محمد رضا خورشیدی*
گروه مقالات: مصاحبه را چند بار حلاجی می کنی از آغاز تا فرجام چیزی جز جملات بی محتوا دستگیرت نمی شود. آنجایی که اختلاف جلیلی و روحانی را بنیادین نمی داند و مزاح سلیقه معنی می کند. واقعا آیا اندیشه روحانی و جلیلی در اختلاف سلیقه است؟
اگر عنوان مصاحبه شونده را از وصل به دولت اعتدال یا دانش آموخته دانشکده امام صادق (ع ) فصل کنی فکر می کنی مصاحبه با یک فرد مبتدی را مرور نمودی. آنجا که از یک انسان عاقل فرهیخته صادق می پرسند به چه کسی رای داده ای یا نداده ای می گوید: تا حال به این پرسش پاسخ نداده ام و اکنون در کمتر از دقیقه ای در مقابل مصاحبه کننده تسلیم می شود و پاسخ می دهد از راه برهان خلف! «مشاور رسانه ای رئیس جمهور معنی برهان خلف را نمی داند که این کلمه بی مسمی را برای چه در این جواب به کار برده است» درست اندکی بعد در پاسخ رای دادن و ندادن به بی هویتی دچار می شود و رای سفید را تایید می کند اگر در این گفتار صداقت باشد.
مصاحبه شونده آنقدر افسار کلام را از گردونه تعقل و اعتدال خارج می کند که مشورت های معمولی و روزمره یک کاندیدا با خودش را مهم تلقی نموده و سبک تر از آن با تاکید و تکرار بیان می کند: او «روحانی» با من تماس می گرفت. او با من کار داشت. او از من تقاضا می کرد. و او با من مشورت و او و....از درون مصاحبه خودشيفتگي موج می زند. چه اینکه دهها مصاحبه پس از پیروزی روحانی از مسئولان و فرهیختگان منتشر شده است که در آن بر مشورت گرفتن آقای روحانی از قشرهای مختلف صحه می گذارد از جمله زیباترین و دلنشین ترین مصاحبه یکی از نشریات معتبر با معاون اول رئیس جمهور آقای جهانگیری بود که در آن حتی صبحانه خوردن آقای روحانی با ایشان و مشورت برای کاندیداتوری در آن مطرح شده است. این مصاحبه به نظر اکثر خوانندگان صداقت در آن موج می زد اما این مصاحبه ...؟
مصاحبه شونده وقتی به خاتمی می رسد انگار لقمه پنیر باید گیرش بیاید که روزگاری نیامد و اینجا هجو و بی انصافی را به کمک می طلبد و رای 20 میلیونی و 22 میلیونی مردمی خردمند را به سخره می گیرد، یعنی 22 میلیون ندانستند که شخص مورد نظر توان اجرایی ندارد. رئیس اجرایی متفکری که اکثر وزرای آقای روحانی کارگزار همان دولتی بودند که او متهمش به عدم توان کار اجرایی می کند.
راستی اگر این رئیس دولت توان اجرایی نداشت چرا یکی از کارگزاران آن آقای روحانی در تیم هسته ای و رئیس شورای هسته ای و امنیت کشور در مهمترین ارکان اجرایی بود و دیگری که امروز وزیر کارآمد « آقای ظریف » کارگزار دیگر آن دولت بی توان از منظر آشنا بوده است؟ اگر آقای خرازی مشاور سیاست های خارجی مقام رهبری ست، وزیر همان دولت بی توان خاتمیست. البته از دهها کارشناس فرهنگی و اقتصادی و سیاسی دوره خاتمی که اکنون در کابینه روحانی وزیر و سکاندار شده اند نام نمی بریم.
رئیس اجرایی دولتی که با نفت 8 دلار و خشکسالی و و بحران های افسار گسیخته، با تیم کاردانش دولتی را به سر انجام رساند که امروز دولت روحانی الگوهای به سر انجام رسیده آن را که در دولت 8 ساله احمدی نژاد با ندانم کاری از ریل خارج نموده با همان تیم خبره و ورزیده تلاش می کند به مسیر اصلی بازگرداند و با صداقت و و صراحت این را افتخار می داند که ما هر کار بکنیم تازه به نقطه سر خط 84 پایان دولت خاتمی می رسیم. آیا این دولت کم توان و بی توان بود؟
خاتمی راستان مردی که داستانش هویت ملت ایران است. خردورزی، فرهیختگی و در یک کلام اوج نشاط و شادابی و غرور ایرانی در او موج میزند، خاتمی با گفتگوی تمدن هایش نماد آگاهی ملت ایران به زمان خودش بوده است و این انتخاب با هجو و ادبیات لمپنی، کمرنگ نخواهد شد؛ در خصوص خاتمی باید گفت:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/ گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
* فعال فرهنگی