گروه جامعه: دیگر تحملش به سر آمده بود، بچه گریه میکرد و خسته شده بود، در ترافیک قدم میزد، اما خودش هم نمیدانست چه میخواهد بخرد، همسرش یکسره غر میزد و از بیبرنامگی او انتقاد میکرد. سرانجام کار به جایی که نباید، رسید و آنچه نباید، شد.
شاید همه ما چنین وضعی را هنگام خرید دیده باشیم یا خودمان هم مبتلای آن باشیم. کلافه و سردرگم مغازههای شهر را زیر پا میگذاریم و سرانجام با خریدی انبوه به خانه بر میگردیم. اول سرشار از اشتیاق خرید هستیم، اما کمی بعد تحت تاثیر حرف دیگران آشفته میشویم، میبینیم جای مناسب برای چیدمان وسایلش نداریم، لباسی که خریدهایم مناسب نیست و کفشی که پایمان را میزند... به هر حال، سرانجام از خرید خود پشیمان میشویم و خود را سرزنش میکنیم که چرا بودجه خود و خانواده را این چنین هدر دادهایم. شاید برایمان عجیب باشد که علاوه بر احساس نیاز به کالا، احساسات افراد و ظهور و بروز آن در مواقع مختلف یکی دیگر از مواردی است که موجب ترغیب به خرید میشود؛ حتی احساساتی مانند شاد بودن، غمگینی و بیحوصلگی میتواند افراد را وادار به خریدکردن کند.
عدهای خرید را نوعی تفریح و سرگرمی میدانند و برای عوضکردن حال و هوای خود به خرید میروند و بسیاری بر اساس نیاز اقدام به خرید میکنند. در هر صورت خریدکردن هم مثل هر کار دیگری آداب خود را دارد و اگر آن را رعایت نکنیم، ممکن است برای خود و دیگران دردسر فراهم کنیم.
خرید بدون برنامه
اگر میخواهید خرید خوبی داشته باشید، مراقب سوءاستفاده برخی فعالان بازار باشید، چرا که هر صنفی بد و خوب دارد و برخی با استفاده از بیاطلاعی خریداران از قیمت واقعی کالا، ضمانت معتبر و... از شرایط بازار سوءاستفاده میکنند. برای جلوگیری از چنین چیزی اولین گام این است که قبل از خرید به بررسی قیمت و قابلیت کالا بپردازید و سپس اقدام به خرید کنید. همچنین هنگام خرید تحت تاثیر گفتههای فروشنده و تبلیغات قرار نگیرید. توجه داشته باشید کالای مورد نظر شما ضمانت و خدمات پس از فروش داشته باشد. در عین حال برای خرید خود زمان بگذارید و برنامهریزی کنید. خرید در ساعات شلوغی و جمعیت انبوه کاری مشکل است و انتخاب را سخت میکند.
بنابراین میتوانید خرید خود را به روزهای غیرتعطیل واگذار کنید تا در آرامش بازار خرید راحتتری داشته باشید. هزینه خرید خود را برآورد و برای خرید هدفگذاری کنید. اگر هر چه را که در بازار میبینید، همان لحظه خریداری کنید، ممکن است از خرید آنچه لازم داشتید و برای آن اقدام به خروج از منزل کردهاید، باز بمانید. وقتی برای خرید مایحتاج زندگی به بازار میروید، یک وعده غذایی ساده تناول کنید. گرسنگی و خرید ترکیب ناخوشایندی است که پشیمانی به بار میآورد و ممکن است باعث شود چندین برابر نیازتان خوراکی بخرید.
توجه داشته باشید بعضی کالاها مصرف مداوم دارند؛ مثلا دستمال کاغذی و لوازم شوینده. از این نوع کالاها که تاریخ مصرف طولانیمدتی دارند در بستههای بزرگتر و چند لیتری بخرید تا هزینههایتان کاهش یابد. در عین حال فراموش نکنید خرید از عمدهفروشیها به صرفهتر است.
مارکها را فراموش کنید چرا که برخی برندهای مشهور برای حفظ ظاهر کاری اقدام به فروش کالا با قیمتهای بالا میکنند. این در حالی است که میتوانید خیلی از کالاهای باکیفیت را با قیمتی باورنکردنی تهیه کنید. پس قید مارکهای پوشالی را بزنید.
اگر میتوانید خارج از فصل خرید کنید چرا که به عنوان مثال پالتو و بارانی در فصل تابستان خریدار ندارد و برای فصل آینده نیز ممکن است از مد بیفتد. پس فروشنده تخفیف خوبی برای فروش آن میدهد. در عین حال حراجی فصلی که اتحادیه صنوف برآن نظارت دارد، میتواند راهکار خوبی برای کاهش هزینه باشد. اگر اهل زندگی مدرن و اینترنت هستید، به برخی فروشگاههای آنلاین سری بزنید. این فروشگاهها برای جلب مشتری تخفیفهای خوبی میدهند. پیشنهاد آخر را فقط کمی به کار گیرید و آن این که برای خرید مناسب در مورد قیمت کالا چانه بزنید. هیچکس از چانهزدن ضرر نکرده. شاید تخفیف خوبی گرفتید، اما افراط نکنید.
مشکلخرید با کودک
امروز مریم کوچولو همراه مامان به خرید آمده بازار آنچنان شلوغ و دلرباست که تمام حواس مامان به زیرورو کردن اجناس است و دیگر توجهی به مریم کوچولو ندارد، اما مریم کوچولو یک ساعتی این شرایط را تحمل کرده و دیگر نمیتواند این بیتوجهی را تحمل کند. او خسته شده و میخواهد با لباس راحتی در خانه با عروسکهایش بازی کند. بنابراین شروع به بهانهجویی میکند، یکسره چادر مادر را میکشد و ابراز گرسنگی و تشنگی میکند. بعد از مدتی نیز میگوید خسته شدم و گریه آغاز میشود. پدر که تحمل این شرایط را ندارد، برایش ذرت بو داده میخرد، اما او ذرتها را پرت میکند و اینجاست که دعوا شروع میشود. بسیاری از کودکان مانند مریم هنگام خرید بیقراری میکنند و به همه چیز دست میزنند، به اینسو و آنسو میروند و بیحوصله برای جلب توجه هر کاری میکنند و سرانجام خرید را برای والدین خود جهنم میسازند.
وقتی چنین شرایطی را میبینیم؛ شاید از خود سوال کنیم که اصلا چرا بچه به این کوچکی را که طاقت اندکی دارد، والدین به خرید میبرند؟
به نظر میرسد کسی نیست که او را نگه دارد، گاهی هم خرید به خود بچه اختصاص دارد، اما به هر حال برای بچهها فرقی ندارد. آنها برنامه خود را دارند و آن این که محور توجه باشند و شیطنت کنند، اما در چنین شر ایطی چه باید کرد؟ یکی از خصوصیاتی که کودکان دارند این است که نمیتوانند بیکار بمانند. پس بهتر است کمی مشغول شوند و مثلا بخشی از وظایف خرید را به عهده بگیرند یا در تهیه فهرست خرید کمک کنند و حتی اگرچه نوشتن نمیدانند، خریدهای مورد نیاز خود را نقاشی کنند. بعد به او بگویید چه چیزهایی از فهرستش حذف شود و از او بخواهید به این فهرست پایبند باشد و بگویید فقط برای خرید این اقلام پول به همراه میبرید.
وقتی کودک خود را در خرید سهیم میکنید، خرید برایش هیجانانگیز و جذاب میشود و به دنبال آنچه خواسته میگردد و حوصلهاش سر نمیرود. حتی برای این که او را بیشتر مشغول کنید به او بگویید هنگام خرید یادش باشد چه چیزهایی در فهرست بوده و باید خریداری شود. با این کار او این لیست را به ذهن میسپارد و هنگام خرید دیگر اذیتتان نمیکند، بلکه ذهنش مشغول این است که چه چیزی خریده و چه چیزی خریده نشده است. گاهی اوقات بچهها خیلی کوچک هستند آن وقت است که میتوانید از ترفندهای دیگری استفاده کنید، مثلاً به او پول بدهید و بگویید حساب کند یا از او کمک بخواهید و به او بگویید در حمل وسایل سبک به شما کمک کند یا وقتی داخل فروشگاه هستید، اجناس را به سبد بیندازد، یا اجناس را به فروشنده برای حسابکردن تحویل دهد و... با این کار اعتماد به نفس پیدا میکند و مسئولیت پذیر میشود و خرید برایش سرگرمکننده خواهد بود.
اگر کودکتان خیلی کوچک است و نمیتواند حرف بزند و مسئولیتی به عهده بگیرد، اسباب بازی مورد علاقهاش را همراه ببرید و هنگام خرید او را سرگرم و مشغول بازی کنید.
توجه داشته باشید قبل از این که کودک بیتاب شود و شیطنت را آغاز کند، برایش خرید کنید؛ مثلا خوراکی، اسباب بازی، کتاب یا هر چیز دیگر که قرار بوده بخرید. در عین حال به کودک حق بدهید خرید وسایل روزمره منزل یا خرید کفش پاشنه بلند و مانتو برای او جذابیتی نداشته باشد. بنابراین سعی کنید از جایی خرید کنید که تنوع داشته باشد و هر نیم ساعت یک بار در فروشگاه به غرفههای مورد علاقه فرزندتان سر بزنید. خرید از فروشگاههای بزرگ این حسن را دارد که بخشهایی برای بازی کودکان در نظر گرفته شده و میتوانید به فرزندتان وعده دهید در صورت داشتن یک خرید خوب و توام با آرامش بتواند در بخش بازی کودکان برای مدت معینی بازی کند.
شاید لازم باشد برای مدت کوتاهی خرید را متوقف کنید. با او حرف بزنید و برایش توضیح دهید در مدت کوتاهی خرید تمام میشود و او را به خانه بر میگردانید و زمان خاصی برایش مشخص کنید. بعد که آرام گرفت بقیه خریدتان را انجام دهید. یک امکان دیگر فروشگاه بزرگ این است که میتوانید کودک خستهتان را در سبد چرخدار خرید بگذارید و کمی او را بچرخانید و هر وقت بهانهجویی کرد، چیزی برای او بگیرید، البته به شرطی که شبیه باجخواهی نشود.اگر وعدهای به او میدهید به آن عمل کنید وگرنه این ابزار نیز دیگر کارساز نخواهد بود. اگر به خرید خانوادگی رفتهاید، یک نفر مسئول نگهداری کوچکترین بچه باشد. به این ترتیب شما بدون این که از هم جدا بیفتید، میتوانید خرید خوبی داشته باشید. هر وقت خرید یکی تمام شد دیگری کودک را به جاهایی ببرد که دوست دارد برود یا او را روی نیمکتها و صندلیهایی که معمولا در فروشگاهها یافت میشود، بنشانید تا خستگیاش گرفته شود.
مردان و تحمل ساعات خرید
زمانی که صحبت از خرید به میان میآید، واژههای چند ساعت یا یک شبانهروز هم برای خریدکردن خانمها کم است. برخی زنان دوست دارند ساعتها پشت ویترین مغازهها بایستند و حتی از تماشای اجناس داخل آنها لذت میبرند، این لذت به حدی است که آنان هنگام خرید به دیگر مسئولیتهای خود فکر نمیکنند و بدتر از آن این که برخی دوست دارند همسرانشان را با خود همراه کنند و با آرامش بیشتر از این مغازه به آن مغازه جستجو کنند و برای توجه به برچسب قیمتها وقت بگذارند، اما کمتر مردی است که بتواند این موضوع را تحمل کند. دیدن مردانی که پشت ویترین مغازهها بخصوص طلافروشیها مجبورند همراه همسرانشان زمان صرف کنند، دیدنی است تا جایی که سوژه عکاسی برخی هنرمندان شده است.
خرید موضوعی است که مردان آن را شکنجهای برای خود میدانند. در تحقیقی که روی ۲۰۰۰ انگلیسی در سال ۲۰۱۳ انجام گرفت، مشخص شد که مردها بعد از ۲۶ دقیقه خرید خسته میشوند، اما این زمان برای خانمها حداقل دو ساعت بوده است. این تحقیق همچنین دریافته است ۸۰ درصد آقایان به هیچ عنوان خریدکردن با همسر خود را دوست ندارند و ۴۵ درصد خانمها به هر قیمتی که شده سعی میکنند با شوهرانشان به خرید نروند! چرایی این مسأله در کجاست؟ روانشناسان میگویند، دلیل چنین رفتاری این است که مردها فورا خرید خود را انجام میدهند و زود خسته میشوند در حالی که همسرانشان دوست دارند از مغازههای بیشتری دیدن کنند و بسیار دیرتر تصمیم میگیرند.
حالا اگر تصمیم دارید با همسر خود به خرید بروید چه روشی را انتخاب میکنید ؟ آیا دست از خرید کردن با همسر خود برمیدارید؟ خیر، پاسخ این نیست بلکه منظور این است که خانمها باید هوشیارانهتر و با زمان کمتری وسایل مورد نیاز خود را تهیه کنند. لازم است هنگام خرید به تفاوتهای آقایان با خانمها توجه کنید و از این دریچه به موضوع بنگرید. برای مردان خرید یک تفریح نیست بلکه یک وظیفه است. در عین حال مردان برچسب قیمتها را نگاه میکنند و به دخل و خرج منزل هم توجه دارند. اگر چنین رفتاری را از آنها دیدید آنها را متهم به خساست نکنید. مردها برای خریدهای کوچک وقت نمیگذارند و تنها برای خرید کالاهای ضروری به بیرون از منزل میروند؛ همچنین مردها خرید گروهی را دوست ندارند و از این که نظرهای متفاوت آنها را گیج کند و به خریدن چیزی که دوستش ندارند مجبورشان کند، بیزارند. در نهایت مردها به فصل حراج اهمیتی نمیدهند. این تفکر که شاید در یکی از پاساژها یک جنس غیرضروری ارزان پیدا کنند و بعد از چند روز گشتن همراه با سرگردانی آن را بخرند، برایشان نادرست و حتی آزاردهنده است.
اعتیاد به خرید؛ معضلی برای اقتصاد خانوادهها
باور نمیکنید او معتاد است، اما نه به مواد مخدر، به خرید کردن. این مشخصه خیلی از خانمهاست در بازار دست و دلشان همراهشان نیست. نمیتوانند بر خود مسلط باشند. کافی است از منزل بیرون بروند زمانی که بر میگردند، با کوهی از وسائلی برمیگردند که به بسیاری از آنها نیاز نداشتهاند. اعتیاد به خرید برخلاف اعتیاد به مواد مخدر خیلی شناختهشده نیست که در سطح جامعه به آن پرداخته شود، ولی شکلگیری این پدیده همانند دیگر مسائل اجتماعی نشات گرفته از عوامل زیادی است. میل به خرید در افرادی که این اعتیاد را دارند، هیچگاه ارضا نمیشود و در حقیقت این افراد از یک بیماری پنهان رنج میبرند. آنها کمدها و قفسههای مملو از لباس و وسایل غیرضروری دارند که حتی برخی آنها یک بار هم استفاده نشده است. روزنامه دیلی میل درگزارشی به نقل از محققان دانشگاه مینسوتا گزارش داد این اعتیاد در زنان بیش از مردان است و از هر پنج زن چهار تن از این مشکل رنج میبرند.
به گفته این گروه از روانشناسان در این افراد همچنان که اعتیاد به مواد مخدر و مصرف آن برای مدت کوتاهی نشاطآور است، هیجان و شعف پیش از خرید و نشاط هنگام خرید هم مانند توهم مصرف مواد مخدر است و در دسته اختلالهای اضطرابی به شمار میرود. سید احمد جلیلی، روانپزشک شخصیت وسواسی این افراد را یکی از دلایل اعتیاد به خرید آنها دانسته و در این باره میگوید: بسیاری از این افراد در مقابل شخصیت وسواسی خود نمیتوانند مقاومت کنند و به خریدهای فراوان و غیرضروری دست میزنند.
به گفته وی، اما وسواس ذهنی تنها یکی از عوامل تشدیدکننده اعتیاد به خرید است؛ برخی مواقع افراد مختلف برای به دست آوردن اعتماد به نفس و مورد توجه قرار گرفتن، دست به خرید میزنند. جلیلی در این زمینه میافزاید: اعتماد به نفس برخلاف وسواس از چشم و همچشمی نشات میگیرد و یکی از مشکلهای امروز جامعه ما چشم و هم چشمی است.
اما تنها فرد و وسوسههای ذهنی وی نیست که اعتیاد به خرید را ایجاد میکند، بلکه ساختار جامعه و نظام طبقاتی آن نیز یکی از عوامل تشدیدکننده اعتیاد به خرید است.
یکی از مهمترین دلایل اجتماعی افراط در خرید، محل زندگی و تحت تاثیر قرار گرفتن افراد از محیطهای اجتماعی است. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که زندگی در محلهها و شهرهای مختلف میتواند سبب ولخرجشدن یا خسیسی افراد شود تا جایی که در ادبیات عامیانه، مردم شهرهای مختلف ایران هر کدام با یک ویژگی شناخته میشوند. محمدحسین بحرانی، جامعهشناس درباره تاثیر و نقش عوامل اجتماعی در اعتیاد به خرید، گفت: هر چند نمیتوان نقش عوامل روانی را در خرید افراطی انکار کرد، ولی این عوامل خود رابطه دوسویه با فرهنگ هرجامعه دارند.
وی میگوید: در میان کسانی که میل زیاد به خرید دارند، افراد طبقه متوسط دارای بیشترین فراوانی هستند؛ زیرا آنها میخواهند خود را به معیارهای طبقه بالای جامعه نزدیک کنند؛ بنابراین دست به خریدهای متفاوت و غیرضروری میزنند.در عین حال باید توجه داشت نمیتوان فروش متنوع کالا در شهرهای بزرگ را با فروش محدود اجناس در مناطق کوچک و روستایی مقایسه کرد و این تنوع کالایی در محلههای مختلف خود عاملی برای تحریک به خرید است. همچنین یکی از عوامل اجتماعی که فرد را به طرف افراط در خرید سوق میدهد، تبلیغات است که به طور معمول برنامههای آنها بر اساس مصرفگرایی تدوین شده است. با توجه به رسانههایی که بیشتر تبلیغات بازرگانی آن برای مد، لباس و وسایل غیرضروری خانه و خانواده است، نمیتوان انتظار داشت فرد از عواقب این برنامهها مصون بماند.
همچنین برگزاری نمایشگاههای مختلف و تبلیغات گسترده در رسانهها از عواملی است که سبب میشود مردم به این مراکز هجوم ببرند و خریدهای خود را آنجا انجام دهند. نداشتن سرگرمی برای پرکردن اوقات فراغت بخصوص بین خانمها یکی دیگر از دلایلی است که به «پاساژگردی» آنها و تحریکشدن برای خرید منجر میشود؛ چون برخی افراد تنها به منظور پر کردن اوقات فراغت خود به خرید میروند و گاهی نیاز در جمع بودن، آنها را به خرید وا میدارد.
هر چی میخواد باشه فقط مارک باشه
متاسفانه برخی احساس لیاقت و توانمندی را در مارک وسایل مورد استفاده و پوشاکشان میدانند و در صورت استفاده از برندها سر خود را در جمع بالا نگه میدارند. اگر از این آدمها برند را بگیری، جانشان در میآید. عدهای فکر میکنند هنگام خرید، داشتن برند معروف، نشان کیفیت آن کالاست. برخی هم خود را به این وسیله پیشتاز رقابت در مقابل دیگران دانسته به قولی حریف را از میدان بهدر میکنند. حالا کار به جایی رسیده که اگر کمی در خرید جهیزیه عروس خانمها دقیق شوید، میبینید آنها هم در خرید عروسی به دنبال اجناس برند هستند. این در حالی است که بیشتر این کالاها در ایران، چینی و آسیای شرقی، هندی هستند که توانسته اند لیسانس مارکهای معتبر اروپایی و امریکایی را بگیرند و اگر احیاناً این مارکها اصل باشند قیمت آنها چند برابر قیمت ارائهشده خواهد بود.
بسیاری از فروشندگان معتقدند کیفیت برخی از جنسهای داخلی با مشابه خارجی آن برابری میکند و برندها تنها یک ترفند تبلیغاتی و برخی مارکها تقلبی است. شاید باور نکنید که آن برند در گوشهای از همین شهرمان برچسب خورده یا از کشورهای دیگر وارد شهرمان شده باشد.
علی بختیاری، فروشنده لوازم خانگی در این باره میگوید: ظاهر اجناس خارجی بهتر از اجناس داخلی طراحی شده و همین باعث میشود خریداران تصور کنند با خرید جنس خارجی پولی که خرج کردهاند بیشتر به چشم میآید. وی میافزاید: حتی برخی اجناس خارجی در داخل ایران مونتاژ میشود، ولی باز هم ترغیب مردم به خرید آن جنس بیشتر از جنس ایرانی است.
حسین افشاری، روانشناس، تمایل بیحد و حصر به خرید اجناس مارک در میان قشر جوانان را حاصل چشم و همچشمی میداند و در این باره میگوید: متاسفانه این مساله وقتی تبدیل به بحران میشود که مثلا این افراد توجهی به نوشتهها یا زیبایی لباس ندارند. البته بین لباس خارجی با کیفیت مارکدار و لباسهایی که تنها مارک دارند، تفاوت زیادی است که متاسفانه جوانان ما بیشتر به مارکدار بودن توجه دارند و این مسأله ناشی از کمبود توجه و نوعی ضعف هویتی است.وی اضافه میکند: فرد با خرید اجناس میخواهد دیده شود. لباسهایی که عمدتا ارزش مادی چندانی ندارند، اما به واسطه نام شرکتی معتبر یا شهرت تولیدکنندههای خارجی، ارزشی چند برابر یافتهاند و متاسفانه نوجوانان و جوانانی که در هویتیابی دچار مشکل هستند، برای تهیه و تامین این دسته از لباسها، کفشها و ساعتها حاضرند مبالغ هنگفتی را بپردازند و آن را استفاده کنند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این کشش و میل به خرید اجناس مارکدار ناشی از سرخوردگی درونی و فرو ریختگی هنجارها و ارزشهایی است که باید از درون خانواده و نظام تقویت میشد و وقتی خود خانوادهها تمایل عجیبی به خرید اجناس مارکدار دارند، بیشک این فرهنگ به فرزندان هم منتقل میشود.
پیامدهای اعتیاد به خرید
اعتیاد در خرید دارای تبعات فراوان برای فرد، جامعه و خانواده است. یکی از صدمات مهمی که ممکن است متوجه فرد مبتلا به اعتیاد خرید شود، هیجانها و اضطرابهای ذهنی است. هیجان قبل از خرید، لذت زمان خرید و سرخوردگی و دلزدگی بعد از خرید در هر بار خرید کردن، بیشتر و بیشتر میشود تا آنجا که لذت طبیعی خرید از این افراد دور میشود و به صورت تقریبی بدون وجود لذت سراغ خرید میروند. یکی از مهمترین آسیبهایی که احمد جلیلی، روانپزشک در این باره بر آن تاکید دارد، به هم خوردن تعادل اقتصادی خانواده بر اثر اعتیاد به خرید است. از سوی دیگر با توجه به محدودیت فضای زندگی در آپارتمانها، یکی دیگر از آسیبهای خرید فراوان، اشغال خانه با لوازم غیرضروری است. احمد جلیلی با بیان این که اعتیاد به خرید سبب ایجاد اختلاف در خانواده میشود، میگوید: کسی که همیشه اصرار بر خرید فراوان دارد، ممکن است با مخالفت فرزندان، پدر و مادر و همسر رو به رو شود و این خود نقطه آغاز یک اختلاف است.
راهکار چیست
لازم است این افراد دستکم یک یا چند جلسه به روانشناسی مجرب مراجعه کنند. همچنین جایگزینی تفریح متناوب به جای پاساژگردی یکی از راهکارهایی است که میتواند فرد را در برابر تحریک به خرید مصون نگه داردامروز مریم کوچولو همراه مامان به خرید آمده بازار آنچنان شلوغ و دلرباست که تمام حواس مامان به زیرورو کردن اجناس است و دیگر توجهی به مریم کوچولو ندارد، اما مریم کوچولو یک ساعتی این شرایط را تحمل کرده و دیگر نمیتواند این بیتوجهی را تحمل کند