گروه سياسي: سايت انصاف نیوز نوشت: ما ایرانیها ضرب المثلی داریم با این عنوان که "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد".روزگاری محمود احمدینژاد به عنوان رییس جمهوری سخنانی میگفت که عالمی را به واکنش وا میداشت. یکی از محورهای سخنان او که همیشه جنجال آفرین بود مواضع ضد اسرائیلی وی بود؛ روزی از حذف اسرائیل سخن به میان میآورد و روزگاری در مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت صهیونیستها حرف میزد و روزی دگر در اجلاس دوربان، سخنانی که نتیجهاش به نفع صهیونیستها بود. صهیونیستها از آن سخنان احمدینژاد نهایت استفاده و مظلوم نمایی را با جنجال رسانهای در افکار عمومی دنیا انجام دادند و توانستند فشارهای بین المللی را علیه ایران افزایش دهند.
از طرفی در سال 87 دیگر مرد جنجال آفرین کابینه یعنی مشایی حرف از «دوستی با ملت اسرائیل» زد و رییس دولتش گفت که این حرف دولت است! این تناقضات گفتاری و رفتاری باعث شده که عدهای عقلا نسبت به ماهیت این سخنان شک کنند، چرا در مقطع زمانی که لزومی ویژه به موضع گیری علیه اسرائیل نبود رییس دولت چنین سخنانی به زبان میآورد تا جامعهی جهانی علیه ایران متحد شود؟این روزها كه غزه در آتش و خون است و صهیونستها روزانه تعداد زیادی از زنان و کودکان را به خاک و خون میکشد،.... اما یک نفر نیز هم راستای نهادهای بین المللی سکوت کرده و در برابر این خشونتها موضعی نمیگیرد؛ آن هم محمود احمدی نژاد است!
او که زمانی شهره به ضداسرائیلی بودن بود و کشور را درگیر موضوعاتی بی هدف کرد، امروز کمترین واکنشی به اتفاقها نمیدهد.شاید او آن روزها دلش میخواست فقط جنجال آفرین و سرخط خبرها باشد ولو به هر قیمتی، و اینک صلاح خویش را در سکوت میبیند، «صلاح خویش»! این نکته بود که رییس دولتهای نهم و دهم هدف اصلی را «خود» دیده، نه «صلاح ملت».حال سوالی که از انقلابیون دو آتشه و اصولگرایان میشود پرسید این است که چرا در برابر سکوت رییس جمهور سابق در برابر جنایات غزه واکنشی نشان نمیدهند؟ روزگاری همین فضلا از مواضع وی چنان تجلیل و تمجیدی میکردند که کسی جرات نقد کارشناسانه نیز نداشت و هر ندای مخالف و منتقدی در نطفه خفه میشد. آقایان دو آتشه باید پاسخگو باشند که علت اتخاذ آن مواضع آتشین و سکوت فعلی چیست؟