گروه فرهنگ و هنر: سمیه نوروزی میگوید شرایط ممیزی تغییر کرده و بهتر شده اما هنوز بیقانونی مسأله مهم ممیزی است.
این مترجم درباره وضعیت ممیزی در دولت جدید گفت: من بر اساس کارهای خودم در اینباره حرف میزنم؛ در دولت قبل مجموعه داستان مرگ را برای دریافت مجوز ارائه داده بودم که گفته بودند یک داستان آن حذف شود. ما کتاب را نگه داشتیم و در دولت جدید دوباره ارائه دادیم. خوشبختانه کتاب مجوز گرفت، داستان آن حذف نشد و تنها چند اصلاح روی آن انجام شد. رمان پسر نوح که در دولت قبل مجوز نگرفت، در دولت جدید هم همچنان در انتظار چاپ است و مجوز نگرفته است؛ در این کتاب پسری یهودی پدر و مادرش را در هولوکاست از دست داده و نمیداند آنها زندهاند یا مرده، اما داستان دیگر به هولوکاست ربطی ندارد و به آن اشارهای نمیکند. اما به هر حال این مشخص است که شرایط ممیزی بهتر شده است.
او همچنین در انتقاد به ممیزی گفت: مشکل ممیزی بیقانونی آن است که بسیار هم آزاردهنده است، زمانی بسیاری از نویسندهها و مترجمها نامه نوشتند که ارشاد دستورالعملی را منتشر کند، اما چنین اتفاقی رخ نداد. بنابراین مسأله هنوز همان اعمال سلیقه در ممیزی است. ممیزی در هر صورت آزاردهنده است، نویسنده یک جور در این زمینه مسأله دارد و مترجم هم یک جور. نویسنده باید در اثر خودش دست ببرد و مترجم در اثر دیگری. وقتی به عنوان مترجم مجبوری در اثر دیگری دست ببری و واژهها را تغییر بدهی یا حذف کنی، نوعی عذاب وجدان میگیری.
او در ادامه اظهار کرد: البته دیگر ما میدانیم چه اثری را انتخاب کنیم و چطور بنویسیم، به شرایط هم عادت کردهایم. به مرگ میگیرند که به تب راضی شویم. در همین مجموعه داستان مرگ، داستانی هست که آدمها با جهش ژنتیکی به میمون، خرچنگ و غیره بدل میشوند. درباره یکی از این آدمها که خرچنگ شده بود، آمده بود که دستانش صورتی و زیبا بودند. گفته بودند واژه زیبا باید حذف شود. در حالیکه این زیبا به دستان خرچنگ برمیگشت نه آدم.
نوروزی درباره تأثیر ممیزی بر ادبیات گفت: ممیزی به هر حال دست و پای نویسنده و مترجم را میبندد. البته میشود دو جور به ممیزی نگاه کرد، یکی اینکه هدف انتشار اثر باشد که البته نباید خودسانسوری کرد، اما به انتشار اثر اهمیت داد و با شرایط کنار آمد. همچنین میشود آثار را منتشر نکرد؛ هستند نویسندگان زیادی که آثارشان در خانه و یا گوشه هارد کامپیوترشان است. اما به هرحال با تغییر شرایط، قطعا انگیزهها بیشتر میشود. پیش از تکان خوردن ممیزی ناامیدی را میشد در نویسندگان و مترجمها دید، اما الآن میبینم که همه انگیزه گرفتهاند و این باعث خوشحالی است.