در کافههای اطراف دانشگاه تهران چه میگذرد؟
23 آذر 1402 ساعت 10:03
گروه جامعه: نگار فیضآبادی در گزارشی در انصاف نیوز نوشت:کافه های اطراف دانشگاه تهران میزبان مشتریهایی هستند که کافیشاپها را محلی امن و آرام میدانند و صاحبان کافهها هم طبق مشاهدهی هرروزشان میگویند که بیشتر دانشجویان و کارمندان، برای استراحت و تفریح به کافه میروند.
اواخر شهریور و اوایل مهر، نامهای از سوی رئیس دانشگاه تهران خطاب به وزیر علوم در شبکههای اجتماعی منتشر شد. طبق آن نامه، دربارهی کافههای اطراف دانشگاه تهران و جلوگیری از اشاعهی فرهنگ غیرخودی متنی نوشتهشد که البته وزارت علوم این نامه را تائید یا تکذیب نکرد.
خبرنگار انصاف نیوز برای اینکه ببیند در کافههای اطراف دانشگاه تهران چه میگذرد و مشتریها در کافهها وقتشان را چطور میگذرانند، به چند کافه در خیابان قدس و محدودهی خیابان انقلاب رفته و با کافهداران و مشتریها حرف زده است.
فضای سبز کافه، حالوهوای خوبی دارد و همان ابتدای ورودم دوست دارم چند دقیقهای از وقتم را آنجا بگذرانم؛ اما خیلی سریع سراغ یکی از کافهدارها میروم تا سوالهایم را مطرح کنم. کافهدار میگوید برای جوابدادن باید با مدیریت هماهنگ کند. از او میپرسم مشتریهایشان چندساله هستند؟ میگوید تا ساعت ۵ عصر، بیشتر دانشجوهای ۱۸ تا ۲۵ساله میآیند و ۵ به بعد و آخر هفتهها سنهای بالاتر میآیند.
در این فاصله به اطراف نگاه میکنم و میبینم ۱۲ دختر و ۱ پسر در محوطهی داخلی کافه نشستهاند. چهار دختر با شال و روسری سرِ میزی نشستهاند که کیک تولد روی آن است. بالاخره مدیر کافه میآید و از او میپرسم:
- بیشتر چه قشری به کافهی شما میآیند؟
- دانشجوهای دانشگاه تهران، امیرکبیر، علمی کاربردی میان.
- دربارهی تعطیلی کافهها نامهای دریافت کردید؟
- رسمی چیزی دریافت نکردیم اما شفاهی یه حرفایی شنیدیم.
- از کی؟
- نمیتونم بگم. کلا دوست ندارن کافهها باشن چون فکر میکنن محل فسق و فجوره!
- شما با آنها صحبت نکردید که متقاعد شوند اینطور نیست؟
- ذهنیتی ندارن که بخوان متقاعد بشن. صفر و یک فکر میکنن. به نظرشون کافهها نقطههای آشوبن!
- ممکن است اینطور هم باشد؟
- اصلا. چندتا جوون میآن حرف میزنن. قرارهای دوستانه و کاری میذارن. غیر از این خبری نیست.
- تا حالا به خاطر مسئله بیحجابی پلمب هم شدید؟
- تو ۶ ماه گذشته ۳ بار پلمب شدیم. وقتی پلمب میشیم، مستقیم ۳۰ نفر و غیرمستقیم ۹۰ نفر از نون خوردن میفتن و کلی ضرر میکنیم.
درکل بازرس به شکل محسوس میآد و وضعیت حجاب مشتریها رو چک میکنه. اگه محسوس و با نامه بیان، میگن خوب بودید و ازتون راضی بودیم. آفرین که نسبت به جاهای دیگه بهتر هستید. اگه مشتری بیحجاب دیده باشن مینویسن «توسط پرسنل تذکر دادهشد»؛ اگه تعداد تذکرها زیاد باشه، مینویسن «پلمب ۴۸ ساعته». مثلا تو یک روز دوبار اماکن اومده، یکبار پلیس و یکبار هم بسیج. بسیج هم گاهی به اسم اماکن و با ماسک و دوربین اومده!
- اینکه چند روز پلمب بشوید به چه چیزی بستگی دارد؟
- بستگی داره ماموری که میآد جوونه یا پیر. به بعضیهاشون میگن برو کلاه بیار، اما سر میبرن! مثل قاضیها که نظرشون با هم فرق داره.
- یعنی خودمختار عمل میکنند؟
- بله، مثلا طرف از اماکن میآد میگه دو نفر اونجا لختن! درحالیکه منظورش اینه که شالِ دونفر از سرشون افتاده! معیار ذهنیشون با همدیگه فرق داره.
- در کافه کاغذهای تذکر حجاب دیدم. دربارهاش توضیح میدهید؟
- مجبوریم تذکر بدیم که پلمب نشیم. حتا از همون اول راه نمیدیم. ولی خب اگه کسی شالش بیفته سریع تذکر میدیم.
- بعد از تذکر مشتریها چه برخوردی دارند؟
- اوایل ناراحت میشدن یا میرفتن. ولی به خاطر پلمبها بیشتر رعایت میکنن. مشتریهای همیشگی که اینجا کافهی محبوبشونه رعایت میکنن.
سراغ دخترهایی میروم که مشغول خوردن کیک تولد هستند. هر چهار نفرشان ۲۲ساله و دانشجوی دانشگاه تهران و علموصنعت هستند و بلوز، شلوار و شال پوشیدهاند.
دختری که تولدش بود، با خنده میگوید «الآن ۲۲ سالم شد!» از فاطمه میپرسم به نظرت کافه چطور جایی است و برای چه به کافه میآیید؟ میگوید «کافیشاپ تنها جاییه که میشه رفت و یه چیزی خورد. مخصوصا زمستونها.»
فعالیت سیاسی چطور؟ «ما موافق کارِ سیاسی نیستیم. ما اصن قرار نیست کارِ خاصی انجام بدیم.» وقتی میپرسم آیا برایشان مهم است که کافهدارها دربارهی حجاب به آنها تذکر بدهند یا نه، میگویند «اینجا خیلی بد تذکر میدن. تا شالمون میفته سریع میآن تذکر میدن. فعلا جای دیگهای رو سراغ نداریم بریم که ایراد نگیرن.»
سراغ میز بعدی میروم که دو کاپوچینو روی میزشان است. از سمیرا که ۲۳ سالش است میپرسم حالتان بعد از آمدن و رفتن از کافه چه فرقی میکند؟ لحظهای میرود توی فکر و با لبخند میگوید «کافه جاییه که آرامش میده. اگه با حال بد بیام، بعدش خوب میشم و اگه حالم خوب باشه، موقع رفتن از کافه خوبتر میشم!»
هانیه، دوستش سمیرا را بغل میکند و میگوید «من برای اینکه با دوستم باشم میآم کافه.»
میپرسم اگر بگویند قرار است کافهها تعطیل شوند، چه احساسی پیدا میکنید؟ در جواب میگوید «خیلی ناراحت میشیم. اینجا هم که پلمب شد، خیلی ناراحت شدم. اینجا مکان امن و حالخوبکُنه برام.»
خدمات کافه را میخواهند اما قوانینش را نه!
از خانم چادری ۴۰ ساله که روبهروی یک آقای ۴۴ساله نشستهاست، شغلش را میپرسم. میگوید «ما هردو خبرنگار هستیم.» نظرشان را دربارهی کافه میپرسم و هردو نسبت به کافه احساس مثبتی دارند چون فضای سرسبز و انرژیبخشی دارد. میپرسم برای چه به کافه میآیید؟
خانم: برای دیدن دوستانم. البته بیشتر کافه کتاب میریم.
نظرتان دربارهی تذکرهایی که دربارهی حجاب به مشتریهای کافهها داده میشود چیست؟
کد مطلب: 444633