۹۲ به رغم ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، با حضور مردم، مسیر توسعه‌یافتگی را طی کردیم. حتی در ۹۶ که سعی می‌کردند مردم را ناامید کنند، مردم با حضور خودشان بازی بازیگران عرصه سیاسی که به‌دنبال انسداد سیاسی بودند را برهم زدند.
اعتقاد دارم با توجه به وقایعی که سال گذشته رخ داد و آسیب‌های شدیدی که وارد شد، مردم دلسرد شده‌اند و برخی نهاد‌ها هم برای دلسردی مردم از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند، زیرا مردم هر چه ناامیدتر باشند، آن‌ها بیشتر رای می‌آورند، زیرا در نبود مردم آن‌ها به اهداف‌شان می‌رسند؛ به همین علت رسانه‌ها، شخصیت‌های سیاسی، روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه بر طبل ناامیدی و بی‌تاثیری بکوبند، باید تلاش کنند که مردم را راغب کنند که در صحنه سیاسی حضور پیدا کنند تا این مجال بسته شدن فضای سیاسی-اجتماعی را به تمامیت‌خواهان ندهند. اگر حوزه عمومی را که طلایه‌دار حرکت‌های آن طبقه متوسط است، فعال کنیم و به کار‌های تصنعی و ایضایی روی نیاوریم و مردم را صرفاً با بیان برخی خطا‌ها ناامید نکنیم، می‌توان امیدوار بود که عرصه سیاسی را تغییر داد.
در راستای همین موضوع «برهم زدن بازی»، آیا این احتمال وجود دارد که بخشی از اصلاح‌طلبان به‌دنبال لیست ائتلافی باشند؟
من به عنوان یک کنشگر سیاسی، معتقدم که ما باید از همه راه‌های ممکن استفاده کنیم که بتوانیم از انسداد سیاسی کشور جلوگیری کنیم. من به شدت مخالف یکدست شدن حاکمیت هستم، یکدست‌شدن دیکتاتوری می‌آورد، یکدست‌شدن خمودگی و مهاجرت بیش از حد را همراه دارد، باعث ناامنی مرز‌ها و داخل کشور خواهد شد. الان می‌بینید که حاکمیت یکدست است و آن بناپارتیسم که آقای سعید لیلاز گفته بود، محقق شده است، اما ظاهرش فرق دارد و به جای اینکه یک سردار دولت را در اختیار داشته باشد؛ تمام دولت در اختیار سردار‌ها و نیرو‌های امنیتی است، اما می‌بینیم که کشور را نتوانسته‌اند اداره کنند و شاهد تورم ۶۰ درصدی هستیم و در همه حوزه‌ها ناتوان بوده‌اند. به همین علت باید از یکدست شدن حاکمیت جلوگیری کرد و مجال برای طبقات مختلف سیاسی-اجتماعی فراهم کرد.
به عنوان آخرین سوال؛ حزب کارگزاران در پیش‌ثبت‌نام انتخابات مجلس حضور فعال داشته و مشخص است چه افرادی ثبت‌نام کرده‌اند؟
بنابر شرایط خاصی که وجود داشته الان نمی‌توانم حرفی بزنم. من به‌عنوان کسی که در سال‌ها در عرصه انتخابات حضور داشته‌ام، می‌گویم فعلا باید صبر داشت و کنکاش نکرد. در شرایطی که رقیب به‌دنبال حذف همه چهره‌هاست تا خودش را پیروز بلامنازع انتخابات کند، شما باید با زیرکی و تاکتیک‌های حساب‌شده پیشروی کنید تا تلاش‌تان بی‌ثمر نباشد. با همه موارد من اعتقاد دارم مجال برای بازیگری اصلاح‌طلبان فراهم است.
اصلاح‌طلبان در شرایط سخت‌تری هم توانسته‌اند بازی را برهم بزنند، اما باید صبر کرد و دید شورای نگهبان در چه شرایطی اقدامات را انجام می‌دهد. اما اگر آنقدر نفس‌تنگی ایجاد کند که امکان تنفس نباشد، شرایط متفاوت خواهد بود و آن موقع جبهه اصلاحات تصمیم مقتضی را خواهد گرفت. به‌عنوان آخرین نکته خطاب به حاکمیت می‌گویم، این تجربه ناموفقی برای جریان خالص‌ساز و جریان سیاسی تندخو بوده است. به‌رغم اینکه همه عرصه‌ها را در اختیار گرفته‌اند نتوانسته‌اند مردم را راضی نگه دارند و فضای سیاسی کشور را به سمت مطلوب هدایت کنند. همچنین توفیقی هم در عرصه بین‌المللی به‌دست نیامده است. این توفیقی هم که وجود دارد مربوط به گذشته اصلاح‌طلبان است و دولت آقای رئیسی هیچ کار تاسیسی مؤثری که مردم علاقه‌مند باشند و امیدی در آن‌ها ایجاد شود را انجام نداده است. به همین علت اعتقاد دارد که باید فضا را برای تاثیرگذاری چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصول‌گرایان معقول باز گذاشت.
برچسب ها: انتخابات
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها