فیلمهای سینمایی با اندوه مرگ عزیزان
30 دی 1403 ساعت 10:10
گروه فرهنگی: همه آدمها بهنوعی با مرگ و اندوه ازدستدادن روبهرو میشوند که تجربه دردناک و طاقتفرسایی است که گاهی با دیدن و تماشای فیلم راحتتر میتوانیم با این اندوه و مرگ کنار بیاییم.
به گزارش فرارو، مرگ عزیزان رویدادی است که همه بهنوعی آن را تجربه کردهایم. فیلمها میتوانند به مخاطب کمک کنند تا با غم و اندوه مرگ عزیز را بپذیرند. آثار سینمایی مانند فیلم آبی و لانه خرگوش به ما یاد میدهند که غم و اندوه مانند شادیبخش جداییناپذیر زندگی همه ماست و باید با آن کنار بیاییم؛ اما بهترین فیلمهایی که به ما یاد میدهند چگونه با مرگ عزیزانمان روبهرو شویم، کدام هستند؟
فیلم آبی (Blue۱۹۹۳)
فیلم آبی اولین اثر کریستوف کیشلوفسکی در سه گانه رنگ هاست که بر شخصیت جولی با بازی ژولیت بینوش تمرکز دارد که به تازگی در یک حادثه همسر و دخترش را از دست داده است. جولی تلاش میکند تا خود را از دنیای دیگران جدا سازد و سعی دارد با فراموشکردن خاطرات شیرین گذشته خانواده و دوستانش را از خود دور کند. او میپذیرد در این دنیا محکوم بهتنهایی است و کاری با هیچکس ندارد. در فیلم آبی کارگردان و بازیگران تلاش کردهاند تا یکی از واقعگرایانهترین تصویرسازیها از سوگواری را به نمایش بگذارند.موسیقی متن و تیتراژ انتهایی فیلم نیز انعکاس کننده غم و درد بعد از مرگ عزیزان است که همراه با بازی بینقص ژولیت بینوش این موضوع را برای همه ما ملموس کرده است.
فیلم استخوانهای دوستداشتنی (The Lovely Bones۲۰۰۹)
فیلم استخوانهای دوستداشتنی به کارگردانی پیتر جکسون، رویارویی هر کدام از اعضای یک خانواده را با مرگ بهخوبی به تصویر میکشد. شخصیتهایی که هر کدام بهنوعی متفاوت از دیگران با غم و اندوه مرگ عزیزشان روبهرو میشوند؛ مانند خشم، گریه و عذاب وجدان. داستان فیلم، روایتکننده قصه تلخی است که دختربچهای زیبا و مهربان به قتل میرسد و در جایی میان بهشت و جهنم و یا همان برزخ گیر افتاده است. اجرای کودکانه سیرشا رونان در نقش این دختر ۱۴ساله باورپذیر و بهدوراز هرگونه اغراقی است. در واقع نقاط قوت این فیلم بازی خوب بازیگران و موسیقی معرکه است که جهانبینی ما را نسبت به حقایق تلخ گسترش میدهد.ما در بخشهایی از فیلم، سوزی (شخصیت اصلی) را میبینیم که از برزخ رها شده است و به سمت بهشت در حال پرواز است و وقتی به آنجا میرسد گروهی از دختربچهها را میبیند که توسط همان مرد به قتل رسیدهاند، جایی که زیبایی مطلق تصویر در کنار موسیقی متن ممکن است همه ما را به گریه بیندازد.
فیلم لانه خرگوش (Rabbit Hole۲۰۱۰)
فیلم لانه خرگوش یک درام غمانگیز به کارگردانی جان کامرون و بازی نیکول کیدمن و آرون اکهارت است که زندگی خوبی را کنار فرزندشان سپری میکردند؛ اما ناگهان مرگ بچه زندگی آنها را دچار یک دستخوش بزرگ مینماید. هر یک از شخصیتها تلاش میکنند تا با اندوه مرگ فرزند کنار بیایند؛ اما هر یک از راهی جدا برای آن استفاده مینمایند. شیوه فیلمنامهنویسی نویسندگان لانه خرگوش، نوعی داد و سند احساسی میان شخصیتهاست.
از همان لحظه ابتدایی فیلم ما میبینیم که بکا در حال گلکاری است و لبخندی کوچک بر لب دارد؛ اما با ورود همسایه و لگدکوب کردن ناخواسته گل باعث سرازیرشدن اشکهایش میشود. در آن لحظه هیچکدام از ما نمیدانیم بکا چه درد عظیمی را تحمل مینماید؛ اما همین ایده کوچک لهشدن گلهای باغچهاش، یک فضای احساسی در اختیار مخاطب قرار میدهد تا بهتدریج وارد فضای اصلی قصه شود.
فیلم سینمایی داستان یک روح (A Ghost Story۲۰۱۷)
فیلم داستان یک روح، با مرگ ناگهان یک نوازنده جوان آغاز میشود؛ اما به او قدرتی داده میشود که شبیه یک روح به خانه بر میگردد. شبح سی، همان نوازنده جوان در خانه شاهد زندگی و اندوه همسرش است و تلاش میکند تا به غم و فقدان جدایی فائق آید. دیوید لاوری کارگردان فیلم داستان یک روح با یک خلاقیت کوچک زاویه دید را از زندهها به مردگان تغییر میدهد و نشان میدهد که این فقط آدمهای زنده نیستند که باید با مرگ عزیزان کنار بیایند، بلکه ما با روحی همراه میشویم که نمیتواند دنیا، خانه و حتی پیانواش را فراموش کند و پشت سر بگذارد.
یکی از صحنههای شاهکار فیلم همان دقایق ابتدایی است که زن بعد از مرگ همسرش روی زمین سرد آشپزخانه نشسته است و درحالیکه گریه میکند با چنگال شروع به خوردن کیک میکند. این صحنه برای همه ما ملموس است و شبیه آن را زمانی که با مرگ عزیزی مواجه شدهایم، دیدهایم. زمانی که همه مهمانها رفتهاند و ما حالا تنها هستیم و درحالیکه غذا میخوریم، خاطرات عین پتکی بزرگی بر سر ما کوبیده میشود.در واقع داستان یک روح بیش از اینکه یک فیلم سینمایی باشد، همان حس زندگی در مواقع غم و سوگواری است. نحوه فیلمبرداری با فریم مربع و لبههای گرد باعث شده است که ما احساس کنیم در حال ورق زدن یک آلبوم خانوادگی هستیم.
کد مطلب: 511043