گروه اقتصادی: اگر سری به سایت دانشگاه فنی و حرفهای بزنید، محال است که نامی از مهارتآموزی و اشتغال یا اشتغالزایی نبینید. این دانشگاه با هدف ایجاد زمینههای اشتغال بازار کار تشکیل شده است. یکی از مهمترین وظایف دانشگاه فنی و حرفهای، بهعنوان بازیکن اصلی زمین آموزشهای مهارتی آموزش عالی کشور، توانمندسازی دانشجویان برای کاربرد علوم و فنون، ایجاد زمینه اشتغال در بازار کار است. همچنین این دانشگاه باید دانشجویان را برای راهاندازی محیط اشتغال و کارآفرینی توانمند کند.
به گزارش فرهیختگان،اما اگر ما ریشههای دانشگاه فنی و حرفهای را مهارتآموزی در راستای بازار کار بدانیم، باید بعد از سابقه ۱۲ ساله بازی در این زمین، بتوانیم نتیجه مثبت آن را در سطح جامعه و صنعت و سازمانها و ارگانهای مختلف مشاهده کنیم. اما با نگاهی به آمار این دانشگاه اینطور بهنظر نمیرسد که بعد از ۱۲ سال توانسته باشد در بازار کار ایران تحول چندانی ایجاد کند. آماری که در ادامه به آن اشاره میکنیم مربوط به دانشآموختگان شاغل بیمهشده است.
کاهش ۲۲ درصدی دانشجویان و ثبتنامیهای مهارتآموزی فنی و حرفهای
تاریخچه دانشگاه فنی وحرفهای کنونی به 58 سال پیش باز میگردد. در سال 44، انستیتوی تکنولوژی ذیل وزارت فرهنگ و آموزش عالی با اساسنامه و برای تربیت تکنسین فنی با مدرک کاردانی تاسیس شد، پس از آن مراکز تربیت معلم فنی و حرفهای نیز تحتپوشش دفتر امور مدارس عالی فنی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش آغاز به کار کردند. در سال 59 و بعد از تعطیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، تغییرات بنیادینی در حوزه آموزشهای فنی و حرفهای صورت گرفت. در سال 66- 65، دفتر امور مدارس عالی اقدام به تربیت دبیر فنی در سطح کارشناسی ناپیوسته کرد. دانشگاه فنی و حرفهای تا سال 90 با عنوان مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم ذیل وزارت آموزشوپرورش به کار خود ادامه داد تا اینکه در همان سال و بعد از مصوبه مجلس در ذیل وزارت علوم قرار گرفت.
در بخش ثبتنامکنندگان دانشگاه فنی و حرفهای که از سال تحصیلی 97- 96 تا 1400- 99 بررسیشده نشان میدهد در این بازه، تعداد ثبتنامیها 22 درصد کاهش داشته است. در سال 97- 96، ثبتنامکنندگان و مهارتآموزان در دانشگاه فنی و حرفهای، 91 هزار نفر بودند و 9 درصد از کل ثبتنامکنندگان آموزش عالی را تشکیل میدادند و نسبت کاردانی با کارشناسی این دانشگاه با هدف آن همخوانی داشت، بهطوریکه 73 هزار ثبتنامکننده کاردانی و 18 هزار ثبتنامی در مقطع کارشناسی داشتند اما در سال 98-97، تعداد ثبتنامیهای دانشگاه به 31 هزار نفر کاهش پیدا کرد که تنها 3.9 درصد از کل ثبتنامیها را شامل میشدند. همچنین نسبت کاردانی و کارشناسی آن بههم ریخت و 15 هزار ثبتنامی کاردانی وبیش از 16 هزار ثبتنامی کارشناسی وجود داشت. مطابق آمار بهنظر میرسد که این دانشگاه در سال تحصیلی 98- 97، بحرانی را در بحث ثبتنامها پشت سر گذاشته است.
در سال تحصیلی بعدی تعداد ثبتنامیها به 83 هزار نفر رسید که 58 هزار کاردانی و 24 هزارطالب مهارتآموزی در مقطع کارشناسی این دانشگاه بودند. این آمار در سال تحصیلی 1400- 99، به 71 هزار ثبتنامکننده رسید که 60 هزار نفر از آنها در مقطع کاردانی و 10 هزار نفر در مقطع کارشناسی بودند و 7.3 درصد از کل آموزش عالی را شامل میشدند، درحالیکه دانشگاه بیش از 180 واحد و دانشگاه در سرتاسر کشور دارد.
همانطور که میتوان حدس زد، ترکش آمار پایین ثبتنامیهای دانشگاه درنهایت به آمار جامعه دانشجویی میرسد. در سال تحصیلی 97- 96، تعداد ثبتنامیها در دانشگاه فنی و حرفهای، 221 هزار و 397 نفر بوده است که این تعداد بیش از 6 درصد جمعیت آموزش عالی همان سال تحصیلی محسوب میشود. در سال بعد با کاهش 65 هزار نفری دانشجویان کاردانی و هزار نفری دانشجویان کارشناسی آمار کل به 154 هزار نفر رسید که معادل 4.6 درصد از تعداد کل دانشجویان است. در سال تحصیلی 99- 98، تعداد دانشجویان به 184 هزار نفر و در سال 1400- 99، آمار دانشجویان با کاهش 14 هزار نفری به 170 هزار نفر میرسد. در بازه چهارساله مورد بررسی ما، دانشگاه فنی و حرفهای در بخش دانشجویان نیز با ریزش 22 درصدی دانشجو همراه بوده است.
۷۸ درصد از دانشآموختگان فنی و حرفهای بیکار هستند
دانشگاه فنی و حرفهای بهصورت میانگین در بازه پنج ساله، سالانه 43 هزار و 816 دانشآموخته داشته که از این میزان بهصورت میانگین 13 هزار و 897 دانشآموخته شاغل هستند. در بازه پنج ساله تحصیلی 93- 92 تا 96- 95 و بهصورت میانگین 31.7 درصد از دانشآموختگان دانشگاهها شاغل شدهاند. دانشآموختگان سال تحصیلی 93- 92 این دانشگاه 43 هزار و 400 بودهاند که از این بین 17 هزار و 275 نفر شاغل شدهاند. به زبان دیگر 39.8 درصد دانشآموختگان شاغل محسوب میشدند. در این بین بیش از 26 هزار و 125 دانشآموخته بیکار ماندهاند. آمار فارغالتحصیلان یا دانشآموختگان سال 94- 93، نشان میدهد از 42 هزارو 897 دانشآموخته این سال تحصیلی، حدودا 19 هزار و 800 نفر شاغل بودهاند. در اصل 46 درصد دانشآموختگان شاغل بوده و 23 هزار و 46 دانشآموخته به سرنوشت بیکاری دچار شدهاند. آمار جمعیت بیکاران فنی و حرفهای در دانشآموختگان سال تحصیلی 95- 94، به 30 هزار و 108 نفر میرسد. از بین 39 هزار و 943 دانشآموخته این سال، 9 هزار و 835 نفر شاغل شدهاند. بهعبارت دیگر 24درصد فارغالتحصیلان شغلی بهدست آوردهاند.
دانشآموختگان سال 96-95 بیشترین تعداد فارغالتحصیلان در بازه پنجساله با بیش از 52هزار دانشآموخته را شامل میشود. از این تعداد دانشآموخته 13 هزار و 752 نفر شاغل و بیش از 38 هزار و 500 نفر بیکار ماندهاند. نسبت اشتغال شاغلان به دانشآموختگان نیز در این سال، 26 درصد از کل است. نکته قابل تامل تعداد بسیار جامعه بیکاران در این سال تحصیلی است. در سال 97-96 تحصیلی نیز تعداد دانشآموختگان 40 هزار و 496 نفر بوده که هشت هزار و 700 نفر آنها شاغل بودهاند. در بین فارغالتحصیلان این سال تحصیلی بیش از 31 هزار نفر بیکار ماندهاند.
اگر بخواهیم نگاهی به تغییرات جامعه دانشآموخته بیکار دانشگاه فنیوحرفهای بیندازیم، جمعیت بیکاران در بین فارغالتحصیلان 94-93 با کاهش 12 درصدی روبهرو بود، اما این رقم برای فارغالتحصیلان سال تحصیلی 95-94 افزایش 30 درصدی نسبت به سال قبل خود داشت. پس از آن و برای فارغالتحصیلان سال تحصیلی 96-95 باز هم با افزیش 28 درصدی مواجه بودند، اما فارغالتحصیلان سال تحصیلی بعد با توجه به اینکه ریزش کلی در جمعیت دانشآموختگان داشتیم، با ریزش 19 درصدی جمعیت بیکاران نیز مواجه بودهاند. از سمت دیگر روند افزایش یا کاهش شاغلان نیز مورد توجه است. فارغالتحصیلان شاغل سال تحصیلی 94-93 با افزایش 14 درصدی مواجه بودهاند و در فارغالتحصیلان سال بعدی با 50 درصد کاهش روبه رو بودهاند. همچنین فارغالتحصیلان شاغل سال 96-95 نسبت به سال قبل 39.8 درصد افزایش داشته و دوباره در سال بعدی با کاهش 36.1 درصدی مواجه شدهاند.
ریزش ۳۲ درصدی مدرسان در دانشگاه فنی و حرفهای
دانشگاه فنی و حرفهای نهتنها در بخش ثبتنام و دانشجویان با کاهش مواجه بوده، بلکه در بازه سهساله سالهای تحصیلی، 98- 97 تا 1400- 99 با ریزش 32 درصدی مدرسان نیز همراه بوده است. یکی از نکات قابلتوجه اینکه دانشگاه فنی و حرفهای با هیچ استادی برای تدریس همکاری نمیکند. این دانشگاه در سال 98- 97، با دو دانشیار، 21 استادیار، 521 مربی و 25 هزار و 202 حقالتدریس همکاری میکرد. این آمار در سال 99- 98، به دو دانشیار، 18 استادیار و 526 مربی و 20001 حقالتدریس رسید که نسبت به سال پیش خود، پنج هزار و 200 مدرس کاهش داشته است. در سال 1400- 99 دانشگاه فنی و حرفهای با دو دانشیار، هشت استادیار و 612 مربی و 16691 مدرس همکاری کرده است.
فرضیه ادامه تحصیل فارغالتحصیلان؛ درست یا غلط؟
در آخرین کتاب منتشر شده موسسه آموزش و پژوهش آموزش عالی، دلیلی برای آمار پایین اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاه فنیوحرفهای نوشته شده است. در این کتاب آمده است «پایین بودن نسبت اشتغال دانشآموختگان دانشگاه فنیوحرفهای نیز احتمالا بهدلیل ادامه تحصیل دانشآموختگان این دانشگاه است» اگرچه آمار تفکیکی از فارغالتحصیلان سالهای مورد بررسی ما وجود نداشت، اما میتوان فهمید که این موضوع دلیل خوبی برای آمار 70 درصدی بیکاری فارغالتحصیلان این دانشگاه در بازهای پنجساله نیست. پیش از توضیح این استدلال اشتباه، باید به این اشاره کرد که یکی از چالشهای صنایع و شرکتها در استفاده از فارغالتحصیلان دانشگاهی، نبود مهارت کافی است. همانطور که پیش از این گفتیم آمار این دانشگاه نشان میدهد در آموزش مهارتی موفق نبوده و نتیجه آن بیکار ماندن بیش از 79 درصد فارغالتحصیلان 97-96 بعد از چهار سال است. همچنین اگر بخواهیم به استدلال موسسه نگاهی بیندازیم از چند جهت میتوان این استدلال را زیر تیغ نقد برد. اول اینکه این پایشها بعد از پنج سال از دانشآموختگان صورت گرفته و در این پنج سال فرد کارشناسی ناپیوسته خود را تمام کرده است. همچنین دانشجویانی که شاخه فنیوحرفهای را برای تحصیل انتخاب میکنند، اکثرا بهدنبال یادگیری مهارت و ورود به بازار کار هستند و کم پیش میآید که بخواهند ادامه تحصیل دهند.
در حوزه آموزش فارغالتحصیل متناسب با بازار کار آموزش داده نمیشود
از چالشهایی که قطعا گریبانگیر فارغالتحصیلان دانشگاه فنیوحرفهای شده، عدمآمایش صحیح رشتهای است. بهنظر میرسد رشتهها و مهارتها مورد نیاز صنایع نیستند که در نتیجه آن فارغالتحصیل جذب بازار کار نمیشود. در کل رشتههای دانشگاهی ما عرضهمحور هستند و نیازسنجی بازار کاری صورت نگرفته تا افراد متناسب با اطلاعاتی که از بازار کار دارند، انتخاب رشته کنند. محبوبه محمدعلی، کارشناس فنیوحرفهای مرکز پژوهشهای مجلس درباره این موضوع توضیح میدهد: «عامل مهم این است که فارغالتحصیل متناسب با بازار کار آموزش داده نشده است. مثلا بعد از جنگ میبینیم که رشتههای فنی و مهندسی و ریاضی بسیار پرمتقاضی بودهاند و به مرحلهای میرسیم که از مرحله اشباع نیز میگذرد و مهندسهای بسیاری بیکار هستند و گرایش بهسمت رشتههای تجربی میرود و این موضوع نیز از سمت مردم اتفاق میافتد. هدایت شغلی و تحصیلی اتفاق نمیافتد که براساس آن جوانها راهشان را پیدا کنند.»
او درباره آمایش سرزمینی و اهمیت آن در دانشگاه فنیو حرفهای میگوید: «عامل دیگر در این بین نیز آمایش سرزمینی است. دانشگاه فنیوحرفهای یکی از بزرگترین دانشگاههای کشور است و بیشتر از 180 واحد و آموزشکده دارد. برخی از واحدهای دانشگاهی به اندازه وسعت دانشگاه تهران است. بهدلیل این پراکندگی، در اکثر استانها با توجه به اینکه 31 استان داریم واحد دارد. بهصورت کلی نیز 180 واحد دانشگاهی وجود دارد. تقریبا و بهصورت میانگین شش دانشکده و واحد در هر استان وجود دارد، در نتیجه زمانی دانشجویان به دانشگاهی در شهرها و استان خودشان میروند با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد و همه استانها همه رشتهها را ندارند، بنابراین دانشجویان رشتههایی را انتخاب میکنند که مطابق آمایش سرزمینیشان نیست و درواقع بومیگزینی در دانشگاه اتفاق نیفتاده است. در نهایت یا مجبور به مهاجرت میشوند یا کار نمیکنند یا در رشتههای نامرتبط مشغول به کار میشوند.»
دانشگاه فنیوحرفهای با وظیفه تربیت نیروی انسانی مواجه نبوده است
از موارد دیگری که قطعا بر اشتغال فارغالتحصیلان اثرگذار است، کیفیت آموزش و چارتبندی دروس است. دانشگاه فنیوحرفهای در ابتدا ذیل آموزشوپرورش بود، اما در سال 91 به وزارت علوم منتقل شد و در نتیجه قوانین لازم این دانشگاه در وزارتخانه وجود نداشت. برای مثال فردی که تا پیش از این سرکلاس میرفت هنرآموز بود و بعد از آمدن به دانشگاه، مربی و استادیار میشد. اما بعد از اینکه دانشگاه ذیل وزارت علوم قرار گرفت، نیروی کار باید حداقل فوقلیسانس و دکتری داشته باشد. این درحالی بود که دانشگاه طبق ماده 23 برنامه پنجم با تمام امکانات و تکالیف و وظایف به وزارت علوم منتقل شد.
کارشناس مرکز پژوهش در این باره میگوید: «عملا گپی این بین اتفاق افتاد و دانشگاه دیگر در حقیقت وظیفه تربیت نیروی انسانی برای آموزشوپرورش را نداشت و انجام نداد. از سمت دیگر نیز بحث 6-3-3 شدن نظام آموزشی مطرح است. پیش از اینکه این نظام تغییر کند ما پیشدانشگاهی داشتیم که بچههای کارو دانش و فنی وحرفهای پیشدانشگاهی نداشتند و سال اول نیز عمومی مشترک بود و دو سال آموزش میدیدند. با تغییر این نظام، دوره آنها سهساله شد. بنابراین کلیه رشتههای مربوط به فنی و حرفهای و کارودانش بازبینی شد و کتابها نیز مجددا نوشته شدند. اما همزمان با آن دوره کاردانی پیوسته که ناپیوسته شده بود دیگر دنباله آموزش خود از دبیرستان را سر نمیگرفتند و به دلیل جدایی از آموزشوپرورش، رابطه قطع شد. دو سال کاردانی در وزارت علوم نیز در برخی از رشتهها مورد بازبینی قرار نگرفت که این موضوع باعث کیفیت پایین آموزش شد. دروس فنی و حرفهای حتما باید هر پنج سال یکبار بازبینی شوند و به این دلیل متناسبسازی که باید بین تکنولوژی و کتب اتفاق بیفتد، نمیافتد.» محمدعلی درباره تجهیزات این دانشگاه توضیح میدهد: «ما در حوزه تجهیزات، چه در دانشگاه فنی و حرفهای و چه در سازمان و وزارت آموزشوپرورش در تمام اینها واقعا احتیاج به بازسازی تجهیزات و کارگاهها داریم که بهروز و به تعداد نیستند. این موضوع منابع مالی زیادی میخواهد و منابع مالی کشور به این صورت نیست که آنها بتوانند کارگاهها را متناسب با نیاز روز بازسازی کنند.»
۷۵ درصد از افراد تحصیلکرده در رشتههای غیرمرتبط کار میکنند
محمدعلی با اشاره به اینکه رابطه مثبت بین رشته تحصیلی و اشتغال کمتر از 25 درصد است، بیان میکند: «چون میدانید که درحالحاضر تقریبا رابطه مثبت بین رشته تحصیلی و اشتغال در کشور کمتر از 25 درصد است و 75 درصد از افراد تحصیلکرده دانشگاهیمان که مشغول به کار نیز هستند، در رشتههای غیرمرتبط کار میکنند. شاید چندسال اخیر آمار تغییری کرده باشد. این موضوع باعث میشود که دانشآموختگان اشتغالی نداشته باشند. موضوع مهم دیگر نیز این است که در دوران کرونا با توجه به اینکه آموزشها آموزشهای علمی عملی هستند و دانشگاههای فنیوحرفهای حداقل باید 50 درصد آموزشگاههایی در کارگاه داشته باشند اما این مورد در دوران کرونا نتوانست بهدرستی اتفاق بیفتد و بنابراین آنها این توانمندی و مهارت کافی مرتبط با رشته را نیز بهدست نیاوردهاند.»
ارتباط کم با صنعت، نقطه ضعفی برای دانشگاه فنی و حرفهای محسوب میشود
چالش بعدی که در تمام دانشگاههای آموزش عالی وجود دارد ارتباط دانشگاه و مراکز صنعتی است. دانشگاه بهخصوص دانشگاه فنی و حرفهای باید در راستای پیشبرد مهارتآموزی مطابق نیاز دانشآموختگان خود ارتباط نزدیکی با صنایع داشته باشد. محمدعلی در صحبتهای خود از این بخش بهعنوان یک ضعف یاد میکند و میگوید: «الان ارتباطاتی بین دانشگاه و صنعت ایجاد شده است اما عمدتا بعد از انتقال دانشگاه به وزارت علوم، روسایی که برای آن انتخاب میشوند از جنس دانشگاه نیستند و تا میآیند که ساختار را بشناسند و ارتباط بگیرند و ببینند که باید چه کنند، دورانشان تمام میشود و فرد جدیدی مشغول میشود. به هر حال صنعت ما که بخش عمده آن در بخش خصوصی است و ارتباطی بین بخش خصوصی و دانشگاه وجود ندارد باید با چهارچوب خاص و در قالب تفاهمنامههای خاصی باشد که اجالتا چندان روی این مساله کار نشده است. از سمت دیگر یکی از رکنهای اصلی ارتباط با صنعت در دانشگاهها میتوانند اساتید باشند. اساتید دانشگاه فنی و حرفهای نهتنها باید از نظر آموزشی توانمند باشند، بلکه باید از نظر فنی نیز توانایی بالفعلی داشته باشند و مدتی از عمر خود را در صنعت گذرانده باشند. ارتباط توامان علم و عمل در این نوع دانشگاهها بسیار اهمیت دارد. پرورش این نوع اساتید با چالشهای بسیاری همراه است و همانطور که پیش از این گفتیم دانشگاه با جدا شدن از آموزشوپرورش بیش از پیش این چالش را با پوست و گوشت خود حس کرد.»
برای دانشگاه فنی و حرفهای هیچ نهادی متولی تربیت استاد نیست
کارشناس مرکز پژوهشها در باره این چالش بیان میکند: «برای دانشگاه فنی و حرفهای هیچ نهادی متولی نیست که استاد تربیت کند. در نتیجه مجبور میشود که از دانشگاههای آکادمیک نیرو بگیرد و کسی که از دانشگاه آکادمیک میآید توانایی آموزش فنی و حرفهای را ندارد و در درازمدت اگر مساله تربیت نیروی انسانی حل نشود کلا ما حوزه آموزش فنی را از دست میدهیم. ما در آموزشهای فنی و حرفهای مسیر توسعه حرفهای داریم، فرض کنید کسی هنرستان فنی و حرفهای خوانده است و بعد از آن به دانشگاه میآید و تکنسین میشود و بعد از آن مهندس حرفهای و در کارشناسیارشد حرفهای میشود و مسیر آن باز است و ما تا دکتری حرفهای میتوانیم داشته باشیم. اما باید از این مسیر رفته باشد و اگر از مسیر آکادمیک بیاید نمیشود و باید این مسیر را طی کند و بهصورت تجربی آن را بگذراند.
بنابراین مسیر تربیت نیروی انسانی در دانشگاه فنی حرفهای از طریق خود دانشگاه است. دانشگاه باید کارشناسیارشد داشته باشد و از سمت دیگر نیز ملاک جذب در دانشگاه فنی و حرفهای داشتن مدرک Ph.D نباشد. البته دانشگاه فنی و حرفهای در حال تدوین آییننامه ارتقاست. دانشگاه این اختیار را از طریق شورای عتف دارد که آییننامه تدوین کند.» او در بخش پایانی صحبتهایش به قانون نظام جامع اشاره میکند و میگوید: «یکی از دلایل تصویب قانون نظام جامع بحث نیازمندی و سیاستگذاری واحد بود که متاسفانه باز هم با تصویب این قانون و تشکیل شورا ما هنوز به آن دست پیدا نکردهایم. سیاستگذاری واحد، یعنی اینکه ما بدانیم تناسب بین رشتههایمان باید چقدر باشد؟ آموزشوپرورش برای مثال فرض کنید اگر 38 درصد دانشآموزان را به سمت فنی و حرفهای کار و دانش برده، توزیع آن چگونه است. تقریبا و بیشتر از 50 درصد دانشآموزان در چهار رشته هستند و آن چهار رشته نیز بازار کاری ندارند.
قرار بوده است که این سیاستگذاری اتفاق بیفتد اما عملا به این دلیل که خود اعضای شورا نیز چندان مسلط به موضوع نیستند و باید موضوعات در دل کارگروههای ذیل مطرح و پخته شود، این اتفاق نیفتاده است. به این دلیل که ما هنوز نیز این نگاه جزیرهای را به حوزهها داریم. یعنی آموزشوپروش و آموزش عالی و... ، هرکدام حوزه خودشان را میبینند. هنوز به همان نگاه جمعی و اینکه کشور یک سیستم است نرسیدهایم. لازمه رسیدن به سیاستگذاری این است که دستگاهها قانون نظام جامع را کاملا اجرا کنند.
دانشگاه فنی و حرفهای بعد از 12 سال کار مستمر در حوزه آموزش مهارتی و فنی به دانشجویان نتوانست رزومه خوبی را برای خود جمع کند؛ چراکه چالشهایی از قبیل عدم تناسب آموزش با بازار کار، عدم ارتباط اثرگذار اساتید و دانشگاه با صنعت، عدم پرورش نیروی کار حرفهای، ترکیب پراکندگی واحدها با عدم آمایش و هزاران چالش دیگر گریبانگیر آن شده و قصد کوتاه آمدن ندارد. از سمت مقابل با نگاهی به چالشها و پژوهشهای انجامگرفته در این زمینه به نظر میرسد دانشگاه نیز بعد از جدا شدن از آموزشوپرورش نتوانسته است الگویی را برای خود پیدا کند. درواقع دانشگاه همچنان دنباله رشتههای کارودانش آموزشوپرورش است و حتی درخصوص تربیت نیروی متخصص عملکرد درخشانی نداشته است. دانشگاه فنی و حرفهای علاوهبر اینکه باید آموزشهای مهارتی را بهخوبی به دانشجویان یاد دهد باید بتواند به همراه اساتید دانشجویان را که تکنسینهای آینده کشور هستند برای کارآفرینی آماده کند اما با بررسی وضعیت فعلی دانشگاه و آمارهایی که درخصوص اشتغال دانشآموختگان وجود دارد به نظر میرسد که دانشگاه به این دستاورد نرسیده است.»