معمای قتل بانوی آهنین پاکستان
2 تير 1403 ساعت 11:04
گروه بین الملل: بی نظیر بوتو اولین زنی بود که یک کشور مسلمان را رهبری کرد. نزدیک به دو دهه پس از ترور او حقیقت ماجرا هنوز در هالهای از ابهام است. بوتو در تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷ میلادی توسط یک بمبگذار انتحاری ۱۵ ساله به نام "بلال" به قتل رسید. او در هنگام مرگ به تازگی شرکت در یک گردهمایی انتخاباتی را در شهر راولپندی را به پایان رسانده بود. بمبگذار خود را به کاروان هواداران بوتو نزدیک کرد و دست به اقدام انتحاری زده و خود را منفجر کرد. از بلال خواسته شده بود که این حمله را به نمایندگی از طالبان پاکستان انجام دهد.
به گزارش فرارو، بی نظیر بوتو دختر "ذوالفقار علی بوتو" اولین نخست وزیر پاکستان بود که به صورت دموکراتیک انتخاب شد. دوران سیاسی پدرش با اعدام توسط رژیم نظامی ژنرال "ضیاء الحق" به پایان رسید. بینظیر دو بار در دهه ۱۹۹۰ نخست وزیر شد، اما ارتش پاکستان همواره نسبت به او بی اعتماد بود و از طرح اتهامات مرتبط با فساد برای برکنار کردن وی از قدرت استفاده میکرد.
موضوع فساد مرتبط با بی نظیر بوتو و همسرش در افکار عمومی پاکستان نیز مطرح بود. برای مثال عدهای از پاکستانیها میگفتند بوتو کار زیادی برای پاکستان انجام نداد، اما کارهای زیادی برای خود انجام داد حسابهای بانکی اش در سوئیس را مملو از پول کرد و معملات مرتبط با ملکی با ارزش در ساری در انگلستان در دوره نخست وزیری او انجام شد. آنان میگویند حزب مردم پاکستان تحت رهبری بوتو پایگاه حمایت قوی در سِند دارد، اما وضعیت فقر مردم آن منطقه و عدم دسترسی شان به آب اشامیدنی سالم نشان میدهد آن حزب صرفا به دنبال کسب قدرت و ثروت برای خود بوده است.
شائبه فساد خانوادگی
شایعاتی درباره فساد مالی خانوادگی بوتو و خویشاوندان اش مطرح بود. برای مثال، گفته میشد که در سال ۱۹۹۵ میلادی "داسو اویاسیون" یک شرکت هواپیماسازی فرانسوی تولید کننده هواپیمای نظامی موافقت کرد که به زرداری همسر بوتو و یک شریک پاکستانی ۲۰۰ میلیون دلار برای قرارداد ۴ میلیارد دلاری جت جنگده بپردازد.
هم چنین، گفته شده بود که در معامله دیگری یک شرکت سوئیسی پیشرو که برای جلوگیری از تقلب گمرکی در پاکستان استخدام شده بود در فاصله سالهای ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ میلیونها دلار به شرکتهای خارج از کشور تحت کنترل زرداری و نصرت مادر ایرانی - پاکستانی بوتو پرداخت کرده بود.
در جریان تحقیقاتی مشخص شد که یک دلال شمش طلا در خاورمیانه حداقل ۱۰ میلیون دلار را به حسابی که توسط زرداری کنترل میشد واریز کرده بود و این اتفاق پس از آن رخ داد که دولت تحت زمامداری بوتو انحصار واردات طلا را به او داد.
تحقیقی که درست پس از برکناری بوتو در سال ۱۹۹۶ در اسلام آباد آغاز شد شواهدی را نشان میداد مبنی بر آن که خانواده و همکاران بوتو بیش از ۱.۵ میلیارد دلار سود غیرقانونی از طریق رشوه در تقریبا هر حوزهای از فعالیتهای دولتی کسب کرده اند از معاملات برنج گرفته تا فروش زمینهای دولتی و حتی برداشت از طرحهای رفاهی دولتی.
با این وجود، طرفداران بوتو عزم و شجاعت او را در مواجهه با ناملایمت ستایش میکنند. آنان اشاره میکنند که پدر بوتو توسط یک دیکتاتور به دار آویخته شد، برادران اش با یک توطئه برنامه ریزی شده کشته شدند، شوهرش بازداشت شد و او تمام این ناملایمات را تحمل کرد و تسلیم نشد. آنان میگویند حزبی که بوتو رهبری میکرد یعنی حزب مردم پاکستان تا حدودی چپگرا قلمداد میشد و هرگز هژمونی ارتش را نپذیرفت و به همین دلیل است که مانند هر سیاستمدار دیگری ارتش اتهامات مرتبط با فساد را علیه شخص او و اعضای خانواده اش مطرح کرده بود. طرفداران اش میگفنتند بوتو "دختر ملتی بود که ژنرالها از او میترسیدند".
بوتو در زمان مرگ برای سومین بار برای کسب مقام نخست وزیری تلاش میکرد. او از از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ میلادی نخست وزیر پاکستان بود. او با موفقیت خود را به عنوان یک تضاد طراوت زنانه در برابر خشکی و زمختی تشکیلات سیاسی تحت سلطه مردان نشان داد. با این وجود، پس از دومین دوره نخست وزیر از نظر برخی دولت اش با فساد و حکمرانی بد همراه بود. بوتو در سال ۱۹۹۹ پاکستان را ترک کرد، اما در اکتبر ۲۰۰۷ پس از آن که مشرف رئیس جمهور وقت او و دیگران را به دلیل اتهامات فساد عفو کرد به کشورش بازگشت. او قرار بود در رقابت انتخاباتی که مشرف زمان آن را برای ژانویه ۲۰۰۸ میلادی تعیین کرده بود شرکت کند. ترور او باعث بروز ناآرامیهای مدنی گسترده در پاکستان شد. حامیان بوتو به خیابانها ریختند، راهها را مسدود کردند و آتش برافروختند.
رابطه پیچیده بی نظیر بوتو با ارتش پاکستان
بوتو رابطه پیچیدهای با ارتش داشت. گاهی اوقات آنان درگیر کشمکشی خطرناک بر سر قدرت سیاسی میشدند و گاهی با یکدیگر همکاری میکردند. او از سیاست خارجی تندروانهای که رهبران نظامی نیز بر آن اصرار داشتند حمایت کرد. در دومین دوره نخست وزیری او در دهه ۱۹۹۰ بود که طالبان تحت حمایت پاکستان کابل را تصرف کردند.
با این وجود، بوتو پیش از ترور با فراخوانی برای احیای دموکراسی گفته بود که وضعیت اضطراری که در واقع مصداق حکومت نظامی است را نمیپذیرد. او در مصاحبهای پیش از بازگشت به پاکستان گفته بود: "زمان رفتن فرارسیده است. هدف من این است که اثبات کنم نبرد اساسی برای قلوب و اذهان مردم پاکستان تنها تحت دموکراسی قابل انجام است. افراط گرایی به عنوان یک تهدید به نظر میرسد، اما تنها در صورتی مهار میشود که جریانهای میانه رو را بتوان برای مقابله با تعصب ناشی از آن بسیج کرد. من باز خواهم گشت تا آن نبرد را رهبری کنم".
بوتو در جریان کارزار انتخاباتی پس از لغو وضعیت اضطراری حکومت نظامی را با گسترش افراط گرایی مذهبی مرتبط دانست و بارها تاکید کرد حزب او در صورت به قدرت رسیدن کشور را از شر آن خطر خلاص خواهد کرد. او چند روز پیش از ترور شدن گفته بود:"آنان (حاکمان نظامی) همواره سعی میکنند نیروهای دموکراتیک را متوقف کنند، اما هیچ تلاشی برای کنترل افراط گرایان، تروریستها و افراد متعصب انجام نمیدهند". در واقع، بوتو با تعیین خط مرزهای تفاوت برنامه کار خود با برنامه "نواز شریف" و حزب مسلم لیگ در هفتههای پیش از قتل اش اکثریت میانه رو را در مبارزه برای دموکراسی علیه رژیم تخت سلطه نظامیان و متحدان مذهبی آنان تقویت کرد.
نقش داشتن ژنرال پرویز مشرف در ترور؟
یک دهه پس از ترور بی نظیر بوتو "پرویز مشرف" ژنرال پاکستانی در پاسخ به این پرسش که آیا عناصر خودسر درون نهاد ارتش مرتبط با ترور بوتو توسط طالبان بوده اند یا خیر گفته بود:"احتمال آن وجود دارد. بله واقعا محتمل است، زیرا جامعه پاکستان براساس خطوط و مرزبندیهای مذهبی قطبی شده است". به گفته مشرف این عناصر ممکن است در مرگ بوتو نقش ایفا کرده باشند. این اظهارنظری حیرت انگیز از سوی یک رئیس دولت سابق پاکستان بود که خود خاستگاه نظامی داشت. مشرف در حالی این نظر را بیان کرد که معمولا مقامهای نظامی در پاکستان هرگونه نظری مبنی بر احتمال همدستی دولت یا ارتش در حملات خشونت امیز اسلام گرایان افراطی را رد میکنند.
مشرف گفته بود گمان میکند که عاملان و برنامه ریزان توطئه گمان میکردند بوتو به غرب گرایش دارد و این موضوع باعث خشم آنان بوده است. مشرف در حالی این موضوع را بیان کرده که خود به نقش داشتن در پرونده ترور بوتو متهم شده است. دادستانها میگویند که او در ۲۵ سپتامبر سه هفته پیش از پایان هشت سال تبعید خودخواسته با بی نظیر بوتو در واشنگتن تماس گرفت. "مارک سیگل" از دوستان نزدیک بوتو و "ران ساسکیند" روزنامه نگار هر دو میگویند که هنگام تماس مشرف با بوتو از نزدیک در جریان موضوع بودند. سیگل میگوید بلافاصله پس از آن تماس بوتو به او گفت:"او (مشرف) مرا تهدید کرد و به من گفت که به پاکستان بازنگردم. او به من هشدار داد که بازنگردم".
سیگل میگوید مشرف به بوتو در تماس تلفنی گفته بود که در صورت بازگشت بوتو به پاگستان مسئولیتی در قبال تامین امنیت او نخواهد داشت. مشرف، اما این ادعا را رد کرده است. او به "بی بی سی" گفته بود:"راست اش را بخواهید من به این ادعا میخندم چرا باید او را کشته باشم"؟
روند حقوقی رسیدگی به این موضوع علیه مشرف به دلیل این که او در تبعید خودخواسته در دبی به سر میبرد متوقف شد. "بیلاوال بوتو زرداری" پسر بی نظیر بوتو، اما تکذیب مشرف را رد میکند. او میگوید:"مشرف عمدا علیه امنیت مادرم اقدام کرد و زمینه را برای ترور او فراهم ساخت او میخواست مادرم از صحنه خارج شود".
با این وجود، "جک جاکوبز" تحلیلگر نظامی در مقالهای در سال ۲۰۰۷ میلادی در سایت شبکه خبری "ان بی سی" امریکا نوشته بود پرویز مشرف از مرگ بی نظیر بوتو چیزی عایدش نمیشد در نتیجه دلیل منطقیای برای نقش داشتن او در این ماجرا وجود ندارد.
با این وجود، مخالفان مشرف به این ایده اشاره میکنند که بوتو پیش از بازگشت به پاکستان منشور دموکراسی خواهی را با نواز شریف امضا کرد که بدان معنا بود که که امکان بی ثبات سازی دموکراسی از سوی ارتش پاکستان را سلب میکرد. مخالفان مشرف استدلال میکنند که این موضوع به نفع تشکیلات نظامی و بوروکراسی فاسد پاکستان نبود.
برندگان و بازندگان ترور بوتو
ظرف مدت چند روز پس از ترور، پنج مظنون اجرا اعتراف کردند که به دستور پاکستان و القاعده به بلال ۱۵ ساله برای ترور بوتو کمک کرده بودند. برندگان و عاملان احتمالی این ترور اسلام گرایان افراطی، القاعده و عناصر مشابه بودند که تاکتیک اصلی شان همواره ایجاد و تشدید بی ثباتی سیاسی بوده است. پیش از آن نیز دو سوء قصد علیه جان بوتو صورت گرفته بود و دو سوء قصد جدی نیز علیه مشرف صورت گرفته بود.
ستیزه جویان افراطی به درستی این اقدامات را دارای اثر تجمعی قلمداد میکردند بدان معنا که حتی اگر تلاشهای شان ناموفق باشد نیز مفید است، زیرا عدم کنترل مشرف بر اوضاع را نشان میداد و باعث از بین رفتن اعتماد عمومی نسبت به او میشد امری که حمایت مردمی از مشرف را کاهش میداد و ارتش را از دولت و دولت را از ملت جدا میساخت. القاعده و متحدان آن صبر زیادی داشتند، اما زمان به نفع مشرف نبود. او میتوانست انتخابات برنامه ریزی شده برای ماه پیش رو را به تعویق بیاندازد، اما این امر باعث خشم اپوزیسیون پاکستان میشد و فضای عمل برای تروریستها را هموار میکرد. مشرف میتوانست قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد، اما این کار نیز برایش کمک کننده قلمداد نمیشد.
گمانه زنی درباره نقش داشتن شیوخ و حکام عربی حاشیه خلیج فارس
در این میان برخی نیز این احتمال را مطرح میسازند که حاکمان و شیوخ عرب در کشورهایی مانند قطر، عربستان سعودی یا بحرین از عاملان قتل بی نظیر بوتو حمایت کرده اند. آنان استدلال میکنند که رهبران عربی حوزه خلیج فارس بوتو را دوست نداشتند و در طول دو دوره نخست وزیری بوتو در مناسبتهای مختلف رفتار خوبی با او نداشتند. آنان میگویند دلیل این موضوع مشخص بود: از سال ۱۹۷۳، میلادی ارتش پاکستان بخش عمده امور امنیتی عربستان را مدیریت کرده بود.
بنابراین، عربستان سعودی به فردی از جنس "رفیق حریری" در لبنان این بار در پاکستان نیاز داشت و چنین فردی برای ریاض "نواز شریف" بود. مطرح کنندگان این استدلال میگویند ریاض نمیتوانست محدود شدن نفوذ مستقیم و غیر مستقیم خود در سیاست پاکستان را تحمل کند. مهمتر از آن این که آنان استدلال میکنند که ریاض نمیخواست یک زن رهبری امور را در پاکستان برعهده داشته باشد. با این وجود، هیچ گونه مستنداتی برای تایید نقش داشتن رهبران منطقه در ترور بوتو وجود ندارد.
توطئه شوهر بی نظیر بوتو؟
در پاکستان شنیدن این ادعا که مردم آن کشور "آصف علی زرداری" همسر بی نظیر بوتو را به سازماندهی ترور علیه او متهم میکنند امری عادی قلمداد میشود. این ادعا معمولا مبتنی بر این استدلال است که زرداری از زمانی که همسرش ترور شد و پس از آن به مقام ریاست جمهوری رسید سود بیش تری از زمان زنده بودن بوتو عایدش شد. با این وجود، نظریه پردازان توطئه که این ادعا را مطرح کرده اند حتی یک نمونه نیز مدرک و مستندات ارائه نکرده اند که نشان دهند اصف زرداری به نحوی در مرگ همسرش نقش داشته است.
شخص زرداری این اتهام را به شدیدترین وجه ممکن رد کرده است. او در مصاحبهای گفته بود:"به کسانی که این ادعا را مطرح میکنند میگویم خفه شوید"! آصف علی زرداری با اتهام دیگری روبروست و آن این که علیرغم داشتن اختیارات به عنوان رئیس جمهور نتوانست به موضوع قتل همسرش رسیدگی کند. تحقیقات پلیس به قدری ضعیف مدیریت شده که نشان میدهد آنان هرگز نمیخواستند مجرمان نقش داشته در ترور که افرادی فراتر از عاملان سطح پایین مجری عملیات و پیشتر بازداشت شده بودند را پیدا کنند.
نارساییهای تحقیقات پلیس به ویژه پس از تلاش ناموفق علیه بوتو در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۰۷ دو ماه و نیم پیش از زمان کشته شدن او آشکار شد. در آن زمان دو بمب گذار انتحاری به کاروان او حمله کردند و بیش از ۱۵۰ نفر را به قتل رساندند.
این یکی از مرگبارترین حملاتی بود که تا آن زمان توسط اسلام گرایان افراطی در پاکستان انجام شده بود. تحقیقات پلیس به حدی ضعیف صورت گرفت که عاملان حمله هرگز شناسایی نشدند. "سعود میرزا" رئیس عملیات تحقیق گفته بود یکی از مهمترین افراد عامل در اجرای عملیات انتحاری ویژگی متمایزی داشت که نشان میداد او از یک جامعه قدیمی، اما کوچک ساکن کراچی متشکل از افراد آفریقایی تبار بوده است. این سرنخ بالقوه مهم در مورد هویت فرد مظنون به عاملیت حمله هرگز در رسانهها و برای افکار عمومی منتشر نشد.
زرداری رئیس جمهور سابق در پاسخ به انتقادات در مورد دقیق نبودن روند تحقیقات پلیس با انتصاب یک کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد برای بررسی شرایط مرگ همسرش موافقت کرد. با این وجود، مسئولان تحقیق اعلام کردند که روند کارشان نه تنها از سوی ارتش بلکه از سوی وزرای زرداری به طور مکرر و آشکار مسدود میشد و آنان کارشکنی میکردند. "هرالدو مونوز" رئیس کمیسیون سازمان ملل در آن پرونده گفته بود:"افراد و مقامهای زیادی بودند که ما میخواستیم با آنان صحبت کنیم، اما آنان از قبول گفتگو سر باز میزدند. پس از قتل هیچ گونه کالبدشکافیای انجام نشد پلیس مانع از انجام این کار شد".
پس از کشته شدن "بلال شیخ" دستیار ارشد زرداری توسط یک بمب گذار انتحاری در کراچی در سال ۲۰۱۳ میلادی گمانه زنیها بیشتر شد. شیخ زمانی که در اکتبر ۲۰۰۷ از تبعید به کراچی بازگشت مسئولیت امنیت بوتو را بر عهده داشت. با این وجود، مونوز میگوید تصور این که زرداری در مرگ بوتو نقش داشته مضحک است. او میگوید القاعده خواستار کشته شدن بوتو بودند و طالبان پاکستان این عملیات را اجرا کرد و احتمالا با حمایت ماموران اطلاعاتی خودسر پاکستان و بخشی از پلیس محلی که ترتیبات پنهان کاری را فراهم کرد نقشه ترور اجرا شد.
ادعای مطرح شده در کتاب طالبان پاکستان درباره نقش داشتن در ترور
یک دهه پس از ترور بوتو طالبان پاکستان با انتشار کتابی با عنوان "انقلاب محسود؛ وزیرستان جنوبی از راج بریتانیا تا امپریالیسم امریکایی" مدعی شد که آن گروه مسئولیت ترور بی نظیر بوتو را پذیرفته، زیرا به گفته آن کتاب بوتو در صورت بازگشت به قدرت قصد همکاری با ایالات متحده علیه "مجاهدین" را داشت. در ادامه در آن کتاب آمده است:" بازگشت بی نظیر بوتو به دستور آمریکاییها برنامه ریزی شده بود، زیرا آنان نقشهای علیه "مجاهدین اسلام" به او داده بودند. بیت الله محسود (رهبر طالبان در وزیرستان) اطلاعاتی از این نقشه دریافت کرده بود.
در آن کتاب آمده است:"بلال ابتدا از طریق تپانچه خود به سمت بی نظیر بوتو شلیک کرد و گلوله به گردن او اصابت کرد. سپس بلال جلیقه انفجاری خود را در میان شرکت کنندگان در راهپیمایی منفجر کرد. "
شواهد بیش تری که معمای ترور بوتو را پیچیدهتر میسازند
در این که لاپوشانیای درباره جزئیات ترور بوتو صورت گرفته جای تردیدی وجود ندارد. تحقیقات بخش جهانی شبکه خبری "بی بی سی" حاکی از آن است شواهدی وجود دارند که نشان میدهند دو مرد که به قاتل نوجوان کمک کردند تا به بی نظیر بوتو برسد خودشان در یک ایست بازرسی نظامی در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۰۸ مورد اصابت گلوله قرار گرفتند وضعیتی که باعث شد تا پاکستانیها از ترور بوتو تحت عنوان "قتل فراقضایی" یاد کنند.
"نادر" و "نصرالله خان" شاگردان مدرسه حقانیه حامی طالبان در شمال غرب پاکستان بودند. سایر طلاب مرتبط با حوزه علمیه که در آن توطئه نقش داشتند نیز جان شان را از دست دادند. نکته عجیب آن که "عباد الرحمان" طلبه سابق آن مدرسه دینی که سازنده بمبی بوده که برای تهیه جلیقه انتحاری برای کشتن بی نظیر بوتو مورد استفاده قرار گرفت در تاریخ ۱۳ مه ۲۰۱۰ میلادی در یکی از مناطق دورافتاده طایفهای پاکستان کشته شد. پس از او فردی به نام "عبدالله" در انتقال جلیقه انتخاری پیش از حمله راولپندی که بوتو را به قتل رساند نقش داشت. او نیز در منطقه مهمند در شمال پاکستان بر اثر انفجاری در ۳۱ مه ۲۰۰۸ کشته شد.
یکی از برجستهترین قتلهای مربوط به این ترور مرگ "خالد شاهنشاه" یکی از محافظان بوتو بود. شاهنشاه در زمان ترور شدن بوتو زمانی که آخرین سخنرانی اش را در راولپندی ایراد میکرد در چند قدمی او قرار داشت تصاویر ویدئویی گرفته شده از آن روز نشان میدهند که شاهنشاه مجموعه حرکات عجیب و غریبی را انجام میدهد که هیچ کس هیچ گونه توضیح منطقیای درباره علت آن وجود نداشت. او اگرچه سرش را کاملا بی حرکت نگه داشت، اما چشمان اش را به سمت بوتو خیره شده بود در حالی که همزمان انگشتان اش را روی گلویش میکشید. تصاویری از حرکات او در فضای مجازی منتشر شد و همین موضوع باعث شد تا در تاریخ ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۸ میلادی در مقال منزل اش در کراچی به ضرب گلوله کشته شود.
قربانی بعدی مرتبط با پرونده معمایی ترور بوتو دادستانی به نام "چودری ذوالفقار" بود. او که به صلاحیت و سرسختی در کارش شهرت داشت از همکاران اش خواسته بود در تحقیقات مرتبط با قتل بوتو و دستیابی به شواهد پیشرفت واقعی داشته باشند. همین موضوع باعث شد او در تاریخ ۳ مه ۲۰۱۳ میلادی در خیابانی در اسلام اباد به ضرب گلوله کشته شود. او در حالی کشته شد که در حال رفتن به جلسه رسیدگی به پرونده مرتبط با ترور بوتو بود.
سرانجام، مردی وجود دارد که گفته میشد مرده، اما در واقع هنوز زنده است. توطئه گران در اعترافات خود گفتند که در روز قتل بوتو دومین عامل انتحاری حاضر در صحنه فردی با نام "اکرام الله" بود که بلال را همراهی میکرد تا اگر او در انجام عملیات موفق نمیشد اکرام الله عملیات را اجرا کند. با این وجود، بلال در انفجار موفق بود و دیگر نیازی نبود اکرام الله وارد عمل شود. او بدون آسیب دیدن از مهلکه گریخت. مقامهای پاکستانی سالها مدعی بودند که اکرام الله در جریان یک حمله پهپادی کشته شده است. دادستان کل پاکستان در سال ۲۰۱۷ میلادی اعلام کرد که تحقیقات نهادهای پاکستانی و گفتههای بستگان آن فرد نشان میدهند که اکرام الله زنده نیست. با این وجود، مقامهای پاکستانی در آگوست ۲۰۱۷ میلادی فهرستی ۲۸ صفحهای از تحت تعقیبترین تروریستهای آن کشور را متنتشر کردند. نهمین فرد حاضر در آن فهرست "اکرام الله" ساکن وزیرستان جنوبی بود که در حمله انتحاری علیه بوتو نقش داشت.
تا سال ۲۰۱۷ میلادی گفته شده بود که اکرام الله در شرق افغانستان سکونت داشته و به یکی از فرماندهان میان رده طالبان پاکستان تبدیل شده بود.
تاکنون تنها افرادی که در رابطه با قتل بی نظیر بوتو مجازات شده اند دو افسر پلیس هستند که دستور پاکسازی صحنه قتل در راولپندی را صادر کردند. بسیاری از پاکستانیها این محکومیت را ناعادلانه میدانند و بر این باورند که پلیس هرگز بدون دستور ارتش پاکستان این کار را انجام نمیداد. این موضوع نشان میدهد که دولت در سایه پاکستان درباره جزئیات ترور بی نظیر بوتو پنهان کاری کرده است. گفته میشود که در دولت در سایه و موازی پاکستان شبکهای پنهانی از کارکنان نظامی بازنشسته و در حال خدمت حضور دارند که وظیفه خود را حفاظت از منافع ملی حیاتی پاکستان قلمداد میکنند.
سخن پایانی
نظرات درباره بی نظیر بوتو در میان ساکنان پاکستانی بسیار متفاوت است. برخی او را نماد دموکراسی و پیشرفت میدانند در حالی که برخی دیگر او را یک سیاستمدار تفرقه افکن و فاسد میقلمداد میکنند.
کسانی که دید مثبتی نسبت به بوتو دارند اغلب به نقش او به عنوان اولین نخست وزیر زن پاکستان و تلاش هایش برای ارتقای حقوق زنان و آموزش اشاره میکنند. آنان هم چنین از تلاشهای بوتو برای نوسازی اقتصاد و زیرساختهای کشور قدردانی میکنند.
از سوی دیگر، بسیاری از منتقدان بوتو به رسواییهای مرتبط با فساد دولت او و عدم پیشرفت در مسائل مهمی مانند کاهش فقر و بهبود مراقبتهای بهداشتی اشاره میکنند. آنان هم چنین معتقدند سیاستها و اقدامات بوتو به بی ثباتی سیاسی در پاکستان دامن زده است.
علاوه بر این، نظرات درباره نقش بوتو در سیاست پاکستان هنوز کاملا دو قطبی است و بسیاری از مردم هنوز نظری سرسختانه درباره او دارند. برخی او را به عنوان یک رهبر رویایی میبینند که به طور غیرمنصفانه توسط تشکیلات سیاسی – نظامی پاکستان هدف قرار گرفت در حالی که برخی دیگر او را نماد فساد و خویشاوندی قلمداد میکنند.
در پایان شاید شعری سروده شده توسط "حبیب جالب" شاعر پاکستانی انقلابی در دوران مبارزه علیه دیکتاتوری ضیاء الحق در رثای بی نظیر بوتو که در آن زمان دختری جوان بود گویای دشمنان زیاد او باشد:"
مردان اسلحه دار از این دختر بی سلاح میترسند
پرتوهای شجاعت به خاطر این دختر بی سلاح در حال گسترش است
روحانیون، سرمایه داران، ژنرالها
از ترس این دختر بی سلاح میلرزند
افراد خودخواه، بیرحم و سیاه دل به این دختر غیرمسلح میگویند
"از آزادی حرف نزن، سراغ مردم نرو"
کد مطلب: 477347