81درصد خسارتهای قطع برق به صنایع بزرگ و کشاورزی تحمیل شد
جمعیت رانندگان اسنپ و تپسی به 1.5 برابر شاغلان صنعتی رسید
15 مرداد 1403 ساعت 10:31
گروه اقتصادی: دکتر فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی «بحران ناترازی انرژی و دولت چهاردهم» در این موسسه سخن میگفت با بیان اینکه در امتداد سلسله بحثهای معطوف اهمیت داشتن برنامه در دولت جدید و برجسته کردن مهمترین و حادترین مسائلی که باید به نحوه بایسته به آن پرداخته شود، به بایستههای مواجهه با مسائل حیطه نفت و انرژی میپردازیم، خاطرنشان کرد: بنای ما بر این است که اگر آسیب شناسی میکنیم، آسیبشناسیها در خدمت ارائه راه حل عملی به دولت جدید باشد. مهمترین مسئلهای که در همه بحثها، کارشناسان ارجمند کشورمان بدون استثنا بر آن تاکید میکنند، این است که در هر زمینهای که بیبرنامه حرکت کردهایم، کشور با فاجعه روبرو شده و هزینهها و خسارتهای غیر قابل جبرانی را دریافت کرده است.
به گزارش جماران، وی ادامه داد: این رفتار اکنون تبدیل به روالی شده که تا صحبتی مطرح میشود، برای فرار از مسئولیت میگویند باید آن را به نظر کارشناسی ارجاع دهیم. گویی مسئله یگانه و واحدی با عنوان نظر کارشناسی وجود دارد و ما آدرس آن کارشناس را میدانیم و از آن نظر میگیریم! در حالی که آنها که الفبای علم، روش شناسی و فلسفه آن را میدانند، میفهمند در حالی که ما در همه عرصهها با یک واقعیت روبرو هستیم، برای تبیین، پیش بینی و تجویز، با بیشمار توصیه مواجهیم. در اینجا آنچه که مسئله حیاتی است قدرت تشخیص از میان بیشمار رویکرد و راه حل پیشنهادی، اصل ماجراست. آنها که در این مملکت بزرگترین خیانتها را با شوک درمانی به راه انداختهاند هم آن را با عنوان نظر کارشناسی دنبال کردهاند.
آقای پزشکیان پیش از انتخاب وزرا، میان منتخبان و کارشناسان برگزار کند
این اقتصاددان با یادآوری اینکه شوک درمانی هم به نام نظر کارشناسی حتی حامیان بینالمللی هم داشت و صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی هم آن را به عنوان نظر کارشناسی قالب میکردند، افزود: مقامات وقت هم که این فاجعهها را ساختند و به نظرات مشفقانه اهل تشخیص توجه نکردند و با آن خیانتهایی که با منافع بینالمللی هم پیوند داشت، همدل شدند و هنوز هم همدلند، توجیهشان این بود که دنیا این ایده را مطرح میکند.
این هم یکی از واقعیتهای تلخی است که ما در کشورمان با آن مواجه هستیم . باید در نظر داشت این قدرت تشخیص، نیازمند یادگیری کار جمعی است. آقای مهندس بحرینیان، دوست عزیزم، راه حل بسیار شرافتمندانه و راهگشا به رئیس جمهور دادند. نمیدانم آنها که آقای رئیس جمهور را گیج میکنند و برایش اولویت تراشیهای پرحاشیه و بی ثمر ایجاد می کنند، مجالی میدهند کارشناسان اطراف ایشان دقتشان را بالا ببرند و به ایشان متذکر شوند که مگر مثلا ما در مسائل حکمرانی و صنعت و انرژی چند بحرینیان و حسن تاش در کشورداریم که دیدگاههای آنها را با طیب خاطر نادیده بگیرند. آقای بحرینیان تاکید کردند هر کسی را که شما برای مسئولیتی پسندیدید، او را در یک جلسهای، چه خصوصی و عمومی، با اهل تشخیص در آن حیطه روبرو کنید. اجازه دهید وزیر مورد پسند شده در آزمونی قرار گیرد تا عیارش را با چشم خود ببینید.
رئیس جمهور از رنجش دلالها و رانتجوها نگران نشود
مومنی با بیان اینکه مدیرانی در این کشور داشتهایم که میگفتند ما حاضریم به خاطر خدا حتی جهنم هم برویم و خدا را هم خرج حماقتهایشان میکنند، بر ضرورت وجود قدرت تشخیص تاکید کرد و گفت: به نام کارشناسی، بابهای گستردهای برای فرصت طلبی و فساد آفرینی وجود دارد، از جمله آنها که به نام کارشناسی توصیه شوک درمانی کردند و کشور را دچار انسانی اجتماعی و محیط زیستی کردند. در هر حیطه تخصصی تعداد اهل تشخیص زیاد نیست. پیشنهاد آقای بحرینیان در این زمینه بسیار راهگشاست شما جلسات خصوصی برگزار کنید که آبروی افراد هم نرود، اما میدانید این مسئله برای وزارتخانههای مهم به طور ویژه اهمیت دارد. کشور از این جهت نفع میبرد، ولو اینکه مفتخوارها، دلالها و رانتجوها زیان کنند. آقای رئیس جمهور باید قادر باشد به شجاعت از رنجش آنها نگران نشود، در این صورت کشور نجات پیدا میکند.
خوگرفتگی مشکوک و فاجعه ساز به خام فروشی رانت محور علاج شود
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه مدتها است که عصر خام فروشی سپری شده و این خوگرفتگی مشکوک و فاجعه ساز به خام فروشی رانت محور باید علاج شود و علاج آن در مرتبه نخست این است که نفتی بودن نظام ملی را به طور عمیق درک کنند، توضیح داد: در دورههایی فرصت طلبانی، روسای جمهور غیرمتخصص را سر کار میگذاشتند و می گفتند مثلا ما رکورد مصدق را شکستیم و و یا نفت را به معنای دقیق کلمه ملی کردیم! همه آن مسیر تاراجی و رانتی بود، اما باز با بیحیایی ژست هم گرفتند و با تبلیغ به آن کارهایشان افتخار هم میکردند.
ادعایی که درباره اقتصاد بدون نفت مطرح می شود، غیرواقعی است
وی با یادآوری اینکه طیفی از برجستهترین اقتصاددانهای دنیا سال ۲۰۰۷ کتاب بسیار فوق العادهای تالیف کردند که دانشگاه کلمبیا هم آن را چاپ کرده است ضمن تاکید بر ضرورت ترجمه آن کتاب، اظهار داشت: در آن کتاب میگوید ماجرای وابستگی اقتصاد به خام فروشی رانتی، مسئله صرفا مکانیکی و درآمدی نیست. برای کشوری که نزدیک به ۱۵ میلیون تحصیل کرده دانشگاهی دارد بسیار قباحت دارد که فردی در آن بگوید به این دلیل که قادر نیستیم نفت بفروشیم، اقتصاد را بدون نفت کردم! حرفها بسیار شرم آور و فرصت طلبانه است! رقت انگیزتر این است که مقامات کلیدی کشور تصور میکنند این برایشان دستاورد است و آن را تکرار هم میکنند!
یکی از درخشانترین بحثها در این کتاب مقالهای از خانم «تریکال» است که میگوید خام فروشی رانت محور یک صورت حساب ۱۲ مولفهای ضد توسعه برای کشور صادر کرده است و این گونه نیست که مسئله با فوت کردن حل شود و بگوییم رکورد دکتر مصدق را در اقتصاد بدون نفت شکستیم!
همه چیز را به مضحکه میگیرند تا مطامع فریبکارانه و رانتی را جلو ببرند
گرفتاری در هیولای نفت، چگونه اسارتی همه جانبه و عمیق ایجاد می کند!؟
مومنی با بیان این اعتقاد که همه چیز را به مضحکه میگیرند تا مطامع فریبکارانه و رانتی را جلو ببرند، اضافه کرد: وقتی گرفتار نفت میشویم، اسیر رشد اندک و نوسانی و اسیر فسادهای بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مسئله دیگر این است که به جای عدالت و توسعه اجتماعی و بسط تولید محور رفاه، در اسارت رویکردهای صدقهای رانتی به رفاه قرار میگیریم. علاوه بر این همواره در معرض اسارت به دست خودکامگان هستیم. تک تک این موارد دریایی از مسائل را در خود دارد که با تمام سلولهای شکل دهنده این هویت یعنی ایرانِ عزیز گره خورده است و حل آن، خرد، دانایی و برنامه میخواهد.
در این مقاله میگوید وقتی گرفتار نفت هستی، در اسارت سلطه فرهنگ رانت جویی، نقضهای پرشمار و فزاینده حقوق انسانها قرار داری و قادر نیستی اقتصادت را متنوع و پیچیده کنی و با سطوح بالا و رقت برانگیز فقر، نابرابری و بیکاری روبرو هستیم. علاوه بر آن با یک نظام تدبیر و تمشیت امور به غایت بیکفایت و ضعیف روبرویی و قادر نیستی قوانین و مقررات با کیفیت وضع کنی و دائما به محیط زیستت ضربههای مهلک وارد میکنی. در معرض تهدید نزاعهای در درون، میان حکومت با مردم، مردم با حکومت و مردم با مردم و نزاع با بیرون هستی. تمام اینها حساب و کتاب دارد.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی یادآورشد: مسئله بسیار حیاتی تر این است که میگوید در این نظام حیات جمعی، ناخودآگاه در اسارت نوسانهای شدید قیمت نفت قرار داریم. بیان روزآمد آن، این است که هر کس که خام فروشی نفتی دارد در اسارت اعتیاد به شوکهای برون زا قرار دارد و بی ثباتی قیمت آن دو برابر کل کالاهای دیگری است که در دنیا تجارت می شود. در چارچوب این وضعیت، جلوه های ایرانی فاجعه سازی هم وجود دارد که کمر ایران را شکسته است.
راه نجات کشور بازگذاشتن دست مسئولان و مجریان نیست
حیات بخش ترین قید این است که مسئولان متکی به برنامه باشند
مومنی با بیان اینکه اگر بخواهیم به صورت ایجابی به آقای رئیس جمهور و حکومتگران گرامی توصیه ای کنیم، باید گفت، دو سازه ذهنی خطرناک وجود دارد که در فکر مقامات گرامی ما سیطره دارد، در تشریح ویژگی اولین سازه ذهنی، خاطرنشان کرد: فکر می کنند راه نجات این است که باید دست مسئولان و مجریان باز باشد. در پنجاه سال گذشته، بیش از 50درصد جوایز نوبل به نهادگراها تعلق گرفته، نهاد یعنی قید، و می گوید اگر دست مسئولانت را باز بگذاری، فساد و ناکارآمدی و پلیدی از نظر نابرابری و سقوط کیفیت زندگی اتفاق می افتد. این سازه ذهنی باید اصلاح شود. بحث بر سر این است که قیدهای احمقانه را از سر راه آنها بردارید و حیاتی ترین و حیات بخش ترین، قید این است که آنها متکی به برنامه باشند.
پرفسادترین کارها را برای حکومتگر آموزش ندیده، آرایش می دهند
گفتند مسائل نفت پیچیده است، سالانه بدون نقد عملکردشان 14.5درصد بودجه را به آنها بدهیم!
به گفته این استاد دانشگاه؛ بی برنامه حرکت کردن برای کشور فاجعه ایجاد میکند. متاسفانه در ایران آنچنان حرفهای شدهاند که پرفسادترین کارها را به نحوی آرایش میدهند که حکومتگر آموزش ندیده مسحور میشود، مثلا گفتهاند مسائل حیطه نفت بسیار پیچیده و تخصصی است. در حالی که همه جای دنیا میگویند وقتی با چنین شرایطی مواجه هستی، شفافش کن تا راه را برای نظارتهای تخصصی مدنی فعال شود و از حداکثر ذخیره دانایی در این امر پیچیده استفاده شود، اما راه حل رانتی که عزیزان در دوره بعد از جنگ انتخاب کردند این بود که گفتند سالانه 14.5 درصد از عایدات ارزی را مستقیم به وزارت نفت بدهیم تا آنها در مجلس و دانشگاهها به نقد کشیده نشوند چون مساله پیچیده است! ضمن اینکه بماند که سازوکار انتخاب افراد روی این حیطه پیچیده چگونه است!
وزیرانی که بزرگترین خیانتها را به کشور کردند، طلبکار هم هستند!
مومنی ادامه داد: طولانی ترین وزارت نفت مربوط به وزارت کسی است که تا آن زمان که روی آن صندلی نشست نه یک روز در آن حیطه درس خوانده بود و نه کار کرده بود. شما که متوجه میشوید در مناسبات رانتی قادر نیستید افراد شایسته را انتخاب کنید، از یک طرف میگویید پیچیده است و از طرف دیگر بیصلاحیت ترین افراد را در آنجا میگمارید!؟ که بزرگترین خیانتها را هم به کشور بکنند و طلبکار هم باشند! اکنون از ما طلبکار هم هستند! طلبکاری میکنند چون در دورههای قبل و بعد از آنها، افرادی آمدهاند و خرابکاریهایی کردهاند. در نهایت طرف میگوید دیدید من آن کارها را نکرده بودم!؟ بله، ما اینگونه در یک دور باطل اسیر شدهایم.
وزارت نفت، با صرف 14.5درصد بودجه و بدهی 100میلیاردی، تعهداتش را اجرا نکرده است
240میلیارد دلار هم درخواست کرده اند
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ، تصریح کرد: ماجرا این است که آنها گفته بودند 14.5درصد از ارز را به ما بدهید ما این تضمینها را به شما میدهیم. یکی از تضمینهایشان این بود که ما با هیچ ناترازی در این حیطه روبرو نشویم، اما اکنون کل آن منابع ارزی را هزینه کردهاند و تا ۵ یا ۶ سال دیگر یک عرصه هم نیست که در حیطه نفت و گاز و انرژی کشور تراز باقیمانده باشد، اما چون هیچ سر و صاحبی در کار نیست، هیچکس نمیپرسد چه کسانی بودند که این تعهد را داده بودند و این وضعیت فعلی ما چیست!؟ گل بود به سبزه هم آراسته شده! عزیزان غیر از آن منابعی که صرف کردهاند بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار هم بدهی درست کردهاند! علاوه بر آن، همین وزیری که اکنون روی کار است سال گذشته به جای اینکه پاسخگو باشد، طلبکار بود و گفت اگر در چند سال آینده ۲۴۰ میلیارد دلار دیگر به ما ندهید، با فلان بحرانها روبرو خواهیم بود.
هیچکس نمیگوید این هزینهها را چه کردهاید!؟
مومنی ادامه داد: از نظر نهادهای نظارتی هم خداوند توفیق داده با اینکه در همه عرصهها رکوردهای جهانی را جابجا کردهایم اما یک نهاد نظارتی نداریم که از این مسائل حسابکشی کند که چگونه ۱۴.۵ درصد بودجه را صرف کردهاید، ۱۰۰ میلیارد دلار هم وام گرفتهاید و بعد میگویید با بحران سرمایهگذاری روبرو هستیم!؟ هیچکس نمیگوید این هزینهها را چه کردهاید و هیچ کسی هم نمیپرسد چه برنامهای برای ۲۴۰ میلیارد دلار دیگر دارید. بعد می گویند استراتژی را هم همینها به عنوان بخش اجرایی بدهند!
درخواست برای بازگذاشتن دست وزرا، اسم رمز خیانت است
همه باید به برنامه مقید باشند
فشار به دولت برای گماشتن افراد به پستها، عین فساد است
این اقتصاددان تاکید کرد: این هدیهای به مسعود پزشکیان است هر کس گفت دستش را باز بگزار، این اسم رمز خیانت به کشور است. همه باید به برنامه مقید باشند، اینکه مثلا اگر خدایی نکرده در مجلس بگویند فلانی را سر کار بگذار و تو نگذاری بخواهند برایت مزاحمت ایجاد کنند، عین فساد است آن را باید متوقف کرد، نه اینکه تحت این عنوان، از برنامه و شفاف سازی دادهها و سیاستگذاریها و استراتژیها طفره روید! گاهی خجالت میکشم که اینها را به زبان جاری میکنم؛ چرا که اینها جز الفباها است، اما آنچنان نادیده گرفته میشود که مدام ناچاریم اینها را تکرار کنیم.
«نفرین منابع» چگونه رخ می دهد؟
250میلیارد دلار در یک دوره 30ساله در بخش ساختمان بلااستفاده شد
مومنی تاکید کرد: سازه ذهنی خطرناک بعدی، این است که وزیری روی کار بیاید که وجوه نرمافزاری را نادیده بگیرد و به جای اینکه تحلیل ارائه کند بگوید به من ارز و ریال بده تا کارت را راه بیندازم این هم اسم رمز خیانت است. از ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۱ بالغ بر ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایههای بین نسلی کشور در بخش ساختمان و مسکن پودر شده و بلااستفاده است. خیلی جالب است که مسکن خصوصی ترین و به اصطلاح بازاریترین بخش این اقتصاد است. آنها که دوباره دلشان تنگ شده و حرفهایی با عنوان تک نرخی کردن بازار ارز مطرح میکنند، بدانند که عبرت این مسائل وجود دارد و کشور همچنان فاجعه جهل، فساد و ندانم کاری و پنهان کاری ها را پرداخت میکند. چند بار باید چوب بخوریم تا بفهمیم!؟ اگر خرد و برنامه نداشته باشید اگر تریلی، تریلی اسکناس و دلار هم زیر پایتان خالی کنند، وبالت میشود. در ساحت علم، آن را با عنوان «نفرین منابع» صورتبندی نظری کردهاند، یعنی اگر درک و برنامه نداشته باشید، ارز و ریال زیادی، شما را نفرین زده میکند. به عبارتی «بیماری هلندی» است، یعنی سیستماتیک بیمار، ناتوان و عاجز میشوید.
هیچ مساله ای، فوری تر از طراحی برنامه پیش گیرنده از فساد نیست
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: در ۵۰ ساله گذشته در هر دورهای که وفور درآمد نفتی داریم وقتی در توجیه صد جور فاجعهای که کشور با آن روبرو میشود، می گوییم چرا این طور شد، مگر شما نمی گفتید، اگر ارز زیاد شود همه چیز حل می شود!؟ می گویند هر چه فریاد دارید بر سر نفت بکشید، وقتی قیمت نفت پایین می آید، می پرسیم حالا چرا تکان نمی خوری، می گوید اکنون که پول نداریم، چه کنیم!؟ در حالی که در اندیشه توسعه گفته می شود کمبود منابع برای یک انسان خردورز، تنها یکی از دهها مانع است که با سرپنجه تدبیر، خرد و دانایی حل می شود. مگر همه جای دنیا، درآمدهای نفتی داشتند که توانستند این جهشها را پیدا کنند!؟ بنابراین وقتی به صورت نظام وار مناسباتت، فسادزا و فسادپرور شده، هر میزان هم ارز و ریال داشته باشید، به نام چیزهایی و به کام فاسدها تخصیص می یابد. اینها را آقای پزشکیان و همکارانش باید متوجه شوند که هیچ مساله ای، فوری تر از طراحی برنامه پیش گیرنده از فساد نیست. اگر شرافتمندانه قول دادید که به مشارکت مردم اهمیت می دهید، راه جلب مشارکت عالمانه مردم این است که فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع دولت شفاف شود تا امکان نظارتهای تخصصی مدنی فراهم گردد.
حکومت گرامی باید از توهم فاجعه ساز حل کردن همه چیز با دستکاری قیمت بیرون بیاید
وی خاطرنشان کرد: در دوره بعد از جنگ، اعتیاد به شوکهای برون زا، به خاطر خام فروش و نفتی بودن، به شوکهای فاجعه آمیزتر درون زا از طریق دستکاری دائمی قیمتهای کلیدی آراسته شد. ما در این زمینه کار کردیم و بااطمینان می گویم و جزئیاتش را هم داریم که اگر ما با 14 صورت حساب فاجعه ساز روبرو بودیم، شوکهای قیمتی برای ما 140 فاجعه رقم زده است. این مساله بسیار حیاتی است که حکومت گرامی باید از توهم فاجعه ساز حل کردن همه چیز با دستکاری قیمت بیرون بیاید. 100 بار تجربه کردید و هر 100 بار شکست خوردید و هر بار علاوه بر شکست گسترده و عمیق فاجعه ها، فسادها و نابرابریها و وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج بیشتر شده، کافی نیست!؟ جامعه شناسان به کمک بیایند و بگویند چرا از دریچه اندیشه توسعه، تا این اندازه حساسیت به شوک درمانی وجود دارد. من که خودم حساس بودم که به طور عمومی اعلام نکنم به چه کسی رای می دهم، چه شد که به آقای پزشکیان رای دادم؟ زمانی بود که ایشان شرافتنش را گرو گذاشت و گفت من در دوره ریاست جمهوری ام، به شوک درمانی متوسل نخواهم شد، انشاالله که توفیق باشد و ما شاهد باشیم که ایشان با صوق وعده از چنین کاری اجتناب می کند.
مومنی با بیان اینکه در بیانیه ای که دادیم، تاکیدکردیم که شوک درمانی نکردن برای برون رفت از این بحرانها لازم است اما به هیچ وجه کافی نیست و ما شروط کفایت را هم تشریح کردیم، گفت: به کمک روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان احتیاج داریم تا حکومت را مانند پیکره ای ببینند و نشان دهند که اعتیاد به شوک درمانی، چگونه آنها را دچار تحیر، از دست دادن جهت، بلااراده گی و تسلیم روزمرگی و سرکردانی و درماندگی و دست و پازدنهای بی حاصل، همراه با از دست دادن جهت می کند.
شوک درمانی، پیکره توانمندی مالی دولت را فروریخته است
از1350 تا کنون، هرگز نهاد حکومت به این اندازه در فلاکت و فساد مالی گرفتار نشده بود
وی ضمن تاکید بر اینکه شوک درمانی، ضدعادلانه ترین سیاستی است که در طول تاریخ بشر اختراع شده، افزود: شوک درمانی، پیکره توانمندی مالی دولت را فروریخته است. از1350 تا کنون، هرگز نهاد حکومت به این اندازه در فلاکت و فساد مالی گرفتار نشده بود. طنز تلخش این است که افراد چاپلوس، مشکوک و بله قربان گو، می گفتند شوک درمانی راه بی دردسر، و زودبازده پردرآمدکردن دولت است و اکنون ببینید کشور را به چه ورطه ای از سقوط انداخته اند. در مناسبات رانتی، الفاظ را هم میان تهی می کنند. آنها نوامیس و زمینه های قدرت حکومت را با عنوان مولدسازی به تارج می گذارند. آیا وقت آن نرسیده است که متوقف شوید و ببینید که بر سر خودتان و مردم وآینده کشور چه می آورید!؟ بزرگترین فاجعه سازی شوک درمانی این است که در فرایند خودتخریب گری سیستمی و میان تهی سازی سیستمی، قصد قربتی می کنند و تمام فشارها و لطمه ها را به بخشهای مولد اقتصاد تحمیل می کنند و از دلالان و فاسدها برمی دارند.
81درصد خسارتهای قطع برق به صنایع بزرگ و کشاورزی تحمیل شده
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد تاکید کرد: گزارشهای رسمی می گوید فقط در سال 1402، 81درصد خسارتها و فشارهای ناشی از قطع برق به صنایع بزرگ، شهرکهای صنعتی و مشترکین بخش کشاروزی تحمیل شده است. بعد تعجب می کنند که چرا قیمت ارز در ایران این میزان ناپایدار است. وقتی به طور سیستمی این ضربه های مهلک را به بخش تولیدی می زنید معلوم است که باید واردات را محور اصلی کارتان قرار دهید و مردم را اسیر فقر، فلاکت و نابرابریهای کشنده کنید.
حتی در کسب محبوبیت هم کوته نگرند
مومنی یادآور شد: در حالی که افشارگری کردیم که صدور مجوزهای مشکوک برای احداث واحدهای تولیدی جدید، تنها چارچوب رانتی دارد و دهانهایی را به طمع رانت ارز، ریال، آب، برق، گاز و زمین باز می کند، باز همچنان بی رویه مجوزهای جدید می دهید. 81درصد بار فشارهای قطعی را بر دوش آنها انداختید و به خاطر فشارهای بیشماری که به تولیدکننده ها می آورید، روزمره انبوهی از اینها دچارورشکستگی می شوند یا زیرظرفیت، تولید می کنند. افراد جدیدی را وارد می کنید که رانتها را هم می گیرند و غیبشان می زند! از این زاویه بسیار شگفت انگیزاست. مهندس بحرینیان می گفت این مجوزهای بی ضابطه ای که می دهند، هدفشان خرید محبوبیت است. باید گفت حتی در کسب محبوبیت هم کوته نگرند. وقتی مجوز می دهید و نمی توانید برقش را تامین کنید، این محبوبیت پایدار نیست. خداوند هم می گوید از مفت خوارگی و بهره مندی فاقد صلاحیت بپرهیزید چرا که عوارض ربا را در آن می بینید و نارضایتی هم ایجاد می کند.
نسبت مسئولیت پذیری حکومت ایران در امور حاکمیتی در حال رسیدن به دوران پیشاقاجار است
وی با بیان اینکه در همیشه تاریخ، همواره بالاترین سهم پرداخت مالیات به حکومت هم در دست تولیدکننده ها بوده است، اضافه کرد: شما با این کار، خودتان را هم به فقر و فلاکت می اندازید. نسبت مسئولیت پذیری حکومت ایران در امور حاکمیتی مانند امنیت، نظم، اموزش، سلامت و تغذیه و رفاه شهروندان در حال رسیدن به دوران پیشاقاجار است. قباحت آن هم ریخته. وزیران و مدیرانی داریم که به صنعتگران نامه می نویسند که برق و گاز را در تابستان و زمستان نمی دهند. در اقتصاد سیاسی، گفته می شود تعهد حکومت به امور حاکمیتی، ماننند چسبی می ماند که پیوند میان مرکز و سراسر سرزمین را تضمین می کند. گویی خودمان با دست خودمان کشور را به سمت تجزیه شدن پرتاب کنیم! آنها که از این مناسبات نفع می برند، می گویند سراغ فلانی ها نرو، همه اش برایت حرفهای تلخ می زنند، بیا ما برایت حرفهای شیرین می زنیم! باید گفت وقت آن نرسیده که یک گزارش بدهید تا روشن شود 30 سال این گونه کشور به کجا رسیده است!؟ باید تا ابد این چیزها را نفهمیم!؟
اگر تغییر ریل اتفاق نیفتد، روند وحشتناک سقوط را پیش روی خودمان خواهیم داشت
جمعیت رانندگان اسنپ و تپسی، 1.5 برابر جمعیت شاغل در بخش صنعت
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه حکومت ابتدا از تعهداتش در قانون اساسی راجع به آموزش و سلامت طفره رفت، امروز می گوید برق را هم بر عهده نمی گیرم، خاطرنشان کرد: امروز از شهرکهای صنعتی شروع کردید و فردا به دیگران می گویید! بنابراین اگر آن تغییر ریل در شیوه اداره کشور اتفاق نیفتد، روند وحشتناک شکنندگی، قهقرا و سقوط را پیش روی خودمان خواهیم داشت و خدا می داند در این میانه چه انبوهی از گرفتاری های کوچک و بزرگ دیکر هم برای ما ایجاد می شود. جمعیت رانندگان اسنپ و تپ سی در ایران، نزدیک به 1.5 برابر جمعیت شاغل در بخش صنعت کشور شده است، این همه نهاد نظارتی داریم، شما چه چیزی را نظارت می کنید!؟ فقط زلف خانمها نظارت کردنی است! مقدرات کشور نظارت کردنی نیست که این گونه به سمت قهقرا می رویم!؟ از دورترین مناطق ایران به تهران می آیند و با مشقات زیاد و شب در ماشین خوابیدن با ماشین مستهلک شده، کار می کنند. تولید صنعتی در کشور را نابود کردید و مشاغل این چنینی را رایج می کنید. متوجه نمی شوید این مجوزها یعنی بازشدن دهانهای جدید برای تقاضای بنزین و گازوئیل. مرتب خلق تقاضا می کنید و بعد در شگفت هم هستید که چرا به این وضعیت دچار شدید!
چه کسی گفته که باید چوب بی کفایتی و فسادها را بر سر مردم بزنید!؟
چرا گفتید قیمت فروش برق در مقایسه با تولید به صرفه نیست؟
مومنی با بیان اینکه از بی توجهی به تولید به وضعیتی رسیده ایم که ماشین آلات مستهلک شده، برق بیشتر مصرف می کنند و بازدهی کمتر دارد، با انتقاد از برخی اظهارات مبنی بر اینکه میزان هزینه کرد برای تولید برق از فروش آن به مردم بیشتر است، گفت: چه کسی گفته که باید چوب بی کفایتی ها و فسادها را بر سر مردم بزنید!؟ وقتی گزارش ترازنامه انرژی کشور می گوید روزانه نزدیک به 1.5میلیون بشکه معادل نفت خام فقط در فرایندهای تولید،انتقال و توزیع حاملهای انرژی تلف می شود. چرا مردم باید چوب تولید کننده انحصاری فاقد کیفیت برق را با افزایش قیمتها بخورند. واقعی سازی قیمت این است که باید راندمانت را که کمتر از نصف میانگین جهانی است را بالا ببرید. آن اتلافها را برطرف کنید. چه کسی گفته که فقط یک راه وجود دارد و آن تنبیه مردم از طریق افزایش قیمت ها است. چند بار باید در کشور آزمایش شود تا بفهمیم این غلط است!؟ آن آقا که گفت من می خواهم فقط اظهارات کارشناسی مبنای تصمیم گیری باشد، پس چرا گفت قیمت برق برای ما این میزان درمی آید و به مصرف کننده این میزان می دهیم. یک تحقیق ما از 1374 تا امروز در دانشگاه های کشور نداریم که بگوید کشش قیمتی حاملهای انرژی در ایران بالا است.
کشور در چارچوب این مناسبات آینده ندارد
این اقتصاددان گفت: صمیمانه به ایشان عرض می کنم آنها که از این حرفهای شسته و رفته ی خود راحت ساز، می زنند، می خواهند مناسبات در همین وضعیت خودش باقی بماند. به صراحت عرض می کنم کشور در چارچوب این مناسبات آینده ندارد. تحقیقی که آقای مهندس بحرینیان انجام داده نشان می دهد فقط در 1402، همان دستگاهی که می گوید ارز و ریال بده من ناترازی دارم، 972 هزار اشتراک جدید ایجاد کرده است. همه این چوبها را می خوریم چون ما آدمهای باکیفیت را بر سر مسئولیتهای کلیدی نمی گذاریم. نقدهای مشفقانه کارشناسی را غر زدن می نامند و چاپلوسی و وزوزکردن رانتی و فاسد را توجه به موازین می نامند. مملکت ما این گونه اداره می شود.
مومنی تاکید کرد: برای این عزیزان شوک درمانی توصیه مطلوب کارشناسی است. همین اکنون، حدود 85میلیون تن ظرفیت نصب شده در پتروشیمی داریم، در برنامه هفتم می خواهند آن را به 133 برسانند. در حالی که اکنون برای همین تعداد حدود 14میلیون تن کسری وجود دارد! اما با حرفهای دهان پر کن که می دانند برای فرد تصمیم گیر فاقد صلاحیت کافی جذاب است، می گویند در دوره تو می خواهد این اتفاق بیفتد که ما مثلا روزی 7میلیون تن نفت خام تولید کنیم! اینها همه در تسخیر علم قرار دارد، چند بار فریب می خورید!؟
به گفته این استاد اقتصاد؛ 22 نهاد نظارتی بر بودجه داریم، اما در سالهای اجرای برنامه تعدیل ساختاری، به طور متوسط سالانه بیش از 2هزار تخلف قانونی فقط از کانال بودجه دارند. یک نهاد نظارتی با کیفیت داشته باشیم کافی است. بعد این بی آبرویی در ترور اسماعیل هنیه و فخری زاده پیش می آید. سیستم امنیتی را هم به گونه ای کرده اند که گویا به کارشناسان دلسوز باید بیشتر حساس باشید تا جاسوسان متملق و چاپلوس که آرایش های متناسب با خواست شما هم در ظاهرشان ایجاد می کنند.
یک هشدار جدی...
مومنی گفت: در دوره حسن روحانی هم این ایده را به عنوان هشدار مطرح کردم و گفتم با این سوء تدبیرهایی که در نظام اداره عمومی کشور مشاهده می شود که بر محور رانت، ربا و فساد و علیه کارایی و دانایی و بهرهوری و تولید آرایش پیدا کرده ، به سمت گذار خطرناک از دولت خام فروش به دولت آینده فروش در حال حرکت هستیم. دیگر رانت نفتی تکافوی کشور را نمی کند و از طریق بدهکار کردن کشور پیش می رویم.
در دوره رئیسی یکی از کثیف ترین دروغ هایی که مقامات کشور می گفتند این بود که ما دیگر در بانک مرکز ی دست اندازی نمی کنیم، من نشان دادم که چقدر دروغ کثیفی است که غیرمستقیم از بانکها وام می گیرند و دستشان را برای اضافه برداشت باز می گذارند. در انتها همه چیز همان ناگزیری چاپ پول پرقدرت می شود. البته در دوره روحانی نیز این دروغ گفته می شود و خیلی جالب است که این نهادهای نظارتی یک بار نیامدند و بگویند این چه حرفی است که می زنید!
آینده فروشی از طریق بدهکارسازی نسلهای بعدی هم به ته خط خود می رسد
اندازه بازپرداخت بدهی های سررسیدشده هیولایی شده که کشور را به سمت فاجعه های بزرگ می برد
هشدر نسبت به گذار از دولت خام فروش آینده سوز به دولت به غایت شکننده
وی توضیح داد: آنها با خلق بدهی، جبران کسریهای مالی خود را می کنند، خام فروشی دیگر کار آنها را راه نمی اندازد. این ماجرا یعنی آینده فروشی از طریق بدهکار سازی نسلهای بعدی هم دارد به ته خط خود می رسد،
اگر نهاد نظارتی با کیفیتی وجوددارد گزارش شرافتمندانه راجع به روند اندازه بازپرداخت بدهی های سررسید شده دولت از ناحیه انتشار اوراق بدهد. خود این هم تبدیل به هیولایی شده که کشور را به سمت فاجعه های بزرگ پیش می برد. اکنون ما در حال گذار خطرناک تر از دولت خام فروش آینده سوز به دولت به غایت شکننده هستیم. دولت شکننده فحش نیست اصطلاحی تئوریک است برای دولتی که کل عائله خود را نمی تواند خوب اداره کند، چه رسد به اینکه خدمات حمایت و عدالتش را به کل شهروندان عرضه کند. خطاب ما به کل حکومت و به ویژه دولت جدید است. پافشاری روی اداره کشور بر مبنای ریل قبلی، جز انحصار و فاجعه، دستاوردی نخواهد داشت. تغییر ریلی که می خواهد اتفاق بیفتد باید با تغییر بینش و نگرش و با برخورداری از یک برنامه با کیفیت توسعه باشد.
کد مطلب: 484990