سندروم مرگ ناگهانی؛ «کار خیس» در مسکو!
28 بهمن 1402 ساعت 8:44
گروه بین الملل: روز جمعه معروفترین مخالف ولادیمیر پوتین در زندان درگذشت. آلکسی آناتولیویچ ناوالنی ۴۷ ساله که سالها علیه دولت پوتین مبارزه کرده و برای گذراندن دوران ۱۹ ساله حبسش در زندان به سر میبرد، مرد. اطلاعیه رسمی سازمان زندانهای روسیه میگوید او بعد از پیاده روی از هوش رفت و پزشکان هر کاری برای نجاتش کردند، فایدهای نداشت. او به مرگ طبیعی مرده باشد یا به حذف سیاسی، در هر دو حال، نامش در کنار مرگهای سیاسی دیگر روسیه قرار خواهد گرفت که دست بر قضا (!) مدام متوجه مخالفان پوتین میشود.
به گزارش عصرایران، به بهانه مرگ ناوالنی، گزارشی از آتلانتیک را بازخوانی میکنیم که حدود یک سال قبل و پیش از مرگ او، منتشر شده بود.
این فهرست کسانی است که نباید دلتان بخواهد جای آنها باشید: صاحب یک شرکت روسی بزرگ تولید سوسیس، مدیر اجرایی در صنعت گاز، سرویراستار مجلهای روسی، مدیر یک کشتیسازی روسی، رئیس یک تفریحگاه اسکی روسی، یک مسئول هوانوردی روس یا رئیس یک شرکت ساخت راهآهن. هر کسی که این شرایط را داشته باشد، نباید در هیچ کشوری و تقریباً در هیچ قارهای، کنار پنجرۀ بازی بایستد.
طی آخر هفته، پاول آنتوف، مدیر شرکت سوسیس فوق الذکر، مردی که گفته میشود عدم علاقۀ خطرناکی نسبت به جنگ ولادیمیر پوتین علیه اوکراین نشان داده بود، در هتلی در هند مرده پیدا شد، فقط دو روز پس از اینکه یکی از همسفران روسش در همان هتل مرد.
بنا بر گزارشها آنتوف از پنجرۀ هتلش افتاده و مرده است. این میلیونر صنعت گوشت و دوست متوفیاش آخرین مواردی هستند که به فهرست مهیب قربانیان سندروم مرگ ناگهانی روسی اضافه شدهاند، پدیدهای که جان تعداد زیادی از تجار، بوروکراتها، الیگارشها و خبرنگاران را گرفته است.
حجم این مرگها – شامل پرتاب از پنجره، مسمومیت مشکوک، سکتۀ مشکوک و خودکشیهای مشکوک – از لحاظ گوناگونی مرگهای غیرطبیعی میتواند به اندازۀ یک رمان روسی شود.
در سال ۲۰۲۲، بیش از ۲۰ روس برجسته مرگهایی مرموز، و در مواردی مهیب، داشتهاند. جنازههای رهبران صنعت گاز، لئونید شالمان و الکساندر تیولاکوف، در اوایل سال همراه با یادداشتهای خودکشی پیدا شدند.
سپس، طی یک ماه، سه مدیر روس دیگر – واسیلی ملنیاکوف، ولادیسلاف آوایف و سرگی پروتسنیا – را همراه همسران و کودکانشان مرده یافتند، در خودکشیهایی که به وضوح قتل بودند.
در ماه مه، مقامات روس جسد مالک تفریحگاه اسکی سوچی، آندری کروکوفسکی، را ته یک دره یافتند؛ یک هفته بعد، الکساندر سابوتین، مدیر یک شرکت گاز، در خانهای متعلق به یک شمن روس مرد، پس از اینکه ظاهراً مسموم شده بود.
این فهرست ادامه دارد. در ژوئیه، مدیر شرکت انرژی، یوری وارانوف، در استخر شنای خانهاش در حومۀ سنت پترزبورگ پیدا شد، با گلولهای در سرش.
به گتسبی اثر نوا فکر کنید. در ماه اوت، دن راپاپورت، منتقد زادۀ لاتویای پوتین، ظاهراً از پنجرۀ آپارتمانش در واشنگتن دی سی، در ۲ کیلومتری کاخ سفید افتاد – درست پیش از اینکه راویل ماگانوف، رئیس یک شرکت نفت روسی از یک پنجرۀ طبقۀ ششم در مسکو بیفتد.
قبلتر در همین ماه، رئیس یک شرکت آی تی، گرگوری کوچنوف از بالکنی افتاد. ده روز پیش، در ریورای فرانسه، یک غول املاک و مستغلات روس از پلکان بلندی افتاد.
باید تصریح کنم که تمام این مرگها امسال -۲۰۲۲- اتفاق افتادهاند.
شاید کسی بگوید با توجه به امید به زندگی بسیار پایین روسها و نرخ الکی بودنشان، دست کم بعضی از این مرگها طبیعی یا تصادفی است. صرفاً به این دلیل که کسی روس است، اتفاقی از یک پنجرۀ طبقۀ بالا نمیافتد. بعضی وقتها، آدمها خودشان را میکشند – و نرخ خودکشی در میان مردان روس از بالاترین نرخهای جهان است.
برای ادوارد لوتواک، مورخ و کارشناس استراتژی نظامی، دست کم بخشی از ماجرا از این قرار است: شیوع یأس گسترده میان نخبگان متصل و دارای امتیاز روس. او به من گفت «تصور کنید وقتی کشوری جهانی شده را تحریم میکنند چه اتفاقی میافتد. بعضی خودکشی میکنند.»، اما تکثیر زیاد این مرگهای بیموقع نگاه دقیقتری را میطلبد.
هر چه که باشد، کرملین از این کارها میکند. این پدیده پیشینهای دارد. در سال ۲۰۲۰، مأموران روس، منتقد پوتین، الکسی ناوالنی را با عامل اعصاب مسموم کردند –، اما نمرد؛ یک دهه قبل، در تلاشی مشابه در مورد مأمور امنیتی و پناهنده، الکساندر لیتویننکو، موفق شدند.
در سال ۲۰۰۴، وقتی در انتخابات ریاستجمهوری اوکراین، ویکتور یوشاچنکو علیه رقیبش کاندیدا شد که از حمایت کرملین برخوردار بود، با دیوکسین مسموم شد و از ریخت افتاد.
سی سال پیش، سرویس امنیتی بلغارستان، ظاهراً به کمک کا گ ب شوروی، روی پل واترلو لندن دگراندیشی به نام گئورگی مارکوف را با نوک رایسینی یک چتر زخمی کرد. لوتواک به من گفت مأموران روس معمولاً «سراغ سمیترین میروند. کسانی که به دلایل تجاری آدم میکشند با دیدن روشهای شان میخندند.»
رمزگشایی خودکشیها دشوارتر است. برای الیگارشهایی که نتوانستهاند وفاداری کافی به پوتین نشان دهند، خودکشیها سناریوهایی یک دفعهای نیستند.
مایکل وایس، خبرنگار و نویسندۀ کتابی که به زودی دربارۀ جی آر یو، آژانس اطلاعاتی نظامی روسیه، منتشر میشود به من گفت: «زیاد پیش میآید که به آدم بگویند "میتوانیم سراغت بیاییم یا اینکه خودت مردانه عمل کنی و دست به خودکشی بزنی، خودت را از صفحۀ شطرنج حذف کنی. دست کم عاملیت حذف خودت را داری. "»
آیا آنتوف واقعاً از پنجرهاش در هند سقوط کرد؟ یکی از مأموران کرملین او را هل داد؟ یا کسی با او تماس گرفت و خانوادهاش را تهدید کرد و احساس کرد چارهای جز پریدن ندارد؟ وایس به من گفت «تمام این چیزها ممکن است.»
در زمینۀ قتلهای گوتیک کرملین، قوۀ تخیل بسیار راهگشاست.
از همان اولین روزهای ساخت ساختمانهای چند طبقه، بیرون پرت کردن روش مورد علاقۀ حذف رقبای سیاسی بوده است، اما در عصر مدرن، تک قطبی این روش در دست روسیه بوده است. مانند خروج مهیج توسکا از باروهای قلعۀ سنت آنجلو، مرگ از طریق سقوط از ارتفاع بالا، جنبهای اجرایی و حتی اخلاقی دارد.
در زبان روسی، به این کسبوکار ترور موکرویه دِلو یا «کار خیس» میگویند. بعضی وقتها، هدف اصلی ارسال پیامی به دیگران است: در صورت عدم وفاداری، خودت و خانوادهات را میکشیم. بعضی وقتها، هدف صرفاً حذف فردی دردسرساز است.
چند سال پس از اینکه در سال ۲۰۱۲، افشاگر روس، الکساندر پرپیلینچی، حین دویدن در لندن مرد، دست کم یک کالبدشناسی باقیماندۀ مادهای شیمیایی را در شکمش تشخیص داد که به گیاه بسیار سمی جلسمیوم ربط داشت. وایس به من گفت «شواهدی وجود دارد که روسها سرنخ عمدی را دوست دارند. میخواهند بدانیم که قتل بوده، اما نمیخواهند بتوانیم قطعی نتیجه بگیریم که قتل بوده است.»
مسمومیت چنین ابهامی را همراه خودش دارد. رسماً مخفی و پنهانی است و بعضی وقتها شناساییاش دشوار. افتادن از بلندی ابهام کمتری دارد. بله، میتواند اتفاقی هم باشد. اما خیلی راحتتر میشود نتیجه گرفت که قتل است – تروری آشکار.
وایس گفت «روسها میتوانند در چیزهایی که از عوامل طبیعی مرگ مانند حملۀ قلبی یا سکتۀ مغزی تقلید میکنند، عملکرد خیلی خوبی داشته باشند.» نمایان بودن مرگها متفاوت است، اما همهشان بخشی از همان برنامۀ فراگیرند: تثبیت اینکه حکومت روسیه اختاپوسی مرگبار و قدرقدرت است که بازوهای باریکش میتوانند هر دگراندیشی را در هر کجا پیدا کنند و گیر بیندازند. به قول مجموعۀ جیمز باند، جهان کافی نیست.
جنگ اوکراین در میان همۀ نخبگان حاکم روسیه محبوب نیست. از آغاز این درگیری، تحریمها علیه الیگارشها و تجار باعث شده ولخرجیها و سبک زندگی پر از مسافرتشان محدود شود. وایس گفت نخبگان روس سطح بالا احساس میکنند که انگار پوتین «ساعت را به عقب برگردانده است»، به روزهای بدِ قدیمیِ انزوای جنگ سرد.
موج مرگهای امسال – که تعداد و روشهایشان چنان فراوان است که انگار میگویند اصلاً به فکر قابل قبولی یا غیرقابل قبولی انکار نیستند – احتمالاً همان هشدار پوتین به نخبگان روس مبنی بر آن است که او همان اختاپوس کشنده است. هر چه که باشد، هدف حذف منتقدان لزوماً حذف انتقاد نیست. یادآوری این نکته به منتقدان – به روشترین شکل ممکن – است که انتقاد چه هزینهای در پی دارد.
کد مطلب: 456048