انتقادهای پیاپی به دولت یازدهم از همان روزهای آغاز کار چرا و بر چه اساسی صورت میگیرد؟
آنچه از بعد انتخابات در فضای سیاسی کشور رخ داد، هجمههای بیوقفه به دولت بود و افرادی همواره نوک پیکان هجمههای خود را به سمت دولت و شخص رئیسجمهور نشانه رفتهاند. این مساله زمانی که در کنار شرایط اقتصادی قرار میگیرد معادلهای منطقی را رقم میزند. بهعبارت دیگر ریشه تمام این تخریبها و انتقادات تند در اقتصاد است یعنی در سایه این انتخاب منافع بسیاری از افراد به خطر افتاده و این موجبات نگرانی آنها را فراهم کرده و موجب شده از تمامی ابزار در دست استفاده کنند تا آن منافع از دسترفته بتواند دوباره بازگردد و بیان آن توسط افراد میتواند متفاوت باشد و بسیاری از این افراد ممکن است خصومت شخصی نداشته باشند اما داستان چیزی جز این نیست که اگر مشکلات اقتصادی در ایران قرار باشد پایان پذیرد و اقتصاد ایران از این شرایط خارج شود منافع بسیاری افراد از بین خواهد رفت و بنابراین انتقادات برای بد جلوه دادن عملکرد دولت صورت میگیرد.
البته به نظر میرسد دیگر تنها شاهد انتقاد نیستیم بلکه سمت و سوی توهین به خود گرفته و تا جایی پیش رفته که در مراسم 14 خرداد هم اظهارنظرهایی از این دست صورت گرفت و علیه دکتر روحانی در مراسم ارتحال امام(ره) اعلامیه پخش شد.
همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، تمام مباحثی که علیه دولت و شخص رئیسجمهور مطرح میشود مربوط به منافع اقتصادی این افراد است. ریشه طرح چنین مباحثی را در اقتصاد و منافع اقتصادی افراد میبینم و به هر حال این افراد بهدلیل به خطر افتادن منافع اقتصادی خود تلاش میکنند در افکار عمومی تاثیر بگذارند و نظر مردم را نسبت به دولت و شخص رئیسجمهور تغییر دهند و بر نگرانیها در اذهان عمومی دامن بزنند. این مساله به اعتقاد من به هیچ عنوان غیرمترقبه نیست و مساله کاملا روشنی است که در چند ماه اخیر خیلی افراد متوجه شدند چنانچه این روند یعنی تلاش برای سروسامان دادن به اوضاع سیاسی و اقتصادی ادامه یابد، منافع اقصادیشان به خطر میافتد و برای آنکه بتوانند این منافع اقتصادی را حفظ کنند، هر قدر میتوانند باید دولت را از طریق روشهایی در افکار عمومی زیر سوال ببرند و در پس آن به دنبال هیچ چیز جز منافع خودشان نیستند.
در صحبتهای خود اشاره کردید این افراد میخواهند با تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی به منافع خود دست یابند به نظر شما انتقادات و هجمهها در افکار عمومی موثر خواهد افتاد یا تا کنون تاثیر گذاشته است؟
آنچه مسلم است اینکه این هجمهها و انتقادات تاکنون در افکار عمومی تاثیر نگذاشته اما اگر این روند ادامه پیدا کند بعید نیست تا حدودی شاهد موثر واقع شدن این هجمهها در افکار عمومی باشیم. البته لازم میدانم به این نکته اشاره کنم روندی که در حال ادامه پیداکردن است، میتواند نگاه کسانی که کمتر اطلاع سیاسی و اقتصادی در ایران دارند را تحتتاثیر قرار دهد اما طبیعی است که این صحبتها هیچ نگرانی نه برای دولت و نه برای شخص آقای روحانی به وجود نمیآورد چراکه مواضع ایشان مواضع شناختهشدهای است و بحثهای ایشان بحثهای روشنی است.
تکلیف دولت چیست درواقع هنگامی که دولت و شخص رئیسجمهور با این حجم انتقادات و هجمهها مواجه میشوند باید چه رویکردی در پیش گیرند و چگونه رفتار کنند؟
دولت باید مواضع خود را از طریق مردم دنبال کند چراکه این مردم بودند که به دکتر روحانی رای دادهاند و تنها کاری که دولت میتواند انجام دهد این است که ارتباط خود را به هیچ عنوان با مردم قطع نکند و این مساله یعنی قطع نکردن رابطه با مردم مطمئنا به دولت بسیار کمک خواهد کرد که جایگاه خود را در افکار عمومی به عنوان نیروهایی که دلسوز مملکت هستند و برای کیان این کشور تلاش میکنند، حفظ کند. آنچه لازم است دولت مورد توجه بیشتر قرار دهد اینکه رئیس جمهور باید مشکلاتی که بر سر راه قرار دارد را مانند همیشه صادقانه با مردم در میان بگذارد و از طریق ارتباط قوی با مردم راه را بر بدخواهان مسدود کند و از این طریق نگذارد افراد سودجو با بدنام کردن دولت به اهداف خود دست یازند.