گروه فرهنگي: بحث سانسور و وجود خط قرمز در آثار تلویزیونی همیشه مطرح بوده است و به ویژه در روزهای پخش مسابقات جهانی ورزشی بیشتر رنگ میگیرد تا جایی که اعصابی برای مخاطب باقی نمیگذارد و او را به سمت شبکههای ماهوارهای و اینترنتی سوق میدهد.
یک برنامهساز تلویزیونی ضمن بیان انتقادات نسبت به نحوهی پخش مسابقات ورزشی و بهم ریختن اعصاب مخاطب از روی گردانی مخاطب از تلویزیون و رفتن به سمت شبکههای بیگانه در این شرایط ابراز نگرانی و خطر میکند؛ او همچنین با نگاهی طنز راهکاری برای حل این مشکلات ارائه میکند. سعید نبی، تهیهکنندهی سابق برنامهی مناظره با بیانی طنز نسبت به سانسور مسابقات ورزشی در تلویزیون عنوان کرد: بالاخره دوستانمان از سفارت، فدراسیون و... درگیر مسالهی ممیزی هستند، بنابراین میتوانند چند صندلی تعبیه کنند، چند بلیط بیشتر خریداری کنند و در مکانهای حساس که دوربین در آن بخشها زوم دارد، بچههای خودی با لباس مناسب در آنجا بنشینند که حداقل اگر دوربین میخواهد تصویر بگیرد، مشکلی ایجاد نشود.
وی اضافه کرد: من فکر میکنم این مشکل را باید اینگونه حل کرد، یعنی فدراسیون از قبل نقاط اصلی که دوربین کار گذاشته شده را شناسایی کند و با کارگردانهای تلویزیون نیزمشورت کنند. حتی میتوان با آنالیزورها نیزهماهنگ کرد که از منطقهای که بچههای ما نشستهاند سرویس زده شود، اینگونه هم اعصاب مردم خرد نمیشود و هم مسابقه پخش میشود. این تهیهکننده ادامه داد: همچنین چین میتواند یک نرمافزاری طراحی کند و در اختیار کشورمان قرار دهد که ما به وسیلهی آن بتوانیم در لحظه یکسری کار انجام دهیم، مثلا شلوار پای کسی بپوشانیم.
اما او معتقد است: شیوههای پردازش، بیان، آمادهسازی وارائهی برنامه در تمام دنیا قواعد خاص و نوشته شدهی مشخصی دارد و هر کس بخواهد با شبکهها کار کند، مشخصهها را میداند و روی خطوط حرکت میکند اما کشور ما قانون و قاعدهی خیلی مشخصی ندارد و با هرمسالهای سلیقهای برخورد میشود. این برنامهساز خاطرنشان کرد: وقتی یک قانون مشخص وجود ندارد، اتفاقی که میافتد این است که عمدتا دوستانی که برنامههای مختلف را برعهده دارند میخواهند به نوعی خط شکن باشند و خط شکنیشان به این شکل است که هرآنچه که ارائه میشود را میخواهند پیاده کنند در نتیجه با مشکل مواجه میشوند. اگر تکلیف ما در سیاستگذاریها معلوم باشد، دیگرچنین اتفاقاتی نمیافتد و به جایی نمیرسیم که هنگام دیدن مسابقات جهانی والیبال اعصابمان بهم بریزد.
نبی یادآور شد: شرایط ورزش ما در حال پیشرفت است، اکنون وارد حوزهها و فضاهای مختلف میشود، ما دیروز میترسیدیم که جلوی برزیلیها بازی کنیم، اصلا میترسیدیم از تلویزیون نگاه کنیم از بس که بازیها هیجانانگیز بود اما الان میبینیم که فوتبال و والیبال ما وارد فضاهایی میشود که ما را مجبور میکند با یکسری از اتفاقات در عرصهی رسانهمان و حتی ادبیات و بخشی از خرده فرهنگهایمان با آن مواجه شویم.
او افزود: نکتهی مهمتر این است که کشور ما خواه ناخواه برای اینکه پیشرفت کند باید مسیر پیشرفت خودش را ادامه دهد و برای اینکه بتوانیم در حوزههای مختلف ورزش پیشرفت کنیم، باید پایههایمان را هم قوی کنیم، اگر رسانهی ملیمان به این موارد بپردازد و زیر و بم این موارد را هم به صورت علمی، هم ورزشی و هم صنعتی بررسی کند و نشان دهد، پایههایمان قوی میشود.
تهیهکنندهی سابق برنامهی مناظره همچنین در بخشهای پایانی گفتگوی خود دربارهی خط قرمزهای صداوسیما و اِعمال آن در برنامهها گفت: این مسئله تماما به صداوسیما برنمیگردد، این مسائل باید در جاهای دیگر نظام حل شود، یعنی صرفا صداوسیما در خیلی از موارد از خطوطی که برایش تعریف شده هوشمندانه عبور میکند. او ادامه داد: اینگونه نیست که بگوییم تلویزیون از خطوط قرمز عبور نمیکند، آیا تعریف و نوشتهی خاصی برای خطوط قرمز داریم؟ همه چیز سلیقهای است. حال با این سلیقه، مهران مدیری یک طور با آن برخورد میکند، سعید نبی یک طور، مهراب قاسمخانی طور دیگری؛ اصلا هنرمند کارش این است که روی خطوط قرمز حرکت کند چون هنرمند منتقد است، ما معمولا داریم روی نانوشتهها حرکت میکنیم حال مچمان را بگیرند، گرفتند و اگر نگیرند میگوییم خط شکنی کردیم.
این تهیهکننده افزود: آیا میتوانیم بگوییم در صداوسیما هنرمند وجود ندارد؟ همین هنرمندانی که با شلوارک به برزیل رفتند و ادعا دارند که هنرمندند همهیشان درهمین تلویزیون بزرگ شدند. مگر تلویزیون ما به عنوان متولی هنر، تولید ندارد؟ میتوانیم بگوییم بیش از 70 درصد هنرمندان تلویزیون که اسم و رسمی پیدا کردند از همین تلویزیون آمدند و خیلی از آنها همین الان کارمند تلویزیون هستند که از مخالفان تلویزیون شدند و در این زمینه ادعاهایی را دارند.
نبی خاطرنشان کرد: تلویزیون شرایطی دارد و درگیر مسائلی شده اما آیا ما باید ماهیت تلویزیون و رسانه را در کشورمان زیر سوال ببریم؟ من چنین کاری نمیکنم، مگر اصغر فرهادی در همین تلویزیون کار نکرد؟ مگر کیومرث پوراحمد، ابوالفضل جلیلی و ... در تلویزیون نبودهاند؟ مگر همه بازیگران از تلویزیون چهره نمیشوند؟ مگر همه افرادی که در سینما به بن بست میخورند به تلویزیون نمیآیند؟ این موارد را نمیتوانیم رد کنیم.