سقوط ایران از قدرت اول منطقه به پایین
28 آبان 1402 ساعت 11:09
گروه سیاسی: روزنامه هممیهن نوشت: ۲۰ سال از ابلاغ سند «چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق ۱۴۰۴ هجرى شمسى» میگذرد؛ سندی که در سال ۱۳۸۲از سوی مقام معظم رهبری به دولت سیدمحمد خاتمی ابلاغ شد و البته از سال ۱۳۸۴ به اجرا درآمد و قاعدتاً باید دو سال دیگر میوه آن توسط مردم چیده شود، اما پرسش اصلی این است که آیا این سند به اهداف خود رسیده است؟ ۱۸ سال از عمر این سند گذشته و تا کنون چهار رئیس دولت بهصورت مستقیم با سند چشمانداز ۲۰ ساله در ارتباط بودهاند و در کنار آن، چند برنامه توسعه پنجساله نیز شکل گرفته، اما چیزی که در حال حاضر دیده میشود این است که از سال ۱۴۰۴ بسیاری از اهداف این سند اجرایی نشده است.
براساس این سند در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالملل.
قرار بر این است که جامعه ایرانی در افق این چشمانداز، برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، بهدور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب باشد و به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل دست یابد.
اینکه ایران در دستکم یک دهه گذشته به واسطه تحریمها، توان اجرای بسیاری از اهداف را نداشت، مورد پذیرش عموم است، اما طبق همین سند قرار بود در روابط خارجی ایران تنشزدایی صورت گیرد که اگر به این اهداف سیاسی عمل شده بود و در سیاست خارجی چرخشی معکوس اتفاق نیفتاده بود چهبسا امروز درگیر تحریم نمیشدیم و امکان برداشتن گامهای بلند برای توسعه مهیا میشد. اکنون تا نقطه پایان سند ۲۰ساله فقط دو سال باقی است و امروز میتوانیم بگوییم طی ۱۸ سال نهتنها به جایگاه قدرت اول منطقه نرسیدهایم بلکه باید جای خود را در بین کشورهای آخر فهرست جستوجو کنیم.
رفسنجانی: دور شدیم
سال ۱۳۷۵، آخرین سال ریاستجمهوری مرحوم هاشمیرفسنجانی بود که او تصمیم گرفت طرح «تمدن اسلامى ۱۴۰۰» را اجرایی کند تا ۲۵ سال بعد تمدن واقعی اسلام در ایران ساخته شود. او گفته بود: «شما ۲۵ سال را در نظر بگیرید، با رشد هفتدرصدى که ما در مجموع هفت سال داشتیم ببینید اگر در همه ابعاد برنامهریزى شده باشد، چه اتفاقى در کشور مىافتد... نتیجه همان است که اسم آن را تمدن اسلامى مىگذاریم.»
با رفتن دولت سازندگی این طرح نیز مسکوت ماند، اما حضور مرحوم هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام باعث شد از سال ۱۳۷۸ بحثى با عنوان «افق آینده» در دبیرخانه مجمع آغاز شود که در نهایت با عنوان «چشمانداز جمهورى اسلامى ایران در افق ۱۴۰۴» از سوى مقام معظم رهبرى به رئیس جمهورى وقت، سیدمحمد خاتمی، ابلاغ شد.
عمر هاشمیرفسنجانی به سال ۱۴۰۴ کفاف نداد تا نتیجه سند چشمانداز ۲۰ساله را ببیند، اما خود او یکبار در آخرین روزهای سال ۱۳۹۲ به این سند اشاره کرده و گفته بود که از آن دور شدهایم.
او در «سمپوزیوم بینالمللی ایران ۱۴۰۴» عنوان کرده بود: «در حال حاضر میبینید که چقدر از برنامههای پیشبینیشده در سند چشمانداز دورتر شدهایم و به کجا رسیدهایم؛ وقتی اقتصاد را منفی پنجدرصد اعلام میکنند درحالیکه در سند چشمانداز دستیابی به رشد اقتصادی هشت نه درصد پیشبینی شده بود؛ ببینید چه فاصلهای پیدا کردیم. اقتصاد ما کوچک شده است و مردم ما فقیر شدهاند، ممکن است فقیر بودن را خیلی احساس نکنند، اما وقتی اقتصاد کوچک میشود، مردم هم فقیر میشوند. منابع انرژی آنطور که باید استفاده شود، استفاده نشده است و فرصتهای زیادی را در این زمینه از دست دادهایم.» با مرور نظرات مختلف رؤسای دولتهای مختلف میتوان به اهمیت یا بیمحلی به این سند پی پرد و دید چرا سند چشمانداز ۲۰ساله در نهایت به هدف خود نرسید.
خاتمی: متاسفم
سند چشمانداز ۲۰ساله در دولت دوم سیدمحمد خاتمی ابلاغ شد و او تلاش کرد ریل اصلی رسیدن به آن را به درستی بچیند هرچند به گفته او «این سند اهداف بلندی دارد، اما بلندپروازانه نیست».
خاتمی سال ۱۳۸۴ و در آخرین ماههای حضورش در پاستور به روند تدوین و تنظیم چشمانداز بیست ساله کشور اشاره کرده و گفته بود: «سند چشمانداز ۲۰ ساله، ما را به اهداف قابل دسترسی هدایت میکند و ما در منطقهای چشمانداز را تدوین کردهایم که بحرانیترین منطقه است و یک کشور باید به آینده خود اطمینان داشته باشد تا بتواند چنین چشماندازی را تدوین کند و آنچه مهم است اهداف این چشمانداز و تبدیل ایران به بالاترین جایگاههای اقتصادی است.»
خاتمی در مرداد آن سال، دولت و سند چشمانداز ۲۰ساله را به محمود احمدینژاد تحویل داد، اما سه سال بعد با ابراز تاسف عنوان کرد که با وضعیت کنونی دستیابی به هدفهای سند چشمانداز میسر نیست. سیاستهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی احمدینژاد با دولت قبل همسویی نداشت و حتی سیاست خارجی دولت اصلاحات که براساس «تنشزدایی» بود را کنار گذاشته بود و همین را میتوان یکی از موانع مهم اختلال در روند حرکتی «چشمانداز ۲۰ساله» دانست. همین شد که خاتمی در تیرماه سال ۱۳۸۷ لب به اعتراض گشود و گفت: «از افتخارات بنده در دوران ریاستجمهوری، تدوین سند چشمانداز ۲۰ ساله کشورمان است که با درنظر گرفتن تهدیدها، فرصتها و ظرفیتهای نظام تدوین شده و پس از بررسی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و اعمال نظر رهبری بهعنوان نقشه راه کشور و جامعه مورد تایید قرار گرفت و متاسفم که بگویم با وضعیت کنونی دستیابی به هدفهای سند چشمانداز میسر نیست. بایستی سیاستی در پیش گرفته شود تا لااقل از امروزمان که عقب هستیم، عقبتر نیفتیم و در این راستا باید از همه ظرفیتها استفاده کنیم.»
سال ۱۳۸۸ را به انتخابات جنجالی آن به یاد میآوریم، چهارمین سال دولت اول احمدینژاد که قیمت نفت نیز به بالاترین رقم خود رسیده بود، همین باعث شد تا سیدمحمد خاتمی در یکی از همایشهای انتخاباتی به حجم بالای درآمد دولت اشاره کرده و بگوید: «به خدا قسم دل ما برای اسلام؛ انقلاب و سرنوشت کشور میسوزد؛ خدای نکرده نمیخواهیم اهانتی به دیگران بکنیم، ولی ما معتقدیم این روشها و رویهها به نفع کشور نیست و میتوان با رویه و روش بهتری منافع کشور را تامین کرد».
او با اشاره به افزایش قیمت نفت گفته بود: «در سال اخیر با بحران اقتصادی در دنیا موقعیتی برای ایران پیش آمد که دیگر در طول تاریخ به این سادگی پیش نمیآید، وقتی این بحران ایجاد شد و سقوط قیمت در دنیا آغاز شد اگر ما ذخایر ارزی داشتیم بهترین موقعیت برای تقویت بنیههای علمی، اقتصادی و تکنولوژی کشور بود. من بارها عرض کردهام اگر سیاستهای اصل ۴۴ و این درآمدهای نفتی در زمان ما بود یقیناً میشد فرصت ۲۰ ساله برای رسیدن به اهداف سند چشمانداز را ۱۰ ساله کرد؛ ولی امروز نمیدانم چند سال لازم است تا به آن اهداف رسید».
این صحبتها نشان از این بود که خاتمی دیگر امیدی به سال ۱۴۰۴ و اهداف چشمانداز ۲۰ساله ندارد.
احمدی نژاد: الان هم اول منطقهایم
برخلاف خاتمی، محمود احمدینژاد در دومین سال حضور خود در کرسی ریاستجمهوری اعلام کرد که حتی سند چشمانداز کمتر از ۲۰سال نیز قابل تحقق است. او که دولت را با یک ذخیره ارزی مناسب تحویل گرفته بود، به ناگاه با درآمد زیاد نفتی نیز مواجه شد و همین شد که در مهر سال ۱۳۸۶ عنوان کرد، دولت نهم با اهداف بلندتر، سند چشمانداز ۲۰ساله را پیگیری میکند.
احمدینژاد این سند را حاصل ارتباطات مالی تنظیمکنندگان آن میدانست که براساس توانمندیهای خود آن را نوشتهاند. او مدعی شده بود: «تنظیمکنندگان سند چشمانداز ۲۰ ساله ایران براساس توانمندیهای خود و برخی ارتباطات مادی اطراف خودشان این سند را ۲۰ساله تنظیم کردند و ما میتوانیم در زمانی کمتر از آن نیز به قدرت اول منطقه در علم، اقتصاد و سیاست تبدیل شده و الهامبخش سایرین باشیم.»
احمدینژاد گفته بود: «امروز همه چیز برای پیشرفت ما فراهم است و ما با سابقه علمی پرافتخار خود باید همت کنیم و با گفتن یک «یا علی» خیلی زودتر به اهداف سند چشمانداز ۲۰ ساله برسیم.»
احمدینژاد حتی مدعی شده بود که برخی از اهداف سند چشمانداز ۲۰ ساله در دولت او محقق شده است: «ایران الان بزرگترین قدرت سیاسی منطقه است و کسی نیست که غیر از این بگوید، باید توجه داشت اگر ایران یک قدرت جهانی نباشد برخی در اطراف به قدرت منطقهای ایران اذعان نمیکنند.»
یک سال از شروع دولت دوم احمدینژاد میگذشت که او دوباره به یاد سند چشمانداز ۲۰ ساله افتاد و در دیماه سال ۱۳۸۹ باز به نویسندگان آن تاخت و گفت: «آنها اطلاعی از توانمندیهای ملت ایران نداشتند که ۲۰ سال دیگر ایران در همه عرصهها در منطقه اول شود، این در حالی است که هماکنون ایران در بسیاری از عرصهها نه در منطقه، بلکه در دنیا اول شده است.»
او حتی به این نیز قائل نبود و عنوان کرد، اکنون اقتصاد ایران در رتبه ۱۷ جهانی قرار دارد که ما باید بعد از اجرای برنامه پنجم توسعه این رتبه را به زیر ۱۲ بیاوریم و بعد از دو برنامه دیگر آن را به زیر رتبه ۵ بیاوریم. اتفاقی که هیچگاه نیفتد و بعد از اتخاذ سیاستهای عجیب احمدینژاد در سیاست خارجی و افزایش تحریمها، اوضاع اقتصادی رو به افول رفت.
حسن روحانی: ایمان بیاوریم
حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین مانند خاتمی از طرفداران سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور بود. او در سال ۱۳۸۶ که رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در کنفرانس ملی «چشمانداز ۲۰ ساله و الزامات سیاست خارجی توسعهگرا» گفت، مجمع تشخیص مصلحت نظام در اوایل دهه ۸۰ تصمیم بسیار مهمی را اتخاذ کرد و سند چشمانداز ۲۰ ساله را چیزی شبیه استراتژی ملی دانست.
او البته در همان نشست گفته بود ترس این را دارد که چشمانداز به یک شعار تبدیل شود و این خطر اصلی است.
روحانی ترس خود را اینگونه بیان کرده بود که در اذهان برخی از نخبگان و مسئولان این تردید را میبینم که میان قدرت و توسعه، هنوز انتخابی نکردهاند. او گفته بود: «نحوه نگارش چشمانداز بهگونهای است که ممکن است وسوسهانگیز باشد و این باعث شود که بسیاری در جامعه هنوز به این سند ایمان نیاورده باشند، بنابراین اول باید ایمان بیاوریم اگر ایمان آوردیم آنوقت به عزم ملی نیاز داریم و در این راه همه باید بیایند.»
روحانی در آن زمان گفته بود: «حتی اگر یک نفر را از این محیط خارج کنیم به اندازه یک نفر نیروی ما کاهش خواهد یافت. اجرای سند چشمانداز نیاز به عزم یک گروه و جناح حزب سیاسی ندارد، در این صورت نمیتوان در کشور توسعه ایجاد کرد. ما عزم ملی میخواهیم که لوازم خود را دارد؛ بر این اساس باید همه احساس کنند در این حکومت سهیم و شریک هستند.»
او در این زمینه به سیاستهای دولت احمدینژاد نیز انتقاد کرده و گفته بود: «ما باید مجلس قوه قضائیه و هیئت وزیران کارآمد و مسئول داشته باشیم که در پایان هر سال بگوییم آقای دولت از این چشمانداز قرار بود یک بیستم آن انجام شود، اگر شده است که چه خوب و اگر نشده است، چرا؟ و در صورت نیاز به جبران بپردازیم، اما متاسفانه هر فردی کار خودش را میکند. براساس سند چشمانداز باید رشد سالانه ما هشتدرصد میشد، اما نشده است. چرا؟»
روحانی با زبان تند خود به طعنه گفته بود: «قدیمترها همه چیز را به گردن نسل میانداختند، اما این بهانه از ما گرفته شد و امروز قیمت نفت بالای ۹۰ دلار رسیده است. میترسم بگویند نفت، چون گران شده است نمیشود کاری کرد.»
او درباره سیاست خارجی دولت که باعث دور شدن از اهداف برنامه چشمانداز ۲۰ساله شده بود، گفته بود: «تجربه این دو سه سال، تجربه خوبی برای ما نبوده است، ما برای رسیدن به سند بیستساله به سهم مشترک نیاز داریم. باید از کلمه توسعه این سهم مشترک ایجاد شود و نیز از اینکه میگوییم ایران باید کشور اول در منطقه باشد، شاخصهای مشترکی ارائه کنیم. نمیشود در زبان یکجور حرف زد، اما در عمل ناهماهنگ بود.»
روحانی شاید فکر نمیکرد که ۱۰ سال بعد از ابلاغ سند چشمانداز ۲۰ساله به دولت خاتمی، خود به ریاستجمهوری برسد، اما شرایط سیاسی و داخلی کشور و دنیا چنان تغییر کرده بود که او ترجیح داد در اولین گام حضورش در پاستور مسئله هستهای کشور را حل کند و به برجام برسد. او به کام خود رسید، اما شرایط بد اقتصادی بعد از خروج آمریکا از برجام و شرایط پیشبینینشده بهخاطر ویروس همگانی کرونا، حتی مجال نداد او بتواند بسیاری از وعدههای خود در حوزه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را محقق کند تا اینکه بتواند به سند چشمانداز ۲۰ ساله فکر کند. اتفاقی که برای ابراهیم رئیسی نیز تکرار شده و بعید است فعلاً این سند برای او و دولتش محلی از اعراب داشته باشد.
نگاه کارشناس
علی سعدوندی کارشناس اقتصادی درباره «سند چشمانداز ۲۰ ساله» عنوان کرد: شکست خورد، چون واقعیتها را ندیدیم
۱۴۰۴، این همان سالی است که قرار است به اهداف سند «چشمانداز ۲۰ ساله» برسیم، اما به گفته علی سعدوندی، از کارشناسان اقتصادی ممکن بود، اما نخواستیم. او در گفتگو با «هممیهن» عنوان کرد که ایران بهرغم همه مشکلات، توانایی اینکه کشور اول منطقه باشد را داشت، ولی نه با این تفکر و سیاستهایی که در پیش گرفته شد. این استاد دانشگاه در ادامه گفت، دولتها از روی دست هم برنامه مینویسند که باعث شده اوضاع کشور به حال امروز برسد. سعدوندی البته معتقد است تحریمها تاثیر زیادی بر روی فاصله گرفتن ما از اهداف چشمانداز ۲۰ ساله نداشته، اما افرادی در کشور وجود دارند که مخالف هرگونه توسعه هستند و شرایط تحریم آنها را تقویت کرد.
با توجه به اینکه برای کشور «برنامه توسعه ۵ساله» ترسیم میشود و دولتها هر سال برنامه یکساله خود را دارند، «چشمانداز ۲۰ ساله» قرار بود چه اهدافی را پیگیری کند؟
معمولاً در جهان اینگونه برنامهریزی نمیشود، چون سخت است که بتوانیم ۲۰ سال بعد را از نظر سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک، تکنولوژیهای جدید و... پیشبینی کنیم، اما اینکه ما برای خود اولویت ایجاد کنیم بسیار کار خوبی است، چون معمولاً دولتهای ایران در برنامهها و مخصوصاً در بودجه سالانه، یا اولویتی گذاشته نشده و یا اگر گذاشته شده، به ضرر کشور تمام شده است. اگر از برنامه سوم توسعه به بعد را ملاحظه کنید، هیچ برنامهای در ایران موفق نبوده است. متاسفانه برنامهریزی ۲۰ساله ما در مسیر شکست بوده، چون برنامهها را با واقعیتها تطبیق نمیدهیم.
یعنی اهداف منطقی نبود؟
ببینید، میشد بعد از ۲۰ سال کشور اول منطقه باشیم و واقعاً ممکن بود، اما نخواستیم، اینکه رویا داشته باشیم با اینکه تلاش کنیم به اهدافی که داریم برسیم، بسیار متفاوت است. به نظر من ایران بهرغم همه مشکلات، توانایی اینکه کشور اول منطقه باشد را داشت، ولی نه با این تفکر و سیاستهایی که در پیش گرفت. شما همین مسئله بانک، بیمه و شرکتهای دولتی را ببینید؛ کوچکترین برخوردی با سوءمدیریتها و فساد صورت نمیگیرد. یا مثلاً قرار بود تا شهریور سال ۱۴۰۲ تغییرات جدی در روند نظارت بر بانکها انجام شود، اما با اینکه دو ماه از این تاریخ میگذرد، اما کوچکترین تغییری را شاهد نیستیم. متاسفانه واقعیت کشور ما اینها است، باید قبول کنیم که با فساد نهتنها به کشور اول منطقه بدل نخواهیم شد بلکه به هیچ جا نمیرسیم. باید به این سو حرکت کنیم که اینگونه مسائل و مشکلات اصلاح شود. باید در کشور شایستهسالاری حاکم شود نه اینکه فردی که دیپلمردی است به بالاترین مراتب برسد.
چه مسائلی برنامه چشمانداز ۲۰ ساله را به انحراف کشاند؟
مهمترین مسئله این است که ما از درآمد نفت برای تخریب ایران استفاده میکنیم. پس هرچه درآمد نفت بیشتر باشد، تخریب هم بیشتر خواهد بود. اما کشورهای دیگر با سرمایه خود اینگونه کار نمیکنند. ما درآمد نفت را به بانک مرکزی تزریق میکنیم، پایه پولی را افزایش میدهیم و بانک مرکزی آن را به جامعه تزریق میکند تا تورم را کاهش دهد، اما بیماری هلندی به وجود میآورد. بیماری هلندی و تورم در جهت خلاف هم هستند، اما هر دو بیماری محسوب میشوند و ما همیشه تلاش کردیم یک بیماری را با یک بیماری دیگر جبران کنیم. متاسفانه این سیاست از پنجاه سال پیش و قبل از انقلاب آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. دولت محرومان ابراهیم رئیسی از نظر اقتصادی کاملاً از دولت تدبیر و امید حسن روحانی الگوبرداری میکند و همینطور دولت قبلتر هم از دولت قبلتر از خود الگوبرداری میکرده و فقط در برخی اوقات تغییراتی را مشاهده میکردیم. مثلاً در دولت اصلاحات محمد خاتمی، آرامش در فضای اقتصادی حاکم بود که باعث شد وضعیت رشد اقتصادی متفاوت شود یا در دولت مهرورز احمدینژاد در زمینه یارانهها کارهایی شروع و البته بعداً از طرف خودشان متوقف شد. اینها تنها تغییرات در ۴۰ سال گذشته بوده که میتوان در آن یک جهتگیری مثبت را دید وگرنه متاسفانه تمام دولتها دقیقاً با یک سیاست خاص و در جهت فرصتسوزی، رانتپاشی و قیمتهای دوگانه و سهگانه تحت عنوان تثبیت عمل کردند که نتیجه آن را در اقتصاد ایران مشاهده میکنیم.
اصولاً برای دولتها سخت نیست که علاوه بر برنامههای خود، بخواهند چشماندازها و برنامه توسعه را پیش ببرند؟
اینکه چشماندازی نداشته باشیم قطعاً اوضاع را بدتر میکند، اما مشکل اینجاست که برنامهها با هم همسو نیستند و در بسیاری از موارد در تعارض قرار میگیرند و حتی در عمل نیز بهخوبی اجرا نمیشوند. مثلاً سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی بسیار مثبت و مدرن است، ولی هیچکدام از دولتها مطلقاً به آن توجه ندارند و حتی در جهت تخریب این سیاستها حرکت میکنند و بهجای «انحصارزدایی» در حال «انحصارزایی» هستند و اینگونه کارتلها و بخش خاکستری اقتصاد را تقویت میکنند و نه بخشهای خصوصی را. وضع امسال بخش خصوصی کشور نسبت به ۲۰ سال پیش بسیار بدتر، قدرت آن کمتر و رسماً تخریب شده است. چند شرکت بزرگ را بهعنوان لقمه چرب و به اسم خصوصیسازی در اختیار برخی قرار دادند که اکنون تبدیل به مافیا شدهاند. اینگونه نمیتوان انتظار داشت که اقتصاد پیشرفت کند. در همه جای دنیا برای داشتن چشمانداز برنامهریزی میشود، اما نه به شکلی که ما انجام میدهیم. آنها سعی میکنند هماهنگی صورت بگیرد. مثلاً در کشورهای غربی میدانند که در ۲۰ سال آینده قرار است خودروها برقی شود. برای رسیدن به این هدف باید تعداد زیادی فعالیت صورت بگیرد تا از سوخت مازوت برای تولید برق استفاده نشود و نیروگاه خورشیدی ایجاد شود تا به محیط زیست آسیب نرسد. اینگونه موارد را باید در چشماندازهای بلندمدت ارائه داد تا دستگاهها با هم هماهنگ شوند. متاسفانه کاری که ما در کشورمان انجام دادیم و به شکست منتهی شد، این است که برنامه در ایران یک سیاههای است که توسط افرادی نوشته شده که از جامعه منقطع شدهاند و در نشستها و جلسات دربسته و با توهم و اوهام آنها روی کاغذ نوشته میشود و نتیجه آن را شاهد هستیم.
فکر میکنید چقدر تحریمها باعث شد ما از اهداف چشمانداز ۲۰ ساله فاصله بگیریم؟
به نظرم تحریم تاثیر زیادی نمیتواند داشته باشد، ولی برخی جناحهای داخل کشور را که در جهتهای ضدتوسعه حرکت میکنند، تقویت کرد؛ مانند افرادی که از تحریم سود میبرند و آنها را بهعنوان دلالان تحریم میشناسیم. افرادی در کشور وجود دارند که مخالف هرگونه توسعه هستند و در شرایط تحریم تقویت شدند و در مقابل افرادی که در جهت اصلاح امور بودند، مجبور به سکوت شدند. تاثیر تحریم در اینگونه موارد بوده، ولی تاثیر اقتصادی تحریم موقت بوده است. میتوانیم بگوییم بهخاطر تحریمها یک یا دو سال عقب افتادیم، اما بههرحال اقتصاد خود را تطبیق میدهد کما اینکه اکنون نیز این کار را کرده است مثلاً تولید نفت ما کاهش پیدا کرده بود، اما اکنون تا مقداری به حالت عادی بازگشته است. اثر اقتصادی مستقیم تحریم موقت است، اما تاثیری که بر اقتصاد سیاسی کشور میگذارد و هدف هم همین بوده، بسیار گسترده است. هدف از تحریم این بوده که برخی جناحهای ایران که در اقتصاد صاحبنظر هستند تقویت شوند و برخی جناحها تضعیف شوند. به نظر من متاسفانه طراحان تحریم در این زمینه بسیار موفق بودهاند.
کد مطلب: 440282