گروه سیاسی: «صنعت دستاوردسازی» تیتر یادداشت عباس عبدی در روزنامه اعتماد است. در این مطلب آمده است: کاری که دولت محترم و مجموعه رسانهای آن در دستاوردسازی میکنند بیش از هر چیز نشانهای روشن از فقدان دستاورد است. تا اینجا چندان جای نگرانی نیست، چون افتتاح فلان راه و فرودگاه و... هیچ کدام دستاورد اصیل نیست از این طرحها در هر دولتی هست، به هر حال از دریافت این همه بودجههای کلان نفتی و مالیاتهای فراوان و سایر درآمدها باید چند تا طرح هم درآید، حتی اگر صفر تا صد آن را هم این دولت ساخته باشد.این موارد در بهترین حالت، مقدمات یک دستاورد هستند و نه محصول نهایی آن. این نوع دستاورد رسانهای بیش از اینکه موجب آرامش و امید مردم شود، برای اقناع مقامات دولتی و برخی تبلیغاتچیهای دور و بر آنان مفید است. در واقع خطر این صنعتِ نوپدید این است که به جای اقناع کردن مردم، نقش آرامبخش برای خودشان را بازی کند. البته از این موارد در دوره اول اصولگرایان هم کم نبود.
تا آنجا که به یاد دارم یک طرح به نسبت مهم (احتمالا در شمال کشور) قرار بود در تیر ماه سال ۱۳۸۴ افتتاح شود.
یعنی در فاصله میان ۳ تیر و پیش از تنفیذ حکم بود. آقای خاتمی دستور میدهد که اجازه دهید در دولت بعد افتتاح شود. غافل از اینکه دو سال آن را معطل کردند تا بگویند خودمان انجام دادیم!! این صنعت در آن زمان نوپا بود. اصلاحطلبان و خاتمی هم اهمیتی به این ماجرا نمیدادند. هر طرحی هم که اجرایش از زمان آقای هاشمی آغاز شده بود هنگام افتتاح رعایت قدردانی و احترام وی و دولت و کارگزارانش را میکردند زیرا اعتماد به نفس لازم را داشتند که دچار این سوءرفتارها نشوند.
البته نتیجه آن صنعت پر زیان بعدها روشن شد که دولت معجزه هزاره سوم با درآمد سالانه نفتی بالای یکصد میلیارد دلار، در سه شاخص مهم دستاورد، یعنی نرخ تورم، ایجاد اشتغال، رشد تولید به صورت فاجعهباری شکست خورده بود، ولی الان کسانی از دولت روحانی هستند که فوری به این رفتارها پاسخ داده تا نشان دهند که ادعاهای کنونی، محصول تولیدات صنعت دستاوردسازی است. دستاورد واقعی چیست؟
دستاورد را باید سیستمی تعریف کرد. مقایسه میان «ورودی» به سیستم و «خروجی» آن. همیشه باید ببینیم که ورودی به سیستم چه بوده؟ ادعاهای آن برای تبدیل این ورودیها به خروجی چه بوده؟ و واقعیت خروجیهای سیستم چیست؟ اضافه بر این منطق، هر حرف دیگری بیهوده و داعیههای اضافی است. برای نمونه دو خودرو را درنظر بگیرید که با توان و ظرفیت مشابه و حتی با قیمت یکسان تولید میشوند، اولی در هر ۱۰۰ کیلومتر ۶ لیتر و دومی ۱۸ لیتر مصرف میکند. روشن است که دومی هم حرکت میکند و به مقصد میرسد ولی با راندمانی برابر یکسوم اولی. این دستاورد نیست شکست و زیان مطلق است. در حدود ۲۷ ماه گذشته ورودیهای به سیستم دولت به علل گوناگونی افزایش داشته است. البته دولت میکوشد که بگوید این افزایش ورودیها محصول عملکرد آنان است. من نمیدانم در این باره اظهارنظر قاطع کنم، ولی میدانم که فرآیند افزایش ورودی که ناشی از فروش بیشتر نفت باشد از ۴ ماه پیش از دولت کنونی آغاز شده بود. به عبارت دیگر با آمدن بایدن و در دولت حسن روحانی از بهمن ۹۹ افزایش فروشهای نفتی آغاز شد. در ادامه جنگ اوکراین و تحریم روسیه از جمله گاز و نفت آن و نیز بازگشت رشد اقتصادی جهان پس از کرونا که تقاضای نفت را بالا بردند، جملگی موجب افزایش قیمت نفت و نیاز جهانی شد و همراهی چین تقاضا برای نفت تحریمی را شدت بخشید، بهطوری که بنا به اظهارات مقامات نفتی ایران تولید نفت ما اکنون به جایی رسید که دوباره رتبه سوم را در اوپک پیدا کردند. علیرغم همه اینها فرض میکنیم همه این افزایشها محصول کوششهای همین دولت است، ولی این نیز دستاورد نیست.
دستاورد را باید در بخش خروجی سیستم دید چون این ورودی در زمان دولت اول اصولگرا بسیار بیشتر از این بود که الان هست.
دستاورد اصلی را یک بار مقام رهبری در سخنانی با هیات دولت به روشنی توضیح دادند تا آنجا که یادم است، تورم، اشتغال، تولید و سرمایهگذاری و وضعیت نابرابری است. در واقع کارهای مثبتی که در اقتصاد انجام میشود درنهایت باید در این شاخصها خود را بازتاب دهند، بقیه موارد ذاتا دستاورد نیست، بلکه به علت نقشی که در این شاخصها دارند دستاورد محسوب میشوند. جالب اینکه در همه این شاخصها، دولت کنونی یا تکلیف قانونی دارد یا ازسوی دیگر، وعدههای روشن داده است.
بدون تردید و مطابق ادعاهای رسمی و مکرر، ورودیهای به سیستم دولتی فراتر از انتظار بوده در مقایسه با آن خروجیها به نسبت اندک و حتی منفی است. برای نمونه علیرغم تاکید بر کاهش تورم، همچنان تورم مهر ماه صعودی شد و در خوشبینانهترین حالت تورم در پایان سال کمتر از ۳۵درصد نخواهد شد. به جای ارایه آمارهای اشتغال مولد، ارقام سرمایهگذاری و بهبود تولیدات و رفع فقر و نابرابری، پرداختن به افتتاح فلان طرح نیمهکاره یا افتتاح دوباره طرحهای قبلی مشکلی را حل نمیکند. همین تورم نیز با فشار به جیب اقشار پایین اندکی مهار شده و شاید دوباره اوج گیرد، هنگامی که طی دو سال ۱۴۰۱ و تا پایان امسال احتمالا مجموع تورم صددرصد باشد، ولی رشد دستمزد و حقوق ۲۷درصد باشد، برای سال آینده باید حدود ۷۵درصد به دستمزدها اضافه شود تا زندگی کارگران بدتر نشود، در این صورت ابعاد دستاوردسازی دولت روشنتر میشود. این صنعت سرگرمی است، ولی سرگرمی که حالش را تبلیغاتچیهای رسمی میبرند و بدبختی آن نصیب مردم و کشور میشود.
پیشتر هم نوشتم مهمترین و خالصترین طرح این دولت که گرانترین و زودبازدهترین طرح (۹ ماه و ۹ روزه به ثمر میرسد!) هم هست ابر طرحِ فرزندآوری است. هزینه کامل هر سال آن احتمالا از هزینه یک اتوبان چند هزار کیلومتری شمال به جنوب و شرق به غرب کشور بیشتر است ولی کلمهای درباره دستاوردهای این طرح شگفتانگیز سخنی نمیگویند. در عوض برای طرحهایی که ۱۰-۲۰درصدش را ساختهاند تبلیغات مفصل میکنند. یقین دارم اگر هزینه این طرح را در این دو سال صرف طرحهای تولیدی میکردند و دهها هزار جوان مجرد را با مزد و امکانات مناسب شاغل میکردند و بهبود بیشتر پرداختها و خدمات و تداوم کار آنان را منوط به ازدواج و فرزندآوری مینمودند امروز شاهد رشد فرزندآوری نزد همان شاغلان و دیگر منافعشان از این طرحها بودیم. اگر با این بودجه بیزبان یک میلیون واحد مسکونی سالانه را میساختید نیازی به این فشارهای بیمورد به بانکها و اتلاف منابع دیگر و فروش زیر قیمت خودرو و... به عنوان چشمروشنی فرزند نورسیده نبود.
امیدوارم دولت محترم این نوشتهها را که ادامه خواهد داشت نمونهای از کمک به خود برای اصلاح سیاستها و مجریان تلقی کند و چون برخوردهای دیگر نباشد که وقت خود را صرف شکواییهنویسیهای بیثمر کند.