چرا قاتلان زنجيرهاي همیشه مرد هستند؟
فرارو , 6 خرداد 1393 ساعت 20:44
گروه بينالملل: هر وقت که تیراندازی جمعی یا قتل عامی صورت می گیرد، تقریبا 98 درصد احتمال دارد که جنایتکار مرد باشد. اما چرا؟
به گزارش مجله تایم، زمانیکه بحث به قاتلانی می رسد که دست به قتل های گروهی می زنند، نمی توان با اطمینان کامل صحبت کرد اما نکاتی در این مورد وجود دارد. برخی ممکن است برای توضیح این قابل از اصلاح «جوان ناراضی» استفاده کند. و بالاخره یک جا دفترچه خاطرات، توئیت، بلاگ، ویدئویی در یوتیوپ یا انگیزه های نامعلوم در دفترچه یادداشت پیدا خواهند شد. و قاتل – با بیش از 98 درصد اطمینان- مرد خواهد بود. در مورد "الیوت راجر" نیز همینطور بود؛ جوان 22 ساله ای که روز جمعه پیش از آنکه خود را بکشد، با شلیک گلوله جان شش نفر را گرفته و 13 نفر دیگر را زخمی کرد. اگر از اینکه نام این قاتل به جای الیوت، الن نبوده متعجب شده اید، پس باید گفت یا توجه کافی ندارید یا می خواهید از اظهارات سیاست پسند استفاده کنید. اما واقعیت همچنان همان است: تقریبا همیشه این پسرها هستند که دست به کارهای بد می زنند. و سوال اینجا است که چرا؟
توضیحات زیادی در مورد مرد بودن قریب به اتفاق این افراد هیولا صفت وجود دارد. برخی از این دلایل نکات بسیاری در خود دارند و در عین حال هیچ چیز برای گفتن ندارند! هورمون تستوسترون خشونت را تشدید می کند. پسرها دیرتر از دخترها به بلوغ می رسند. و غلاف میلین مغز جلویی پسران برخلاف دختران تا اواخر دهه دوم و حتی اوایل دهه سوم عمرشان کامل نمی شود. (غلاف میلین یک لایه لیپوپروتئینی است که بر روی بسیاری از دندریت های بلند و آکسون ها، تشکیل میشود. نقش مهم این پوشش میلین، ایجاد نارسانایی بیشتر بر روی سطح تار عصبیها است که این امر باعث افزایش سرعت هدایت پیامهای الکتریکی در درازای تار میشود.) مغز جلویی کنترلکننده حرارت بدن، عملکردهایی مانند کنترل انگیزش، واکنش و آگاهی از عواقب است. البته عوامل اجتماعی نیز در این مسئله دخیل هستند: بازی های ویدئویی خشونت آمیز، فرهنگ خشونت فیزیکی که با ورزش های رزمی و گرایش عمومی تمام جوامع برای تبدیل کردن مردان به شکارچیان و مبارزان و اعمال محدودیت برای زنان در این زمینه ها یا دست کم اختیاری کردن آنها.
دلایل بیشتری هم وجود دارند که اکثرشان به موقعیت موجود مربوط می شود. مردان، چه خوب و چه بد، به طور خشونت آمیزی حافظ موقعیت خود در هر قبیله، جامعه یا اجتماعی هستند و هر تهدیدی که متوجه این موقعیت باشد، مرکز هویت و عزت نفس شان را هدف قرار می دهد. بسیار شایع است که در زمان بروز بحران اقتصادی و شرایطی که هم مرد و هم زن شغل خود را از دست می دهند، احتمال اینکه مردان کاملا حس تخریب و نابودی داشته باشند، بسیار بیشتر است. مردان بدون نقش کارگری و نان آوری، احساس پوچی می کنند و همین مسئله در اغلب موارد حسی تلافی جویانه را به دنبال دارد. اصلا اتفاقی نیست که قربانیان تیراندازی در محل کار، اغلب مدیرانی هستند که چندی قبل قاتل را اخراج کرده یا تنزل رتبه داده بودند.
همانطور که کاندیک باتون، رئیس دانشکده جرم شناسی و عدالت کیفری دانشگاه نبراسکا پس از حادثه تیراندازی 2013 واشنگتن گفت: «برخی تحقیقات نشان می دهد مردان بیش از زنان خصیصه های منفی سرزنش را به عواملی ربط می دهند که ذاتا بیرونی هستند: «دلیل مشکل من شخص دیگری است یا نیرویی از بیرون من را به این کار وارد کرد.» و این روحیه باعث خشم و دشمنی با دیگران می شود. در حالیکه در مقابل، زنان خصیصه های منفی سرزنش را بیشتر به عواملی ربط می دهند که ذاتا درونی هستند: «دلیل مشکل من قصور خودم بود: من به قدر کافی تلاش نکردم، من خیلی خوب نیستم.» این نکته هم وجود دارد که اغلب زنان برای کشتن افراد از روش های کمتر خشونت آمیزی مانند خفه کردن یا غرق کردن طرف مقابل استفاده می کنند اما مردان بیشتر تمایل دارند که از راه های وحشیانه ترین استفاده کنند و با گلوله باران کردن یک اتاق آدم، جهان را ویران کنند. و البته همین مسئله آمار افرادی که به دست قاتلان مرد کشته شده اند را افزایش می دهد.
کد مطلب: 43312