گروه بین الملل: خوانيتا کاسترو، خواهر کوچکتر فيدل و رائول کاسترو، رهبران پيشين کوبا، و البته مخالف این دو برادرش که علیه آنها با سیآیای نیز همکاری کرده بود، پس از چندین دهه زندگی تبعید در ۹۰سالگی در آمریکا درگذشت.
ماریا آنتونیتا کالینز، روزنامهنگار مکزیکی و نزدیک به خانوادۀ خوانیتا کاسترو، در حساب اینستاگرام خود خبر درگذشت او را اعلام کرد.براساس گزارش این روزنامهنگار، خانم کاسترو در بیمارستانی در میامی در ایالت فلوریدای آمریکا، که یکی از کانونهای اصلی مهاجران کوبایی به شمار میرود، درگذشته است.
این روزنامهنگار مکزیکی که پیشتر کتاب خاطرات خوانيتا کاسترو را نوشته، این عضو خانواده کاسترو را «زن استثنایی» و «مبارز خستگیناپذیر برای آرمان کوبا» توصیف کرده است.
خوانیتا کاسترو در سال ۱۹۶۴ پس از آن که روابط خود را با برادرانش فیدل و رائول قطع کرد، از کوبا خارج شد. او با برادرانش در زمینۀ جهتگیری انقلاب سال ۱۹۵۹ کوبا که علیه فولخنسیو باتیستا، دیکتاتور پیشین این کشور، رخ داده بود، اختلافنظر داشت.
خوانیتا کاسترو در خاطرات خود که با عنوان «فیدل و رائول، برادران من، تاریخ مخفی» در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، توضیح داده است که در ابتدا از انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو حمایت میکرد، اما پس از اعدام مخالفان انقلاب بهدستور برادرش، مصادرهها و سوق یافتن این کشور به سمت کمونیسم، «توهماتش» دربارۀ انقلاب کوبا از بین رفت.او افزوده که از برخی کوباییهای مورد آزار و اذیت دولت انقلابی در خانهاش در هاوانا محافظت میکرد و به آنان کمک میداد تا از کشور خارج شوند.
خانم کاسترو همچنین در کتاب خاطراتش نوشته است که در دهۀ ۱۹۶۰ با آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، معروف به سیآیای، با نام مستعار دونا همکاری میکرد.
پیش از انتشار این کتاب، دو مأمور سابق سیآیای در خاطرات خود به ارتباط خوانیتا کاسترو با این سازمان اشاره کرده بودند.
بر اساس این کتاب، در سال ۱۹۶۰ همسر سفیر وقت برزیل در کوبا به خوانیتا پیشنهاد داده بود که با سیآیای تماس بگیرد. سپس این دو زن به مکزیک میروند و در آنجا با یکی از مسئولان آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا ارتباط برقرار میکنند.
خوانیتا کاسترو گفته بود که برای همکاری با نیروهای اطلاعاتی آمریکا شرط کرده بوده در هیچ اقدامی علیه جان برادرش مشارکت نمیکند.او ادعا کرده بود اولین فردی بوده که سیآیای را از نصب موشکهای شوروی در جزیرۀ کوبا مطلع کرد؛ موضوعی که به یکی از جدیترین بحرانهای جنگ سرد میان دو ابرقدرت وقت جهان تبدیل شد.این همکاری تا سال ۱۹۶۴، درست پیش از عزیمت او به آمریکا ادامه داشت و وقتی به آمریکا رسید، دیگر علناً علیه سیاستهای برادرانش موضع گرفت.
خوانیتا در شهر میامی داروخانهای به راه انداخت و تا سال ۲۰۰۶ که بازنشسته شد، در آنجا مشغول کار بود.
اما شرایط تبعید برای خواهر فیدل و رائول کاسترو مثل شرایط دیگر کوباییهای تبعیدی مخالف حکومت نبود. او در خاطراتش توضیح داده است که رابطۀ خواهری با رهبران کمونیست کوبا جذب او در جامعۀ تبعیدیان کوبایی در فلوریدا را دشوار کرده بود.
بهنوشتۀ خودش، او برای کسانی که در کوبا زندگی میکردند یک فراری بود زیرا کشورش را ترک کرده و علیه حکومت کشورش فعال بود و برای بسیاری از کوباییهای میامی «عنصر نامطلوب» به شمار میرفت زیرا بالأخره با فیدل و رائول کاسترو نسبت خانوادگی نزدیک داشت.
سرگذشت خوانیتا کاسترو، که در میان هفت برادر و خواهر پنجمین فرزند بود، سرگذشت بسیاری از اعضای خانوادههای انقلابیون در برخی کشورهای انقلابزده است که بهمرور زمان قدرتطلبی انقلابیون حاکم آنان را نیز از حکومت جدا میکند.
او در خاطراتش فاش کرده بود که فیدل کاسترو در ابتدا يک کمونيست افراطی مانند چهگوارا نبود، بلکه بعدها برای حفظ قدرت خود به کمونيسم روی آورد.