گروه جامعه: طبق آمار حدود ۵ میلیون نفر مصرفکننده موادمخدر در کشور وجود دارد که با احتساب خانواده آنها میتوان گفت حدود ۱۵ میلیون نفر از جمعیت کشور هر روز دغدغههایی از جنس موادمخدر دارند. همین آمار حتی اگر بنا را بر عدم افزایش آن بگذاریم برای پی بردن به فراگیری معضل اعتیاد، اهمیت کمپها و اداره آنها کافی است.
به گزارش خبرآنلاین، بزرگی جمعیت این خانواده میگوید دستگاههای متولی باید تمرکز قوی روی مقوله اعتیاد و روشهای ترک آن داشته باشند اما حوادثی که در کمپها رخ میدهد نشان میدهد ماجرا اینگونه نیست. سالهاست تصاویر شکنجه افراد معتاد در کمپها منتشر میشود، قتل در این مراکز مسبوق به سابقه است. سالها پیش محسن قاسمی ملیپوش سابق کشتی فرنگی و دارنده مدال طلای آسیا در یک کمپ ترک اعتیاد در بروجرد توسط پرسنل کمپ بهگونهای کتک خورد که در اثر آسیبدیدگی از ۲۶ ناحیه، به کما رفت و در ۳۱ سالگی درگذشت. سال گذشته هم دستهای یکی از افراد تحت درمان در یکی از کمپها در اثر بستن نادرست به تخت، قطع شد.
حادثه آتشسوزی در کمپ لنگرود نیز که در آن بیش از ۳۲ انسان بیگناه در اثر مجموعهای از دلایل از غفلت بهزیستی و دیگر نهادهای متولی گرفته تا ایرادات مدیریت داخلی و اشکالات وارد بر ساختمان کمپ زنده زنده سوختند، اوج بیتدبیری در این حوزه بود و بدتر آنکه درست ۳ روز پس از این حادثه، آتشسوزی دیگری در یکی از کمپهای دلفان رخ داد. بنابراین مدیریت فشل و نادرست کمپهای ترک اعتیاد اتفاق جدید و دیده نشدهای نیست. شاید بتوان همه این حوادث بخصوص حادثه لنگرود را فریاد بزرگی بر سر آن بخش از سیستم مدیریتی که اوضاع نابسامان این حوزه را نادیده میگیرد و اداره کمپها را به دست افراد غیرمتخصص میسپارد، دانست.
کمپها مجبور به ورود به مسیر غیراستاندارد میشوند
یک نماینده مجلس با بیان اینکه مشکل ریشهایتر از یک کمپ است، میگوید: بهزیستی مدیریت کمپهای ترک اعتیاد را به بخش خصوصی داده و چون در ازای پذیرش هر فرد معتاد مبلغ محدودی به آنها میدهد بنابراین این مراکز برای کاهش هزینهها مجبور به اجاره ساختمانهای قدیمی و فاقد ایمنی و استانداردهای معمول میشوند.
احمد دنیا مالی میافزاید: کمپها بر اساس تعداد نفرات تحت درمان حقالزحمه دریافت میکنند و چون دریافتی اندکی دارند عموما توان خرید فضای مورد نیاز خود را ندارند و اگر هم بخواهند ساختمان نوساز اجاره کنند هزینههایشان زیاد میشود، از همینرو تلاش میکنند با پذیرش متقاضیان بیشتر از ظرفیت و پناه بردن به خدمات و فضاهای ارزان، هزینهها را کاهش دهند تا آنچه از بهزیستی دریافت میکنند برایشان بماند.
این نماینده مردم گیلان در مجلس بیان میکند: بهزیستی علت بسیاری از حوادث مربوط به زیرمجموعه خود را کمبود منابع اعلام میکند و رد پای این علت در حوزه نگهداری از معلولین که در ساختمانهای فاقد استاندارد نگهداری میشوند و یا در عدم رسیدگی به بیماران خاص و اتیسم هم دیده میشود.
او در واکنش به این مطلب که تبعات عدم افزایش بودجه سازمان بهزیستی خود را به شکل حادثه کمپ لنگرود نشان میدهد، تصریح میکند: کسری بودجه مسأله مهمی است که همه حوزهها وجود دارد و مجلس جز در مواقع خاص نمیتواند بودجه سازمانها را به بیش از سقف پیشنهادی دولت افزایش دهد چون نمیتوان هزینهای را بدون پیشبینی منابع به دولت تحمیل کرد اما بهزیستی و نهادهای متولی در قبال کمپ لنگرود مسئولیت حقوقی دارند و باید پاسخگو باشند.
این نماینده مجلس تأکید میکند: کمبود بودجه رافع مسئولیتهای دستگاهها نمیشود. انجام بسیاری از امور ربطی به بودجه ندارد و فقط نیازمند دقت و توجه بهنگام است تا از بروز فاجعه پیشگیری شود. در مورد کمپ لنگرود هم کافی بود بهزبستی درست و بهموقع نظارت میکرد تا از این اتفاق پیشگیری میشد.
کمپ لنگرود بیش از ظرفیت پذیرش کرده بود
یکی دیگر از نمایندگان مردم گیلان در مجلس نیز میگوید: کمپ لنگرود ۳۰ نفر ظرفیت داشته اما ۴۹ نفر را پذیرش کرده بود و ۱۹ نفر مازاد داشت در حالیکه حادثه بدون این ۱۹ نفر ابعاد کمتری مییافت.پرویز محمدنژاد قاضی محله ادامه میدهد: در مورد ساختمانهای قدیمی مجوز آتشنشانی معنایی ندارد و بناهای قدیمی تائیدیه آتشنشانی ندارند. کمپها باید به رعایت الزامات ایمنی مکلف شوند اما ساختمانهای قدیمی الزام قانونی برای دریافت تائیدیه آتش نشانی ندارند و از این قاعده خارجاند.
او بیان میکند: ساختمان این مرکز ویژه یک کمپ نبود. گزارشات نشان میدهد ساختمان قدیمی و سقف چوبی آن کاملا آماده اشتعال بود و همین موجب سرعت آتشسوزی شده اما در این خصوص بازدید و بازرسی مدام خصوصا درباره ایمنی صورت نگرفته و حتی تذکری به مدیر کمپ داده نشده است.
به گفته قاضیمحله حداقل کاری که برای حفظ ایمنی ساختمان کمپ میشد صورت دهند گچکاری سقف و پوشاندن چوبها با لایهای از گچ بود. اگر سقف یک لایه پوشش دهنده از حرارت داشت آتشسوزی دستکم به تأخیر میافتاد اما همین کار ساده هم انجام نشده بود.
قاضیمحله تأکید میکند: در پروتکلهای مربوط به کمپ لنگرود ردی از آموزش یا نحوه انجام وظیفه کلیددار و نگهبان بهگونهای که حادثه احتمالی منجر به مرگ نشود دیده نشد. دلیل اصلی آتشسوزی هنوز شناسایی نشده و حتی مشخص نشده که این حادثه با برنامهریزی قبلی رخ داده یا اتفاقی بوده اما مسلما دادستانی، فرمانداری، متولیان بازرسی و ارزیابی دورهای و بهزیستی الزامات و تکالیف خود را انجام ندادهاند.
او میگوید: مدیریت مجموعه فعالیتهای اجرایی از جمله کمپهای ترک اعتیاد در کشور دچار اشکال است. گاهی با نظارت درست و با کمترین هزینه میشود از بروز بزرگترین فجایع پیشگیری کرد اما فقدان نظارت درست، مبتلابه کل کشور است.
قاضیمحله با بیان اینکه کمپ محل نگهداری انسان است و ارزش انسان در جامعه بشری نامحدود است، اظهار میکند: انجام کار درست نیاز به هزینه ندارد بلکه نیازمند تعهد، عشق و علاقه به کار است و چون افراد عاشق کارشان نیستند و به وظیفه خود عمل نمیکنند این حوادث رخ میدهد بنابراین میتوان حوادث ناشی از کمکاری افراد را دستساز دانست که قوه قضائیه در این خصوص باید بحث ترک فعل را پیگیری کند.
بهزیستی دیگر جان ندارد
یکی از کارشناسان سازمان بهزیستی هم بیان میکند: نمیتوان تأثیر رانت در دادن مجوز کمپ به برخی افراد را نادیده گرفت اما دستگاههای دیگر هم به بروز بحران در بهزیستی دامن میزنند.منصوری احدی ادامه میدهد: شاید کسی خبر نداشته باشد اما دادستانها با اعمال فشار بهزیستی را مجبور میکنند تا افراد معتاد را خارج از ظرفیت کمپها پذیرش کنند و اگر این کار انجام نشود به راحتی مدیر را به ترک فعل محکوم میکنند.وی میافزاید: کاش از فشار قوه قضاییه به بهزیستی هم اطلاع داشتید و میگفتید لطفا هر نهادی ضربه به بهزیستی نزند چون بهزیستی دیگر جان ندارد.
آتشسوزی کمپ لنگرود قابل بخشش نیست
طبق ماده ۲۶ مربوط به تأسیس مراکز ترک اعتیاد این مراکز باید گواهی ایمنی و بیمه آتشسوزی داشته باشند اما کمپ لنگرود به دلیل قدیمی بودن ساختمان و سقف قابل اشتعالش فاقد آن بوده و بهزیستی برخلاف ماده ۱۸ تأسیس همین مراکز نباید به جنین کمپی مجوز فعالیت میداد. چرا کمپ از بازرسان بهزیستی هشدار ایمنی دریافت نکرده، چرا بیمه آتشسوزی برای این مراکز اجباری نیست و مراکز میتوانند از انجام آن سرباز بزنند، چرا تعداد کمپها با میزان متقاضیان افزایش نمییابد و... همگی از دیگر سوالات بیجواب حادثه لنگرود است که با ورود بهنگام میتوانست از حادثه اخیر پیشگیری کند.
سادهلوحانه است اگر همه تقصیرها را به گردن مدیریت داخلی کمپ انداخت چرا که رانت، عدم نظارت، مماشات، حمایتهای بیدلیل برخی از مراکز ترک اعتیاد و جلوگیری از تذکر دادن به کمپها، بستر را برای دور شدن همه کمپها از مدیریت اصولی دوره کرده و حالا نتیجه این میشود که خانوادههای زیادی عزادار فرزندان بیگناه اما امیدوار خود میشوند و پیکره مدیریتی کشور در اثر سهلانگاری مدیران خرد آسیب میبیند. بنابراین فاجعه لنگرود بخصوص به این علت که نتیجه مجموعهای از دلایل ِنیازمند به نظارت است قابل بخشش نیست. سازمان بهزیستی و بطور کلی جامعه در قبال جان تکتک افراد مسئول است و هیچ بیماری و مشکلی اعم از اعتیاد از ارزش جان انسانها نمیکاهد.