به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ - ۲۳:۵۷
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۸ ساعت ۱۸:۰۵
کد مطلب : ۴۶۷۸۱

خاطرات دوبلور سوباسا از «فوتبالیست‌ها»

گروه فرهنگ و هنر: نرگس فولادوند می‌گوید، بعد از دوبله نقش پرین در سریال «بی‌خانمان» جایگاه صدایش را پیدا کرده بود و به خاطر همین موافق حرف زدن به جای سوباسا نبوده است.
خاطرات دوبلور سوباسا از «فوتبالیست‌ها»
 نرگس فولادوند، سال ۶۷ کارش را در دوبله آغاز کرد. کاری که تا امروز هم آن را ادامه داده است. او در همان آغاز کار، با دوبله شخصیت‌های انیمیشن، توانست توجه مخاطب را به صدای خود جلب کند. شخصیت‌هایی که او دوبله کرد هنوز هم در خاطره جمعی ما حضور دارند. شخصیت‌هایی چون پرین در سریال بی‌خانمان» و البته سوباسا در سریال «فوتبالیست»ها.

به بهانه جام جهانی فوتبال که و تب این ورزش این روزها دامن خیلی‌ها را گرفته با نرگس فولادوند درباره سوباسا و «فوتبالیست‌ها» گفت‌وگویی کرده‌ایم که می‌خوانید:

خانم فولادوند چطور وارد کار دوبله شدید؟
من فوق‌العاده به این کار علاقمند بودم و یادم هست که از زمان دبیرستان این حرفه را به عنوان شغل و هدف آینده‌ام انتخاب کرده بودم. به راحتی هم نتوانستم البته وارد کار دوبله شوم. مراحل زیادی را پشت سر گذاشتم و بعد از یک مدت طولانی تلاش کردن، از طریق تورج نصر توانستم وارد دوبله شوم. شما از همان اول جای شخصیت‌هایی صحبت کردید که هنوز هم در خاطره جمعی ما حضور دارند و نوستالژیک‌اند. مثلا پرین یا همین سوباسا. این انتخاب‌ها آگاهانه بود؟

آن زمان هر کسی که وارد کار دوبله می‌شد چون انیمیشن وسعت بیشتری داشت و جا برای مانور دادن بچه‌ها بیشتر بود، طبیعتا آن را تجربه می‌کرد. آن زمان من اصلا جایگاه صدایم را نمی‌شناختم و نمی‌دانستم که با صدایم قرار است چه کار کنم. اما پرین درواقع نقطه عطفی در کار من بود چون به من جایگاه صدایم را شناساند و فهماند که به جای دختر جوان می‌توانم به راحتی صحبت کنم. وقتی جای پرین حرف زدم تقریبا چند ماهی بود که وارد کار گویندگی شده بودم. همان هم سرِِآغاز کار من شد و مسیر کاری من را مشخص کرد.

سوباسا چطور پیش آمد؟
برای سوباسا، زنده‌یاد آقای شایگان پیشنهاد حرف زدن به جای سوباسا را به من دادند. من به شدت مخالفت کردم و گفتم صدای من دخترانه است و به هیچ‌وجه نمی‌توانم به جای یک پسر صحبت کنم. او خیلی اصرار کرد و چندین و چند جلسه با من گذاشت. به من گفت من این سریال را دیده‌ام. کار خوبی است. خود شخصیت سوباسا هم چهره جوان و زیبایی دارد که بسیار دوست‌داشتنی است. در واقع چهره‌اش به نوعی حس دخترانه را القا می‌کند. به خاطر همین برای این شخصیت به دنبال یک صدای شیرین می‌گردم و صدای تو خصوصیات مدنظر من را دارد. کافی است فقط کمی صدایت را کلفت کنی. سرانجام قبول کردم یک جلسه فقط برای تمرین سر کار حاضر شوم. اما بعد از مواجهه با این کار، می‌توانم بگویم عاشق شخصیت سوباسا شدم. خیلی دوستش داشتم. یعنی برخلاف اولش که خیلی موافق نبودم بعد سوباسا نقش مهمی در درون من پیدا کرد. هنوز هم گاهی که بهش فکر می‌کنم احساس می‌کنم یک آدمی در کنار من در درون من بوده و با من زندگی کرده است. برای‌تان وارد شدن به یک دنیای کاملا پسرانه سخت بود؟ این که مناسبات او مناسبات دنیایی بود که قاعدتا شما آشنایی چندانی با آن نداشتید؟

خوشبختانه در آن سریال اکثر دوبلورها خانم بودند و فقط سه یا چهار دوبلور مرد با ما همکاری می‌کردند. همین باعث می‌شد که خیلی احساس غریبی نکنی. چون آقایان تا قبل از این که به سن بلوغ برسند به خوبی می‌توانند به جای پسرهای نوجوان حرف بزنند اما بعد از بلوغ این کار واقعا سخت است. به خاطر همین همیشه دوبله نقش پسرهای نوجوان برعهده خانم‌ها بوده است. ولی من خودم به شخصه سعی می‌کردم دنیای سوباسا را درک کنم هرچند مشکلات بسیاری هم داشتیم. اتفاقا می‌خواستم بدانم که سانسور چقدر به کارتان لطمه زد. یادم هست که «فوتبالیست‌ها» موارد سانسوری هم زیاد داشت. سانسور همیشه کار ما را سخت می‌کند. ما بیچاره سانسور هستیم. در مورد «فوتبالیست‌ها» هم این چنین بود اما آنجا با خودم کنار آمدم. به خودم گفتم فکر کن وارد یک دنیای دیگری شده‌ای و یک پسر نوجوان هستی. باید پسر بودن را در قالب این نقش تجربه کنی و آن‌ها را بفهمی. به حالت‌های پسرانه بچه‌های اطرافم بیشتر دقت می‌کردم و سعی می‌کردم این حس پسرانه را به خوبی به مخاطبم القا کنم.

دوبله سوباسا برایتان بازخورد بیرونی هم داشت. یعنی پیش می‌آمد که آدم‌ها با شنیدن صدای‌تان حدس بزنند شما همان کسی هستید که به جای سوباسا حرف می‌زنید. خیلی این اتفاق افتاد و هنوز هم می‌افتد. هنوز هم یک وقت‌هایی که مثلا به فروشگاه می‌روم سعی می‌کنم زیاد حرف نزنم چون آدم‌ها خیلی زود متوجه می‌شوند. مردم ما خیلی باهوشند. یادم هست یکبار در یک مغازه تا چند کلمه حرف زدم فروشنده گفت شما دوبلور نقش سوباسا و پرین هستید. الان هم دارید در سریال «حلالم کن» حرف می‌زنید. من هاج و واج مانده بودم. باورم نمی‌شد که آدم‌ها بتوانند تنها با شنیدن صدای معمولی من بفهمند که من دوبلور فلان شخصیت هستم.

واکنش بچه‌ها چطور بود؟
بچه‌ها خیلی به این سریال علاقمند بودند. البته نوجوان‌ترها وقتی می‌فهمیدند که یک خانم به جای شخصیت همسن و سال‌شان حرف می‌زند هم خیلی تعجب می‌کردند هم انگار بهشان بر می‌خورد. انگار پذیرش این موضوع برای‌شان کمی سخت بود اما مثلا بچه‌ها وقتی می‌فهمیدند من سوباسا هستم گاهی اوقات یک پرسش‌هایی می‌کردند که خیلی شیرین بود. مثلا فکر می‌کردند موقع دوبله سریال فوتبالیست‌ها خودمان هم فوتبال بازی می‌کنیم. «فوتبالیست‌ها» خیلی اغراق‌آمیز و اگزجره بود. توپ مدت‌ها توی هوا می‌ماند یا آدم‌ها می‌رفتند هوا و تا هفته بعد پایین نمی‌آمدند. الان اگرچه «فوتبالیست‌ها» برای ما نوعی نوستالژی‌ست اما خیلی وقت‌ها مایه شوخی هم می‌شود. این غلو‌آمیز بودن سریال اذیت‌تان نمی‌کرد؟

چرا، خود ما را اذیت می‌کرد ولی یادمان نرود آن وقت‌ها ما شرایط الان را نداشتیم. سریال و فیلم خیلی کم بود و مردم دسترسی به این همه محصول سینمایی و تصویری نداشتند. به خاطر همین ضعف‌های انیمیشنی مثل «فوتبالیست‌ها» اصلا دیده نمی‌شد. من یادم هست مخاطب این سریال نه فقط بچه‌ها که کل خانواده بودند. نه تنها «فوتبالیست‌ها» که «بی‌خانمان» هم همین‌طور بود. برای خود من هم سئوال بود که چرا مردم جذب این کارتون‌ها می‌شوند و مثلا آن حالت اگزجره سریال «فوتبالیست‌ها» اذیت‌شان نمی‌کند. ولی واقعیت این بود که همه خانواده روزهای جمعه پای کارتون «فوتبالیست‌ها» می‌نشستند و با علاقه هم آن را دنبال می‌کردند.

خودتان هم اهل فوتبال هستید؟
زیاد. با مرحوم مادرم همیشه بازی‌های جام‌جهانی را هر ساعتی از شبانه‌روز بود می‌دیدیم. هنوز هم فوتبال را پیگیری می‌کنم.

پس از حذف ایران در جام جهانی ناراحت شدید.
مسلما آدم ناراحت می‌شود. در واقع خیلی حالم گرفته شد ولی آن بازی مقابل آرژانتین آن‌قدر عالی بود که این ناراحتی کمی پوشش می‌داد. در شرایطی که ما داریم همین که تیم‌مان به جام‌جهانی می‌رود و جلوی آرژانتین آبرومندانه بازی می‌کند به نظرم نکته مثبتی‌ست. البته بازی آخر را اصلا دوست نداشتم. درش یک چیزی بود که من نمی‌فهمیدم. هنوز هم نمی‌فهمم تیمی که آن جور جلوی آرژانتین بازی کرد چرا در بازی با بوسنی این شکلی شد.

خانم فولادوند این روزها نمایشنامه «مصاحبه» محمد رحمانیان با کارگردانی افشین هاشمی به روی صحنه رفته است. ۱۵ سال پیش شما در آن تئاتر به جای یکی از بازجوها حضور داشتید و حرف زدید. آن تجربه برای‌تان چه کیفیتی داشت؟
تجربه خیلی جالبی بود. تا آن موقع برایم پیش نیامده بود که در تئاتر بازی کنم. پیشنهاد بازی در سریال و فیلم داشتم اما چون خودم علاقه‌ای به بازیگری نداشتم قبول نمی‌کردم. نمی‌خواستم پراکنده کار کنم. ولی در تئاتر این اتفاق برایم افتاد. یادم هست که محمد رحمانیان خودش به شبکه دو آمد و گفت من فولادوند و یاکیده را می‌خواهم. هرچقدر هم بهش گفتم من تجربه تئاتر ندارم گوش نداد و گفت می‌توانی از پس کار بیایی. یادم هست زمانی که تئاتر اجرا می‌شد دوستانم که به دیدن نمایش آمده بودند، می‌گفتند به محض حرف زدن تو و شنیده شدن صدایت تماشاگران همه به سمت صدا برمی‌گردند و می‌خواهند تو را ببینند. در آن کار من از اجرای زیبای مهتاب نصیرپور و حبیب رضایی واقعا لذت بردم. ضمن این که خود رحمانیان و کارش را هم بسیار قبول داشته و دارم.
مرجع : الهه خسروی‌یگانه / مهر