گروه سیاسی: نشریه "اسپکتیتر" در یادداشتی تحلیلی به گمانه زنی در این باره پرداخته که پاسخ احتمالی ایران دربرابر حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که به شهادت تعدادی از مقامهای عمدتا نظامی ایرانی انجامیده چه خواهد بود. این نشریه مینویسد: "هنگامی که جنگ علیه حماس در اکتبر سال گذشته آغاز شد خصومتها بین طرفین تشدید شد. با این وجود، ایران و حزب الله رویکرد محتاطانهای در پیش گرفتند و اقدامات خود را در حمایت از حماس محدود کردند تا از کشاندن وضعیت به یک جنگ تمام عیار علیه اسرائیل که ممکن بود نیروهای آمریکایی را نیز درگیر کند اجتناب ورزند".
ایران چه پاسخی خواهد داد؟
به گزارش فرارو در ادامه یادداشت آمده است: "ترور اخیر از سوی اسرائیل میتواند منجر به تشدید بیشتر خشونت شود و دولت ایران ممکن است با محدودیت بسیار کمتری در مقایسه با گذشته عمل کند. اسرائیل میگوید ساختمانی که مورد اصابت قرار گرفت به عنوان پایگاه نظامی ایران استفاده میشد و بنابراین مصونیت دیپلماتیک شامل حال آن نمیشد. با این وجود، تهران احتمالا کماکان پاسخ خواهد داد. ایران ممکن است ترجیح دهد درگیر یک جنگ تمام عیار نباشد با این وجود، ایران ممکن است تصمیم بگیرد به گونهای تلافی کند که بازدارندگی ایجاد نموده و اسرائیل را از حملات آینده علیه اهداف مهم منصرف سازد.
حمله مستقیم به اسرائیل برای ایران چالش برانگیز خواهد بود. روابط نزدیک ایران و حزب الله بدان معناست که اوضاع میتواند در امتداد مرز اسرائیل با لبنان جایی که حزب الله در آن مستقر است تشدید شود. از آنجایی که اسرائیل تعداد نیروهای نظامی خود را در غزه کاهش میدهد به سمت شمال مینگرد به سمت تهدید حزب الله که نیروهای آن در نزدیکی مرز اسرائیل مستقر هستند.
دولت اسرائیل در اوایل درگیری به فکر جنگ علیه حزب الله بود و اگر مخالفتهای آمریکا نبود ممکن بود اقدام کند. با این وجود، تهدید حزب الله کماکان بسیار زیاد است. آن سازمان بسیار قدرتمندتر از حماس است و از زمان پایان آخرین جنگ علیه اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی خود را برای جنگ آماده کرده است. مذاکرات برای دور کردن دائمی نیروهای حزب الله از مرز اسرائیل تاکنون موفقیت آمیز نبوده است. در نتیجه، اسرائیل بیم آن را دارد که حمله مشابهی مانند حمله حماس در ۷ اکتبر این بار توسط حزب الله انجام شود.
اکنون دهها هزار اسرائیلی مجبور به تخلیه شهرها در امتداد مرز شمالی اسرائیل شده اند و در شش ماه گذشته در اقامتگاهها و هتلهای موقت برای اسرائیل سکنی گزیده اند. با این وجود، واقعیت آن است که این زمان مناسبی برای اسرائیل نیست که به طور کامل درگیر جنگ دیگری شود. افکار عمومی بین المللی عمدتا علیه اسرائیل موضع گیری کرده اند و شکاف عمیقی بین جو بایدن رئیس جمهور امریکا و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل ایجاد شده است.
جنگ در لبنان و تلفاتی که در پی خواهد داشت اسرائیل را در موقعیت نامناسب تری با متحدان اش قرار میدهد اگرچه ممکن است نتانیاهو که کماکان از انتقادها سرکشی میکند منصرف نشود. از آنجایی که نتانیاهو با انتقادهای بین المللی و مشکلات سیاسی بزرگ در داخل مواجه است بسته به واکنش احتمالی ایران و متحدان اش نسبت به تروری که رخ داد باید درباره اقدام بعدی تصمیم گیری کند".
آیا حزب الله آماده گسترش دامنه جنگ است؟
به گزارش فرارو،
سایت "میدل ایست ای" نیز در گزارشی با طرح این پرسش که با شرایط ایجاد شده اخیر، آیا حزب الله لبنان آماده گسترش درگیری با اسرائیل است یا خیر، مینویسد: "حزب الله دو بار با اسرائیل جنگیده است. اولین جنگ یک درگیری ۱۵ ساله و چریکی فشرده در فاصله سالهای ۱۹۸۵ و ۲۰۰۰ میلادی به پیروزی حزب الله منجر شد، اما هزینههای زیادی به دنبال داشت. آن جنگ به جای توانمندیهای نظامی اسرائیل اراده سیاسی اسرائیل را تضعیف کرد. جنگ دوم غافلگیر کنندهتر بود. در فاصله ژوئیه و آگوست ۲۰۰۶ میلادی حزب الله در جنگ پیاده نظام، تاکتیکهای ضد زره و عملیات سایبری و اطلاعاتی تسلط داشت. حزب الله حملات راکتی را در طول جنگ ادامه داد. جنگ ۲۰۰۶ با تساوی به پایان رسید نتیجهای نظامی که هیچ یک از نیروهای عربی از سال ۱۹۴۸ میلادی به این سو در نبرد با اسرائیل کسب نکرده بودند.
امروز به نظر میرسد اسرائیل و حزب الله به سمت دور سوم درگیری پیش میروند، اما اگر این جنگ رخ دهد چه چشم انداز نظامیای در پیش رو قرار خواهد داشت؟ حزب الله همان نیرویی نیست که در سال ۲۰۰۶ میلادی بود. تواناییهای نظامی کنونی آن گروه از نیروهای زمینی چندین کشور کوچک، برتر است. بازوی نظامی حزب الله در وهله نخست یک نیروی زمینی است که پیاده نظام سبک و موتوری را با تجهیزات توپخانه موشکی با برد کوتاه تا متوسط ترکیب میکند.
تعداد نیروی انسانی حزب الله بالغ بر ۱۰۰۰۰۰ رزمنده و ذخیره تخمین زده میشود. نوک نیزه حزب الله نیروی رضوان است یک واحد زبده که نیروی انسانی آن بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ جنگجو تخمین زده میشود. این واحد در عملیات تک تیراندازی، نبردهای نزدیک و حمله در پشت خطوط دشمن مجرب است. نیروی زمینی حزب الله نیز شامل واحدهای ضد زره نیز میشود. حزب الله از سال ۲۰۰۶ میلادی بیش از ۱۹ نوع راکت هدایت شونده ضد تانک و سامانههای راکتی هدایت نشده از جمله کورنتهای هدایت شونده لیزری ساخت روسیه و تاو ساخت امریکا را در زرادخانه خود به نمایش گذاشته است.
حزب الله از نظر زرهی نبرد با استفاده از تانک را در طول جنگ سوریه آموخت. برای حفاظت بخش عمدهای از زرادخانه زرهی حزب الله در سوریه است نه در لبنان چرا که اسرائیل در آسمان لبنان برتری هوایی دارد. زرادخانه زرهی حزب الله لبنان در وهله نخست شامل تانکهای نسبتا قدیمی تی – ۵۵، تی – ۵۴ و تی – ۷۲ ساخت شوروی است. یگانهای حزب الله، اما در جنگ پیاده نظام ضد تانک بسیار توانمندتر و با تجربهتر از جنگ با تانک هستند.
حزب الله بیش از ۱۳ نوع سامانه پدافند هوایی از جمله سامانههای موشکی هدایت شونده با شلیک شانه قابل حمل توسط انسان و توپخانه ضد هوایی کوتاه برد در اختیار دارد. با این وجود، پدافند هوایی در میان ضعیفترین شاخههای رزمی آن گروه باقی مانده است. فراتر از قلمروی زمینی حزب الله از نظر هوایی تجهیزات محدودی در اختیار دارد از جمله پهپاد و در عرصه دریایی ناوگان کوچکی از پهپادهای تهاجمی سریع و سبک را در اختیار دارد. هم چنین، حزب الله از برخی از قابلیتها در جنگ الکترونیک و سایبری در کنار یک دستگاه اطلاعاتی با تجربه در زمینه جنگ روانی و عملیات اطلاعاتی و ضد جاسوسی برخوردار است.
علاوه بر آن، حزب الله دارای شبکههای ارتباطی امن از جمله شبکه فیبر نوری مستقل از دولت لبنان است. قدرت زمینی حزب الله در توپخانه موشکی و پیاده نظام از جمله خمپارههای سبک، متوسط و سنگین متمرکز است. در سال ۲۰۰۶ میلادی حزب الله به طور متوسط روزانه ۱۲۰ راکت هدایت نشده به مدت ۳۴ روز یا حدود ۴۰۰۰ راکت در کل جنگ پرتاب کرد. در حال حاضر، تخمینها از زرادخانه حزب الله در برد ۱۵۰۰۰۰ راکت است. راکتها و موشکهای دوربرد یک مشکل استراتژیک برای اسرائیل هستند.
حتی اگر نیروهای زمینی حزب الله به شمال رودخانه لیتانی عقب رانده شوند این امر به تواناییهای ضربتی آن گروه پایان نمیدهد. تخمین زده میشود که حزب الله ۶۵۰۰۰ راکت یا موشک با برد ۲۰۰ کیلومتر و ۵۰۰۰ موشک با برد بیش از ۲۰۰ کیلومتر در اختیار دارد. این بدان معناست که آن گروه کماکان میتواند از شمال رودخانه لیتانی به تل آویو حمله کند. در خوش بینانهترین سناریوها اصول بازدارندگی متعارف و ظرفیت حملات متقابل میتواند از آغاز یک جنگ تمام عیار جلوگیری کند یا آن را به تاخیر اندازد. البته این وضعیت میتواند به سرعت به یک وضعیت تهاجمیتر تغییر کند. چنین تغییری مستلزم استقرار مجدد تیپهای درجه یک و دو اسرائیل از غزه به سمت مرزهای شمالی پس از کاهش تنش یا آتشبس در غزه است".
مشکل اسرائیل تنها نتانیاهوست یا جامعه اسرائیل؟
نشریه "فارین پالسی" هم در مقالهای تحلیلی با اشاره به این که مشکل فعلی اسرائیل صرفا نتانیاهو نیست بلکه بخش عمدهای از جامعه اسرائیل از سیاستهای مخرب او درباره غزه و فراتر از آن حمایت میکنند، مینویسد: "تمرکز سناتوری، چون "چاک شومر" در امریکا بر روی نتانیاهو باعث انحراف راحتی از دیدن این واقعیت میشود که جنگ در غزه جنگ نتانیاهو نیست بلکه جنگ اسرائیل است و مشکل فقط نتانیاهو نیست مشکل رای دهندگان اسرائیلی هستند. پروندههای فساد نتانیاهو و خودداری اش از ترک قدرت سیاسی مانع از این شده که ببینیم وقتی صحبت از سیاستهای اسرائیل در مورد غزه به طور خاص و در قبال فلسطینیان به طور کلی میشود بسیاری از اسرائیلیها به طور گسترده با نتانیاهو همسو هستند.
اکثر اسرائیلیها از کارزار نظامی کنونی در غزه و هدف دولت اسرائیل برای نابودی حماس صرفنظر از تلفات انسانی فلسطینیان در نوار غزه حمایت میکنند. طبق نظرسنجی انجام شده در ماه ژانویه اکثریت بزرگ ۸۸ درصدی از اسرائیلیها بر این باورند که تعداد شگفت انگیز کشتههای فلسطینی که در آن زمان از ۳۰ هزار نفر نیز فراتر رفته موجه است. اکثریت بزرگی از عموم اسرائیلیها فکر میکنند که نیروهای دفاعی اسرائیل از نیروی کافی یا حتی بسیار کم در غزه استفاده میکنند. حتی وجود خطر قحطی و گرسنگی مردم در غزه نیز باعث تغییر این نظر جامعه اسرائیل نشده است.
علاوه بر این، در نظرسنجی فوریه توسط موسسه دموکراسی اسرائیل حدود دو سوم پاسخ دهندگان اسرائیلی (۶۳ درصد) گفتند که با پیشنهاد اسرائیل برای موافقت اصولی با تشکیل یک کشور مستقل و غیرنظامی فلسطین مخالف هستند. تقریبا هیچ یک از احزاب اسرائیل راه حل دو کشوری را تایید نمیکنند و صاحبان قدرت به طور فعال آن را رد میکنند و سخت در تلاش هستند تا از وقوع آن جلوگیری کنند. هزاران اسرائیلی که بار دیگر در خیابانها راهپیمایی میکنند اعتراضی به جنگ ندارند. آنان به کشتار تعداد بی سابقه فلسطینیان در غزه توسط اسرائیل یا محدودیتهای اعمال شده توسط آن رژیم در روند ارسال کمکهای بشردوستانه که منجر به قحطی گسترده در غزه شده اعتراض نمیکنند. آنان در وهله نخست به امتناع نتانیاهو از کناره گیری و آن چه که به نظرشان بی میلی او برای امضای قرارداد گروگان گیری است اعتراض میکنند".
"فارین پالسی" در ادامه میافزاید: "این جریان راست اسرائیل است که نژادپرستی و ملی گرایی را در اسرائیل عادی کرده است. رسانههای اسرائیل به ندرت خبری از رنج مردم غزه را پخش میکنند و خبرنگاران حوزه نظامی اسرائیل به ندرت روایت ارتش اسرائیل از رویدادها را به چالش میکشند یا آن را مورد موشکافی قرار میدهند".
نتانیاهو چرا این زمان را برای گسترش تنش انتخاب کرده است؟
به گزارش فرارو،
روزنامه "استریتس تایمز" چاپ سنگاپور در یادداشتی تحلیلی گمانه زنی میکند که اسرائیل به دنبال افزایش دامنه جنگ منطقهای است و در این باره مینویسد: "حمله مرگبار اخیر اسرائیل علیه مقامهای ارشد نظامی ایرانی در دسته بندی متفاوتی در مقایسه با حملات قبلی آن رژیم قرار میگیرد. اسرائیل سال هاست که مقامهای ایرانی را ترور میکند، اما چنین حملات هدفمندی یا متوجه دانشمندانی بود که روی برنامه هستهای ایران کار میکردند یا هدف شان از میان برداشتن عوامل و فرماندهان میدانی ایرانی در بخشهای مختلف خاورمیانه بوده است. ترور سرتیپ زاهدی در دسته دیگری از ترورها قرار میگیرد. او ارشدترین ایرانیای بوده که از زمان ترور سردار سلیمانی در ۳ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی در جریان حمله پهپادی امریکا ترور شده است.
تخریب کنسولگری ایران در دمشق نیز فراتر از قوانین غیررسمی، اما ثابت شده جنگ مخفی بین اسرائیل و ایران است که براساس آن هر دو طرف سعی کردند از تبدیل شدن اقدامات خود به یک جنگ همه جانبه جلوگیری کنند. اکنون ایران باید به حمله پاسخ دهد و این یک معضل برای ایران خواهد بود. یک پاسخ نظامی علیه اهداف اسرائیل میتواند باعث درگیری آشکار با اسرائیل و آتش سوزی منطقهای شود. این سناریویی است که ایران از زمان شروع جنگ در نوار غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به دنبال اجتناب از آن بوده است. در عوض، ایرانیها ترجیح دادند متحدان خود در محور مقاومت را در خط مقدم جنگ قرار دهند.
اکنون برخلاف دفعات قبلی ممکن است نیاز باشد که ایران خیلی سریعتر پاسخ دهد. نتانیاهو که آگاه است که ایران تمایل دارد از رویارویی گستردهتر با اسرائیل اجتناب ورزد روی همین موضوع سرمایه گذاری کرده است. او احتمالا از ترور مقام ارشد نظامی ایران دو هدف را در ذهن دارد. اولین هدف محدود است: وادار کردن حزب الله گروه نیابتی نظامی قدرتمند ایران در لبنان به عقب نشینی از مرز اسرائیل. تمرکز فعلی حزب الله در مرزهای شمالی اسرائیل باعث شده که حدود ۸۰۰۰۰ اسرائیلی از جوامع مرزی تخلیه شوند و یک منطقه ممنوعه در داخل اسرائیل ایجاد شود. این وضعیتی است که نتانیاهو آن را غیرقابل تحمل میداند. ترور فرمانده مسئول هماهنگی روابط ایران و حزب الله ممکن است راهی باشد که اسرائیل این موضوع را به عنوان پیام انتقال دهد. با این وجود، احتمال دیگری نیز وجود دارد که شومتر است: نتانیاهو دستور ترور ژنرال ایرانی را صادر کرد به این امید که حزب الله را مجبور به پاسخگویی کند و در نتیجه جنگ گسترده تری را آغاز کند تا در نهایت طرح چندین ساله اش برای نابودی حزب الله به عنوان یک نیروی نظامی را به اجرا بگذارد.
نخست وزیر اسرائیل که اغلب میگوید در مورد رویارویی با حزب الله هم چنان مسئله زمان است ممکن است به خوبی به این نتیجه رسیده باشد که اکنون زمان برای چنین عملیاتی فرا رسیده است. جنگ علیه حزب الله در وهله نخست شامل اقدام نیروی هوایی اسرائیل میشود. دست نتانیاهو در این زمینه باز است، زیرا اکنون در غزه صرفا به جنگ زمینی مشغول است. نتانیاهو ممکن است انگیزه سیاسی برای گشودن یک جبهه جدید را داشته باشد. تا زمانی که اسرائیل درگیر جنگ باشد نخست وزیر مجبور نیست با چشم انداز ناخوشایند انتخابات زودهنگام روبرو شود که همه نظرسنجیها نشان میدهد او در آن انتخابات متحمل شکست خواهد شد".