حماسه مکس دیوانه»؛ یک انتقام زنانه
6 تير 1403 ساعت 10:11
گروه فرهنگی: جورج میلر با یک داستان مدمکس دیگر با نام «فیوریوسا: حماسه مکس دیوانه» سینماها را به تسخیر خود در آورده است؛ یک فیلم آخرالزمانی دیگر که با داستانی بسیار جذاب یک انتقام زنانه را روایت میکند.
به گزارش زیسان؛ این فیلمساز استرالیایی بیش از چهار دهه است که با مجموعه فیلمهای «مکس دیوانه» تحسین شده است؛ اولین بخش آن با عنوان مکس دیوانه در سال ۱۹۷۹ ساخته شد و دو قسمت بعدی در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵. اما در ساخت فیلم چهارم سی سال وقفه افتاد تا سرانجام «مکس دیوانه: جاده خشم» در سال ۲۰۱۵ روی پرده رفت. این فیلم موفقیت هنری و تجاری زیادی داشت که میلر را به فکر ادامه مجموعه انداخت. اما داستان این قسمت تازه به دورانی پیش از قسمت قبلی باز میگردد.
«فیوریوسا: حماسه مکس دیوانه» از نظر فضا و ساخت ادامه منطقی قسمت قبلی است (مکس دیوانه: جاده خشم، محصول ۲۰۱۵)، هرچند داستان آن پیش از داستان قسمت قبلی اتفاق میافتد، اما فیلمساز با همان سبک و سیاق و نوع روایت میخواهد تماشاگرش را جذب کند. با اینکه در نهایت فیلم به قوت اثر قبلی جورج میلر نیست، اما کماکان مشتاقان این داستان را که در چند قسمت در چند دهه روایت شده، با خود همراه میکند و قدرت بصری و شیوه تصویرپردازی آن هم میتواند منتقدان را راضی نگه دارد.
فیلم با داستان یک کودک به نام فیوریوسا آغاز میشود. باز در یک موقعیت پساآخرالزمانی هستیم که در آن تمدن به نوعی نابود شده و انسانها با خوی وحشیانهای به شکل قبایل مختلف زندگی میکنند. فیوریوسا به بخشی از مردم تعلق دارد که نسبتاً در آسایش و رفاه و بدون وحشیگری به شکل مخفیانهای زندگی میکنند، اما فیلم از زمانی آغاز میشود که فیوریوسا به دست یک گروه وحشی میافتد و مادرش که قصد نجات او را دارد، در جلوی چشمان این دختر بچه قربانی میشود.
فیلم داستان پر پیچ و خم او را در مکانهای مختلف دنبال میکند تا زمانی که این دختر به یک جوان بالغ بدل شده و در فکر انتقام مادرش است. از این جهت با زنانهترین بخش مدمکس روبرو هستیم که از ابتدا تا انتها سعی دارد در دنیایی به شدت مردانه، روایتگر یک زن باشد، زنی که در جهان مردانه یاد میگیرد چگونه سر پا بایستد. در این راه در بخشهایی او مجبور میشود زن بودن خود را پنهان کند و در هیبتی مردانه ظاهر شود.
اساساً زن بودن و احساس زنانه/مادرانه، مسألهای است که فیلم بارها به آن باز میگردد. مادر فیوریوسا قربانی میشود، چون در لحظهای به احساسات زنانهاش پناه میبرد و یک زن دیگر را - که میگوید یک مادر است- نمیکشد و همین باعث دستگیری او میشود. در نتیجه فیلم با مسأله احساس زنانه فیوریوسا تا انتها بازی میکند: گاه خفهاش میکند و هیبتی مردانه به او میبخشد و گاه احساسات زنانه را در او بیدار میکند، از جمله در جایی که میتواند به راحتی بگریزد، بازمی گردد تا مرد مورد علاقهاش را نجات دهد.
فیلم مجالی برای رابطه عاشقانه ندارد. در جهنمی که فیلم بنا میکند عشق به ثمر نمیرسد و زن تنها میماند. در موقعیت آخرالزمانی فیلم و وضعیت شخصیتها، تنها زنده ماندن و رسیدن به آب و غدا میتواند اهمیت داشته باشد و نه عشق. در نتیجه زنانگی و زیبایی از معنای همیشگیاش تهی میشود.
فیلم در واقع روایت تقابل خشونت است با زنانگی که در آن احساس جنسی - از نمایش هر نوع رابطه جنسی در حد حتی یک بوسه تا زیبایی روی پرده و چشمنواز بودن حضور یک زن- معنایی ندارد و هر چه هست خشونت بی حد و حصری است که در آن زیبایی مجالی برای بروز نمییابد و فقط حضور مداوم و بیانتهای شنزاری را شاهدیم که تمام فیلم را با تماشاگرش در آن غرق میکند و در انتها این حس به تماشاگر دست میدهد که از صحرایی پر از شن بیرون آمده و نیاز دارد که لباسهایش را بتکاند.
در این فضا، دست - به عنوان عامل نوازش و رابطه عاشقانه- هم قطع میشود و زن در آخرین جلوه تسلیم شدناش به خشونت جهان اطراف، از دست خودش صرف نظر میکند و بعدتر میبینیم که با دستی ماشینی به انتقام خودش باز میگردد؛ انتقامی که از یک انتقام معمول آخرالزمانی فراتر میرود. نحوه روایت این صحنه - بدون عجله و با طمأنینه- تماشاگر را در یک شیوه انتقام زنانه غرق میکند که دست آخر راوی هم در نوع آن تردید میکند و به روایت خود فیوریوسا پناه میبرد که در آن نوع انتقام از هر نوع انتقام دیگری زنانهتر است.
فیلم از نقطه آغاز تا انتها- به رغم مدت زمان طولانیاش- لحظهای از نمایش کنش و واکنش حول و حوش یک قصه خطی - که در چند سطر میتوان خلاصهاش کرد- دور نمیشود و لحظهای از صحنههای اکشن عمدتاً نفس گیر و خوشساخت غافل نیست تا اساساً تماشاگر را در چند وجه شریک کند: خلق جهانی آخرالزمانی از طریق تصویر - در شنزاری که گویی انتهایی ندارد- و همراه کردن تماشاگر با شخصیت دختر بچه/زنی که حرف نمیزند و از جهان زنانه دور میشود تا به خشونت جهان اطرافش پاسخ دهد و بالاخره رسیدن به پایانی که همه چیز را برای بخش بعدی- و بخشهای بعدتر- مهیا میکند.
کد مطلب: 478050