به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۲:۳۹
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ ساعت ۱۲:۰۶
کد مطلب : ۴۵۳۲۱۲

رقابت غول‌‏ها در پس‌زمینه جنگ غزه

رقابت غول‌‏ها در پس‌زمینه جنگ غزه
گروه بین الملل: آنچه امروز در خاورمیانه در حال رخ دادن است (جنگ غزه و گسترش منطقه‌ای آن) را نمی‌توان جدا از تحولات بین‌المللی که در چند سال گذشته به سرعت رشد کرده، نگریست. امروزه، گذار به جهان چندقطبی عامل اساسی شکل‌دهی به تصمیمات و سیاست‌های اکثر کشورها، به‌ویژه قدرت‌های بزرگ است.
به گزارش روزنامه هم‌میهن، حمله نظامی ویرانگر اسرائیل به غزه با توجه بیشتر ایالات متحده به رقابت قدرت‌های بزرگ همزمان شده و بنابراین این درگیری اهمیت ژئوپلیتیکی بسیار گسترده‌تری فراتر از خاورمیانه یافته است. در این زمینه، ایالات متحده برخلاف همتایان قدرتمند خود نظیر چین و روسیه، نقشی محوری در غزه بر عهده گرفته و خواهد داشت. براساس آمار منتشرشده توسط انجمن مطالعات حقوق بشر چین، ایالات متحده آغازگر ۲۰۱ مورد از ۲۴۸ درگیری مسلحانه است که از پایان جنگ جهانی دوم رخ داد و اغلب از طریق اتحاد‌ها و یا گروه‌های نیابتی تحت رهبری ایالات متحده درگیر این جنگ‌ها بوده است. دهه‌هاست که واشنگتن این درگیری‌ها را شکل داده و سپس رهبری و هدایت ائتلاف‌های گسترده برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی خود صورت داده است. اما این توانایی به‌طور قابل‌توجهی در دسامبر ۲۰۲۳ تغییر کرد و از آن زمان به بعد توان آمریکا به میزان قابل توجهی تضعیف شد. در واکنش به محاصره کشتی‌های مرتبط با اسرائیل توسط نیرو‌های مسلح وابسته به انصارالله در دریای سرخ، وزارت دفاع ایالات متحده تشکیل عملیات «نگهبان رفاه» را برای حفظ آزادی دریانوردی در این آب‌ها اعلام کرد.
حفاظت از اسرائیل یا حفظ سلطه دریایی؟
این ائتلاف از همان ابتدا متزلزل شد و تنها ایالات‌متحده و بریتانیا به‌طور فعال در حملات نظامی به مواضع حوثی‌های یمن شرکت داشتند. عدم تمایل کشور‌های کلیدی اروپا نظیر فرانسه، اسپانیا و ایتالیا برای پیوستن به این ائتلاف دریایی نشان‌دهنده شک و تردید فزاینده در میان شرکای سنتی ایالات متحده - در غرب و خاورمیانه - در مورد تعهد و توانایی واشنگتن برای دفاع از متحدانش است. جالب توجه است که بیش از هشت کشور دیگر بنا به گزارش‌ها به این ائتلاف ملحق شدند، اما با توجه به پیامد‌های سیاسی احتمالی از ارتباط با واشنگتن و تل‌آویو خواستار ناشناس ماندن شدند. نکته مهم این است که هدف اعلام‌شده پنتاگون از تامین امنیت دریانوردی در دریای سرخ با تهدید واقعی ارائه‌شده همخوانی ندارد و انگیزه‌های پنهانی را در پشت اقدامات ایالات متحده آشکار می‌کند. یمنی‌ها بار‌ها تأکید کرده‌اند که تنها قصد دارند از عبور کشتی‌های متعلق به اسرائیل یا به مقصد اسرائیل جلوگیری کنند و دیگر کشتی‌ها آزاد هستند. به‌طور خلاصه، ائتلاف به رهبری ایالات متحده و بریتانیا به‌عنوان بازوی دریایی برای نیرو‌های نظامی اسرائیل عمل می‌کند و به‌طور خاص به‌دنبال تضمین دسترسی بدون مانع برای کشتی‌هایی است که از طریق تنگه باب‌المندب به بنادر اسرائیل می‌روند. این موقعیتی نیست که بسیاری از کشور‌های دیگر اگر بخواهند آزادی حمل و نقل را برای کشتی‌های کشتیرانی خود حفظ کنند، از آن برخوردار نباشند. در نهایت، نمایش قدرت آمریکا در این آبراه‌ها با هدف تثبیت سلطه دریایی ایالات متحده است که البته یمن جنگ‌زده، به‌عنوان فقیرترین کشور خاورمیانه در مقابل آن ایستاده است.
براساس گزارش‌های رسانه‌ها پس از حملات هوایی گسترده ایالات متحده علیه اهداف عراقی در ۲۳ ژانویه، گروه‌های مقاومت عراق نیز اکنون با محاصره بنادر اسرائیل در دریای مدیترانه از یمن پیروی خواهند کرد. رویداد‌های کنونی در حال خارج شدن از کنترل واشنگتن هستند، زیرا ناظران به‌طور فزاینده‌ای سودمندی و صلاحیت رهبری نیروی دریایی ایالات متحده در آبراه‌های مهم جهان را زیر سوال برده اند. به همین ترتیب، نیرو‌ها و بازیگران قدرتمند دیگری ظهور کرده‌اند و کنترل ایالات متحده بر تنگه‌های کلیدی جهانی را به چالش می‌کشند. به قول والتر رالی، سیاستمدار و نویسنده بریتانیایی، «کسی که بر دریا‌ها حکومت می‌کند، بر جهان حکومت می‌کند». ایالات متحده دیگر نمی‌تواند ادعای حاکمیت بر دریای سرخ یا حتی آبراه‌های مجاور آن را داشته باشد چراکه یمنی‌ها مانع از این امر شده اند.
رقابت قدرت‌های بزرگ در بحبوحه جنگ غزه
سناریوی کنونی در خاورمیانه، به‌ویژه پس از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه، همزمان با تغییر تمرکز واشنگتن به سمت رقابت با چین و جنگ نیابتی آن علیه روسیه در اوکراین پیش‌آمد کرده است. همانطور که در ارزیابی سالیانه تهدید‌ها از سوی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در سال گذشته بیان شد، این تحول از پیش بر اهداف استراتژیک تأثیر گذاشته و منجر به کاهش شدید حمایت غرب، به‌ویژه ایالات متحده، از اوکراین شده است. دولت بایدن در جلب موافقت کنگره برای ارسال بسته کمکی جدید به کی‌یف، که مستقیماً برای دریافت کمک با کمپین نظامی تل‌آویو در غزه رقابت می‌کرد، با چالش‌هایی مواجه شد. به‌رغم ارائه تضمین‌های رهبران غربی در جریان سفر به اوکراین در ماه اکتبر، اظهارات آن‌ها بدون حمایت مادی ملموس از کی‌یف بیان شد و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین را در وضعیت ناگواری قرار داد. چین به‌طور کاملاً غیرمنتظره، به‌عنوان یک صلح‌ساز بالقوه در این مناقشه اروپایی ظاهر شده است، به‌طوری‌که کی‌یف آشکارا از پکن درخواست میانجیگری می‌کند و خود ایالات متحده نیز برای کاهش تنش در خاورمیانه به میانجیگری چین نیاز دارد. چینی‌ها به‌خوبی می‌دانند که راه‌های خروج ساده‌ای برای ایالات‌متحده که از جنگ غزه که از آن حمایت می‌کند، وجود ندارد و تبدیل این درگیری به یک جنگ منطقه‌ای، آمریکا را به شکلی عمیق‌تر در باتلاق خاورمیانه و به دور از آسیا-اقیانوسیه، فرو می‌برد. اگرچه چین به‌دنبال افزایش حضور خود در خاورمیانه است، اما در عین حال بسیار مراقب است که خود را از درگیر شدن در بسیاری مسائل دور نگه دارد. اما درخواست واشنگتن از پکن مبنی بر استفاده از نفوذ خود برای منصرف کردن ایران از تشدید درگیری، روشن می‌کند که ایالات متحده دیگر «بزرگترین قدرت» منطقه نیست.
چرا اسرائیل با نظام چندقطبی مخالف است؟
پس از عملیات طوفان‌الاقصی، حمایت مالی و نظامی آمریکا از اسرائیل به مرحله حساسی رسیده و دو گزینه را پیش روی واشنگتن قرار داده است. اولی شامل اعمال کنترل بر اقدامات اسرائیل است، با توجه به اینکه طولانی شدن جنگ برای منافع استراتژیک ایالات متحده نامطلوب بوده است، به‌ویژه در این سال حساس انتخاباتی. گزینه دوم، که مورد علاقه نخبگان واشنگتن است، ادامه حمایت تزلزل‌ناپذیر آمریکا از تل‌آویو است، حتی در صورت آسیب دیدن وجهه جهانی آمریکا. خشم پایدار جهانی در مورد کشتار‌ها در جنگ غزه، همراه با پرونده تاریخی نسل کشی که علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری تشکیل شده است، نشان می‌دهد که توانایی واشنگتن برای حمایت از اسرائیل به سرعت در حال کاهش است. باز هم، این تحول نشان‌دهنده تغییر جهانی در توازن قدرت به سمت نظام چندقطبی است که با کاهش گسترده نفوذ آمریکا تبلور یافته است. اما حمایت ایالات متحده از نسل‌کشی در غزه، عواقب داخلی چشمگیری نیز داشته است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که نگرش جوانان آمریکایی، به‌ویژه جوانان دانشگاهی، نسبت به رهبران آمریکا تغییر اساسی کرده است.
نظرسنجی هاروارد-هریس که در ۱۷ ژانویه منتشر شد، نشان می‌دهد ۴۶ درصد از پاسخ‌دهندگان ۱۸ تا ۲۴ ساله معتقدند که اقدامات حماس در ۷ اکتبر به دلیل بی‌عدالتی‌ای که فلسطینیان در معرض آن هستند، قابل توجیه است. همین نظرسنجی نشان می‌دهد که ۴۳ درصد از همین گروه از حماس در این جنگ حمایت می‌کنند و ۵۷ درصد معتقدند که اسرائیل در غزه مشغول قتل‌عام غیرنظامیان است.
درحالی‌که اسرائیل یکی از منافع مستقیم ایالات متحده در خاورمیانه است، تعهد واشنگتن به امنیت تل‌آویو در حال حاضر به یک بار فزاینده تبدیل شده و توجیه آن دشوارتر شده است. از آنجایی که محور مقاومت منطقه نبرد خود با اسرائیل را در خطوط مقدم جدید و چندگانه گسترش می‌دهد، ایالات متحده باید منابع در حال گسترش را مجدداً تخصیص دهد و بر هماهنگی با رقبای بین‌المللی خود در مناطق جغرافیایی دورتر تمرکز کند. اوکراین در مقایسه با جنگ غزه و تلفات مستقیم و عظیمی که بر اتحاد‌های ایالات متحده، سیاست داخلی و وجهه آمریکایی در سطح جهانی وارد می‌کند، تنها یک بحران جانبی بود. برای اسرائیل، تحولاتی که در جریان است یک بحران وجودی فراتر از حد و اندازه است، زیرا واشنگتن مجبور به رقابت با دیگر قدرت‌های بزرگ است و هیچ‌یک از این قدرت‌ها از نظر ایدئولوژیک به حمایت از صهیونیسم به‌عنوان بخشی از سیاست‌های خارجی خود اعتقاد ندارند.
برچسب ها: خاورمیانه
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها