با برگزاری انتخابات اخیر، دوره ریاستجمهوری جو بایدن رسماً به مراحل پایانی خود رسیده است، هرچند هنوز بیش از دو ماه از دوره او باقی است. این شرایط بهویژه در حوزه مسائل داخلی که نیازمند تایید کنگره هستند، بهخوبی صادق است؛ اما در حوزه سیاست خارجی، چنین محدودیتهایی وجود ندارد و بایدن تا ظهر ۲۰ ژانویه همچنان به تمام اختیارات ریاستجمهوری دسترسی کامل خواهد داشت.
این امر به جو بایدن این فرصت را میدهد تا در خاورمیانه اقداماتی انجام دهد که پیشتر به دلیل فشارهای سیاست داخلی امکانپذیر نبود. اکنون که این محدودیتها کمرنگتر شدهاند، او میتواند سیاست خارجی آمریکا را از همسویی بیچون و چرا با سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، خارج سازد.
حمله گسترده حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، واکنش همدلانهای را از سوی آمریکا به نفع اسرائیل برانگیخت؛ اما اقدامات تهاجمی اسرائیل در غزه و بهتازگی در لبنان، که به تلفات سنگین غیرنظامیان و ویرانی گسترده در غزه منجر شده، موجی از اعتراضات عمومی را به همراه داشته است. آمریکا نیز به دلیل وابستگی تقریبی اسرائیل به تسلیحات آمریکایی، عملاً به شریک غیررسمی اسرائیل در این درگیریها بدل شده است.
چالش بایدن در مواجهه با نتانیاهو؛ دیپلماسی یا سازش؟
اکنون جو بایدن با ضربالاجلی که خود تعیین کرده، برای ۱۳ نوامبر روبهرو است. در ۱۵ اکتبر، وزرای خارجه و دفاع او در نامهای به مقامات امنیتی اسرائیل اعلام کردند که اسرائیل باید طی ۳۰ روز اجازه امدادرسانی واقعی به غزه را فراهم کند. انتخاب این زمانبندی بهگونهای بوده که پس از انتخابات آمریکا باشد. در این نامه هشدار داده شده که پایبند نبودن به این اقدامات انساندوستانه، پیامدهایی برای سیاست آمریکا خواهد داشت.
جو بایدن ناچار است به اسرائیل هشدار دهد که یا مرزها را برای کمکرسانی واقعی باز کند یا با عواقب مشخصی روبهرو شود. برای اینکه این هشدار موثر باشد، این پیامدها باید شامل قطع کامل حمایت نظامی و سیاسی آمریکا از اسرائیل باشد، مگر آنکه بنیامین نتانیاهو به این تدابیر عمل کند. جو بایدن میتواند برای توقف درگیریهای غزه و لبنان نیز چنین رویکردی در پیش بگیرد و بهجای ادامه خشونتها، دیپلماسی پایدار تحت هدایت آمریکا را جایگزین کند. این گام به نفع منافع ملی آمریکا است، اما برای بایدنی که همیشه در برابر نتانیاهو انعطاف نشان داده، چنین اقدامی شاید دشوار به نظر برسد.
مخالفت نتانیاهو با برجام و تلاش برای کشاندن آمریکا به تقابل با ایران
از نظر ژئوپلیتیکی، مسئله ایران اهمیت بیشتری دارد. بنیامین نتانیاهو سالهاست تلاش کرده تا آمریکا را به تقابل مستقیم با جمهوری اسلامی ایران بکشاند. یکی از نگرانیهای اصلی، برنامه هستهای ایران است. باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ با توافق برجام این بحران را کنترل کرد؛ ایران به محدودسازی برنامه هستهای خود متعهد شد و آمریکا نیز بخشی از تحریمها را لغو نمود. اما بنیامین نتانیاهو با این توافق که ریسک هستهای ایران را کاهش میداد، به شدت مخالف بود و حتی در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۴ طی سخنرانیهایی در کنگره آمریکا مخالفت خود را اعلام کرد.
بازگشت به تلاش برای حل بحران هستهای ایران بدان معناست که بایدن در دوره ریاستجمهوری خود به نتیجهای ملموس نخواهد رسید. بهنظر میرسد نتانیاهو منتظر بازگشت دونالد ترامپ به قدرت است تا از حمایت او برای حمله نظامی به ایران بهره گیرد؛ اقدامی که احتمالاً پای آمریکا را نیز به این درگیری خواهد کشاند. تنها یک اقدام جسورانه، چون بازگشت به برجام میتواند این چرخه تنش را بشکند و فرصت نتانیاهو برای استفاده از ترامپ بهعنوان پشتوانه نظامی اسرائیل علیه ایران را کاهش دهد.
اکنون جهان در انتظار است که آیا تنشها میان ایران و اسرائیل تشدید خواهد شد یا خیر، چرا که چنین تنشهایی میتواند به جنگی گسترده در منطقه بینجامد و تامین نفت حیاتی غرب را تهدید کند. بایدن میتواند با بازگشت به برجام و دعوت ایران به واکنش متقابل، این چرخه تنش را متوقف سازد و آمریکا در این تلاش چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت. حتی اگر این رویکرد به نتیجه نرسد، بایدن دستکم نشان خواهد داد که اگر آمریکا قرار است به درگیریهای این منطقه حساس کشیده شود، او تا آخرین لحظه تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن به کار بسته است.