محدودیتی که این روزها دارم خودسانسوری است والا محدودیت رسمی ندارم، البته ظاهرا ممنوع الخروج هستم. برای تمدید گذرنامه رفتم که گفتند به شما گذر نامه نمی دهیم، البته به دادستانی مراجعه کردم گفتند مشکلی نیست و حل می شود.
چرا خودسانسوری! آقای رمضان زاده سال 88 با رمضان زاده سال 93 چه تفاوتی کرده است ؟
تجربه درسها ی جدید به آدم می دهد واتفاقات جدیدی برای آدم می افتد، خودم فکر ميکنم که واقع بین تر شده ام، ولی سعی ميکنم محافظه کارتر نشوم، ميخواهم همان چارچوبها ی که سابق داشتم را در نظر بگیرم و همان گونه حرکت کنم. البته مشکلات زندگی ام هم افزون تر شده است.
چه مشکلاتی ؟
بیکاری، نرفتن به دانشگاه. من همه عشقم درس دادن بوده، من درس دادن را از دبیرستانها شروع کردم تا تدریس در دانشگاهها. اینکه الان نمی توانم درس بدهم باعث اذیتم می شود.
الان چطور از پس مخارج زندگی بر می آیید؟
حقوق بازنشستگی دارم. من استاد بازنشسته دانشگاه تهران هستم.
از اساتیدی بودید که در دوره احمدی نژاد بازنشستگی اجباری از دانشگاهها شامل حالتان شد؟
بله،من از 29 اسفند ماه سال 89 بازنشسته شدم.
پس الان به جمعیت عظیم بیکارها اضافه شده اید
بله . باید بگویم که بیکاری در زندان فرصتی بود و من توانستم در این مدت از طریق دانشگاه پیام نور لیسانس حقوق بگیرم و الان دنبال ثبت یک دفتر حقوقی هستم. البته طبیعتا به خاطر سنم نمی توانم وکالت کنم،اما به دنبال ثبت موسسه حقوقی یا دفتر مشاوره هستم.
از فعالیتها ی سیاسی تان چه خبر؟
من عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت بودم و فعلا که فعالیت جبهه مشارکت را ممنوع کرده اند. به همین دلیل کار تشکیلاتی خاصی انجام نمی دهم. منتظر تعیین تکلیف مشارکت هستم.
فکر ميکنید مشارکت دوباره رسما به عرصه سیاسی بازمی گردد و فعالیتهایش را مثل گذشته از سر ميگیرد؟
قانونا که منعی ندارد و ما فقط رعایت می کنیم.
چه چیزی را رعایت می کنید ؟
حرفهایی را که گفته اند،والا قانونا فعالیت حزب مشکلی ندارد.
اجازه دهید سال 88 و فضایی که بخاطر رقابت کاندیداهای اصلی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در جامعه شکل گرفته بود را مرور کنیم، روز 23 خرداد 88 - فردای روز انتخابات - تصور ميکردید که بازداشت شوید؟
می دانید که من روز 23 خرداد 88 بعد از شرکت در جلسه دفتر سیاسی حزب بازداشت شدم، اصلا ما انتظار چنین برخوردی را نداشتیم و تصور نمی کردیم که فضا آنگونه امنیتی شود ،چرا که همه چیز روال طبیعی اش را طی می کرد، من تقریبا تمام روز 23 خرداد را تا ساعت 6 عصر در خانه بودم، دفتر سیاسی حزب روزها ی شنبه هر هفته جلسه برگزار ميکرد و حضور اعضای شورای مرکزی هم در آن بلامانع، من هم آن روز تصمیم گرفتم که در جلسه دفتر سیاسی حزب شرکت کنم.
در آن جلسه بحث بر سر آن بود که چه عکس العملی نشان داده شود که جمع بندی دفتر سیاسی هم مبتنی بر این شد که حزب بیانیه ایی بدهد و در آن از مردم بخواهد که فقط حرکت مدنی داشته باشند و از هر گونه حرکت خلاف قانون خودداری کنند.
این تصمیم در واکنش به طولانی شدن اعلام نتایج شمارش آرا بود؟
دقیق یادم نیست که آرا شمارش شده بود یا نه اما عکس العملها یی در برخی خیابانها ی شهر دیده می شد به همین دلیل دفتر سیاسی حزب تصمیم گرفت بیانیه بدهد.
چطور شد که بازداشت شدید؟
من قبل از پایان جلسه دفتر سیاسی از حزب آمدم بیرون چون دلیلی نداشت تا پایان تصمیم گیری شان در جلسه بمانم، چون من عضو دفتر سیاسی نبودم. آن روز پسرم هم همراه بود، حوالی میدان سپاه ترافیک سنگینی بود، یکباره سه نفر لباس شخصی، از سه طرف وارد اتومبیل شدند، به پسرم گفتم که پیاده شود. من تعجب کرده بودم. گفتم چه کار ميکنید؟ که با توهین گفتند :"خفه شو"، پرسیدم حکم دارید؟ باز گفتند:"خفه شو". پرسیدم کارت شناسایی دارید که بازهم گفتند: "خفه شو" به هر طریق من از اتومبیل خارج شدم و گفتم مردم به پلیس خبر دهید، دوباره به هر زوری که بود مرا سوار ماشین کردند، یکی از حاضران مرا شناخت و مردم دور ماشین را گرفتند و دوباره مرا پیاده کردند در همین حین آنها با گاز اشک آور و ضرب و شتم مي خواستند مانع خروج من بشوند، - سرم بشدت خونریزی داشت و بعدها دکتر زندان گفت که دنده ام شکسته است - این درگیری ادامه داشت تا اینکه به مردم مرا به حیاط مسجدی بردند و من گفتم تا پلیس نیایید همراه شما جایی نمی آیم، در نهایت پلیس نیروی انتظامی آمد و من با ماشین آنها به اوین منتقل شدم.
در اوین چطور گذشت ؟
من 116 روز انفرادی بودم، بعد از طی این مدت به سوئیتها ی معروف دو الف اوین منتقل شدم. چند وقتی با آقایان عطریانفر،ابطحی، شریعتی یک جا بودیم و بعد با آقایان میردامادی، صفایی فراهانی هم اتاق شدم.
روند بازجوییها یتان چگونه بود؟
من چند دوره بازجوهایم عوض شدند، بازجوی اولم آدم بی ادبی بود و توهین می کرد اما برخورد فیزیکی در کل دوره زندان – البته بجز همان درگیری اول در میدان سپاه - نداشتم.
شرایط چطور بود؟
سخت بود، در ابتدا حدودا 70 روز صبح و بعد از ظهر بازجویی می شدم، روز هفتاد و ششم اولین ملاقات من با خانواده ام بود و تا پایان 116 روز که مصادف شد با پایان ماه مبارک رمضان من در انفرادی بودم که بعد به آن سوئیتها منتقل شدم. بعد هم 6 ماهی مرخصی بودم و دوباره که برگشتم یک ماهی در سوئیت تنها بودم، بعد از یکماه با آقای عباس غفاری در همان سوئیت بودیم،بعد از آن من بخاطر فوت پدر همسر چند روزی مرخصی بودم، وقتی برگشتم آقای غفاری نبود و بعد از مدتی من با آقای بهزاد نبوی تا یک سال و نیم هم اتاق شدیم.
در آن مدت توانستید با آقای عباس غفاری ارتباط داشته باشید ؟
مایل نیستم در مورد ایشان صحبت کنم.
گفتید که تا 76 روز با کسی جز بازجوهایتان ارتباط نداشتید، بعد از این مدت وقتی دراولین ملاقات با خانواده تان درجریان اوضاع و احوال سیاسی کشور قرار گرفتید حس و حالتان چگونه بود؟
ما که معتقد بودیم ما را بدون دلیل گرفته اند و در بازجوییها مدام بر آن تاکید می کردیم ، ميدانید که من جز اولین بازداشتیها بودم و تا اولین ملاقاتم هیچ خبری از بیرون از زندان نداشتم، حس و حالم را الان نمی توان توصیف کنم اما خانواده یکسری اطلاعات از حوادث و اتفاقات بیرون به من دادند که متوجه شدم روند نا درستی در پیش گرفته شده بود از این خبر ناراحت شدم.
گذشته از شرایط سخت زندان ،شما با دوستان قدیمی تان در زندان هم اتاق بودید،روزهای خوبی هم در آن ایام داشتید؟
خب به هر حال از انفرادی بیرون آمدن خودش نعمت است، در دو الف دوتا سوئیت کنار هم هست ، در یکی ما - آقای عطریانفر،ابطحی، صفایی فراهانی و شریعتی - بودیم و در سوئیت مجاور ما که آقای تاج زاده و نبوی،میردامادی و امین زاده بودند، صدای قهقهها ی شبانه روزی آقای تاج زاده باعث شادی همه بود، جوری که من گاهی وقتها در هواخوری به او می گفتم :" میرم می گم بیان تو رو ببرن انفرادی تا شبها ما بتوانیم کمی بخوابیم ". آقا مصطفی انسان عزیزی است که همه جا باعث تحرک و شادی ميشود.
پیش بینی می کردید که یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اینگونه برگزار شود و کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان پیروز رقابت شود؟
آن ایام من به دلیل بیماری در مرخصی استعلاجی بودم، من تحلیلم همواره این است که در شرایط عاذدی رای به سمت اصلاح طلبان می چرخد.
امید داشتید که مجددا امید به فضای سیاسی کشور برگردد؟
ببینید پشیمانی از وجود احمدی نژاد سرتاسر اردوگاه اصولگرایان را فرا گرفته بود، بنابر این این قابل پیش بینی بود، ضمن اینکه اصولگرایان کسی را نداشتند که قابل رای آوری باشد و همه شان بر سر او به اجماع برسند.من معتقدم در ارودگاه اصولگرایان کسی که بتواند رای مردم را جذب کند وجود ندارد این حرف همیشگی من است.
اما احمدی نژاد سال 84 توانست خلاف ادعای شما را ثابت کند؟
فراموش نکنید،احمدی نژاد در شرایط دوگانه احمدی نژاد-ها شمی سر برآورد، آن سال خیلیها فقط نمی خواستند به هاشمی رای بدهند به همین دلیل آمدند به احمدی نژاد رای دادند. این یک واقعیتی است که نباید نادیده بگیریم. من یک مثال شخصی می زنم،مرحوم پدر همسر من در سی سال گذشته که من با این خانواده وصلت کردم در هر انتخاباتی از من مشورت می گرفتند و همواره به نظر من احترام می گذاشتند و آن را می پذیرفتند در دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال 84 از من مشورت خواستند و به دکتر معین هم رای دادند اما در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در رقابت دو گانه احمدی نژاد و هاشمی نه تنها از من مشورتی نخواستند ، برعکس اصرار من برای رای دادن به آقای هاشمی را هم نادیده گرفتند و به احمدی نژاد رای دادند.
جدای از اینکه درست بود یا غلط این یک واقعیت تاریخی است که احمدی نژاد در تعارض باها شمی پیروز شد ، اگر در دور دوم رقابت بین دکتر معین و احمدی نژاد شکل می گرفت یا دوگانه کروبی – احمدی نژاد بود حتما دکتر معین یا آقای کروبی پیروز می شدند.
این رویگردانی ازها شمی رفسنجانی برای چه بود؟
یک ذهنیت منفی درباره آقای هاشمی در فضای سیاسی کشور شکل گرفته بود که علیرغم اینکه واقعیت نداشت فراگیر شده بود، که باعث برنده شدن احمدی نژاد شد البته فراموش نکنیم که احمدی نژاد روی این موج سوار شد.
احمدی نژاد را عامه مردم می پسندیدند.
من مایل نیستم بیشتر از این درباره محمود احمدی نژاد صحبت کنم.
دلیل خاصی دارد؟
نه - به نظر من احمدی نژاد یک نقطه تاریک در تاریخ جمهوری اسلامی است.
نمی شود که آن را نادیده گرفت ؟
بله - من نمی خواهم درباره اش صحبت کنم.
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته به چه کسی رای دادید؟
به آقای روحانی رای دادم.
بعد از اجماع تصمیم گرفتید به روحانی رای بدهید یا از همان آغاز رقابتها رای تان روحانی بود؟
من گزینه اولم دکتر عارف بود، چون نسبت به او شناخت داشتم از نزدیک با او همکاری داشتم، سلامت نفس و سلامت اطرافیانش برایم تایید شده بود اما هیچ وقت از نزدیک آقای روحانی را نشناختم و همکاری با او نداشتم و نمی دانستم برنامه شان چیست؟ ضمن اینکه آقای روحانی فراز و نشیبها یی در موضع گیریها ی انتخاباتی شان داشتند که نمی شد ایشان را در مرحله اول به دکتر عارف ترجیح داد.
یعنی بخاطر اجماع به روحانی رای دادید؟
بله – در ابتدا رای من عارف بود چون شخصا ایشان را می شناسم و مي دانم که فردی است ازنظر پیشینه سیاسی – اقتصادی و مدیریتی سالم است و کوچکترین نقطه ضعفی ندارد و البته مدیری توانمند هستند اما بعد از کناره گیری عارف به روحانی رای دادم
منظورتان کدام مواضع آقای روحانی است ؟
فعلا نمی خواهم به آنها بپردازم.
بعد از اجماع سران اصلاحات بر سر حسن روحانی و کناره گیری محمد رضا عارف جو امیدوارانه ای در فضای سیاسی کشور شکل گرفت، یک سال از آن ایام می گذرد روحانی توانست آن اعتماد و امیدواری را همچنان حفظ کند؟
مردم ار رفتن احمدی نژاد خوشحالند و انتظار دارند روحانی به وعدهها یش عمل کند، به نظر ميرسد که روحانی هم در اولویت بندی اجرای وعدهها یش درست عمل کرده است، روحانی فضایی را ایجاد کرده که ميتوان به آینده امید وار بود، منتهی انتظارات جامعه که انتظارات به حقی هم هست بالاست و هیچ کس توان اجرایش را درزمان کوتاه ندارد و یک همراهی ملی می خواهد که بشود فضای کشور را از نظر اقتصادی، فرهنگی و حتی اجتماعی به سال 84 برگردد. اما متاسفانه این همراهی در مجلس شورای اسلامی وجود ندارد.
فکر می کنید مشکل روحانی فقط مجلس است ؟
به هر حال آنچه که ما در تعامل قوای رسمی کشور می بینیم این است، متاسفانه ميبینیم که طرفداران فساد در جامعه به گونه ایی عمل می کنند که نمی گذارند، نقاط قوت دولت خودش را نشان دهد.
ارزیابی تان از تعامل دولت روحانی با مجلس اصولگرای نهم چیست؟
نظر کلی نمی شود داد ، اما فکر می کنم که دولت نباید از استیضاح وزرا و طرح سوال در مجلس بترسد، دولت در برابر هر استیضاح و سوال باید نقطه تهاجمی داشته باشد ، یعنی باید به صراحت دلایل استیضاح شدن وزرایش را شرح دهد، به نظر من آقای فرجی دانا بسیار خوب عمل کرد اما در روز استیضاح انتظار می رفت خیلی صریحتر و شفاف تر صحبت کند. به عقیده من دولتمردان باید بیایند درباره ابهاماتی که تندروها ایجاد میکنند صریح موضع بگیرند گاهی باید تهاجمی عمل کرد، آن وقت ببینند عقب نشینی حاصل می شود یا خیر؟
فکر می کنید این همه محافظه کاری دولت برای چیست ؟
من فکر ميکنم ضعف اطلاع رسانی است.
این ضعف برای دولت دردسر ساز شده است ؟
بله – استیضاح وزیر علوم نمونه عینی اش است.
به نظرتان مجلس تا کجا پیش می رود؟
من فکر می کنم این مجلس تا پایان کارش دو تا سه وزیر دیگر از کابینه روحانی را استیضاح می کند
استیضاح مجلس کدام وزرا را تهدید ميکند؟
نمی خواهم پیش بینی کنم.
به نظرتان استیضاح وزیر علوم تجربه مفیدی برای دولت روحانی شده است ؟
من فکر می کنم از این پس دولت روحانی مواضعش را شفاف تر ميکند.
یعنی ميگوید از این پس هم دولت صریح تر ميشود هم مجلس از مقابله با دولت روحانی کوتاه نمی آید؟
بله.
این روابط دو قوه را بیش از پیش با تنش روبرو نمی کند؟
این همان نکته ای است که باید از آن پرهیز کرد، آقای روحانی برای بهبود اوضاع معیشتی مردم نیاز به آرامش جامعه دارد به همین دلیل است که می گویم روحانی در اولویت بندی درست عمل کرده است، بنای روحانی پر هیز از تنش است اما این پرهیز از تنش هم تا یک جایی می تواند مفید باشد، اگر معنای پرهیز از تنش از دست دادن پشتوانه مردمی باشد باید یک اقدامی انجام دهد، به نظرم آقای روحانی نباید پیش قدم تنش زایی در جامعه شود، چون هر گونه تنش زایی مانع اجرای برنامهها ی دولت می شود اما وقتی که طرف مقابل تنش ایجاد می کند باید با آن مقابله کرد.
چه کسی در این درگیری آسیب می بیند؟
این درگیری به جامعه آسیب می زند.
روحانی در انتخابات گذشته شعارهای خوبی درباره گشایش فضای سیاسی کشور از آزادی زندانیان سیاسی گرفته تا گشایش فضای مطبوعات و حتی رفع حصر از کاندیداهای اصلاح طلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داشت و به دل مردم نشست،حال یکسال از عمر دولت روحانی ميگذرد و منتقدان دولت تلاش می کنند نشان دهند روحانی از پس این شعارها بر نمی آید و با این اقدام پشتوانه مردمی دولت را نشانه گرفته اند ، روحانی چه باید بکند؟
روحانی باید بدنه حامیانش را گسترش دهد، روحانی باید بتواند ارتباطش را به این بدنه اجتماعی حفظ کند و حتی این ارتباط را بیشتر کند. او باید اعضا دولتش را مجبور کند که این ارتباط را بیشتر و پر رنگتر کنند. اعضای کابینه روحانی همه باید از مواضع و اقدامات دولت دفاع کنند. آقای روحانی تنهایی نباید هزینه بپردازد، من معتقدم مهمترین کار در این مورد گسترش اطلاع رسانی و ارتباط دولت با جامعه است، دولت باید از آنچه که وجود داشته وشرایط فعلی و برنامه های دولت بیشتر سخن بگوید و مردم را در جریان این روند قرار دهد من بازهم تاکید می کنم که ارتباط دولت با بدنه اجتماعی اش قطع شده است.
دولت برای ترمیم رابطه اش با بدنه اجتماعی چه می تواند بکند؟
باید از صدا و سیما بیشتر استفاده کند. روحانی و اعضای دولت باید بیشتر با مردم حرف بزنند و بیشتر در جامعه حضور داشته باشند.
چه چیزهایی را باید به مردم بگویند؟
ببینید کسی از دولتمردان انتظار ندارند که بیایند مذاکراتشان درباره رفع حصر را در عموم بازگو کنند یا کارهای پشت پرده را برای مردم شرح دهند، اما آنها می توانند بیایند از فساد اقتصادی با مردم صحبت کنند. مثلا انتظار از آقای ربیعی این است که بیایند بگویند در سازمان تامین اجتماعی چه گذشته است یا از آقای فرجی دانا انتظار می رفت خیلی صریح تر درباره فساد موجود در دستگاه وزارت علوم صحبت کند،از آقای سلطانی فر انتظار ميرود که بیاید بگوید در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چه گذشته است اینها که دیگر منعی ندارد، اما متاسفانه آنها با ملاحظات شخصی حتی از بیان این فسادها خود داری می کنند. این سکوتها ست که به پشتوانه اجتماعی دولت ضربه می زند، نه سکوت دولت در باره شعارهای سیاسی اش.
آیا این سکوت می تواند برای انتخابات مجلس آینده بر روی مشارکت مردم تاثیر بگذارد؟
جنس و نوع برگزاری انتخابات مجلس با انتخابات ریاست جمهوری کاملا متفاوت است ، البته در تهران تا حدودی موثر است.
به نظرتان دولت در این مدت توانسته به نیازهای مردم به موقع رسیدگی کند و رضایت عمومی از عملکرد دولت در جامعه وجود دارد؟
باید توجه داشته باشیم که موضوعی که دغدغه سیاسیون و مورد توجه آنهاست نمی تواند ،ضرورتا مشکل اصلی مردم باشد ، به همین دلیل من تاکید می کنم روحانی این مهم را خوب درک کرده است. روحانی می داندمهمترین دغدغه مردم مشکلات اقتصادی آنهاست، چرا که زندگی مردم دارد از هم می پاشد آن هم در سالهایی که کشور بهترین سالهای در آمدی را داشته اما مردم بیشترین مشکلات اقتصادی را متحمل شده اند، نرخ اعتیاد بالا رفته است، طلاق افزایش پیدا کرده، بیکاری به اوج رسیده. اگر آقای روحانی بتواند به اوضاع اقتصادی مردم سامان بدهد مردم را همراهش خواهد داشت اما اگر موفق نشود عامه مردم از او رویگردان می شوند، بنابراین علی رغم اینکه روحانی باید در تحقق بخشیدن به همه وعدهها یش مصر باشد نباید شک کند که در اولویت بخشیدن به این وعدهها دچار اشتباه نشده است او باید ابتدا به مشکلات معیشتی مردم بپردازد .
یکی از انتقاداتی که به دولت روحانی وارد ميشود و گاه خود دولتمردان هم به آن اشاره می کنند این است که بدنه مدیریتی دولت با کابینه همراه نیست و این بدنه عمدتا نیروهای مازاد بدون تخصص و تجربه ایی هستند که از دولت قبل برای دولت تدبیر و امید به ارث رسیده است، منتقدان می گویند دولت باید سریعتر از این بدنه ناهماهنگ خلاص شود وگرنه این نا هماهنگی برای دولت دردسر ساز ميشود، آیا این ایراد را به دولت وارد می دانید؟
این بدنه نا هماهنگ قطعا به دولت آسیب می زند، اما روحانی کاری نمی تواند با این مدیران بکند، آقا عسگری آزاد، معاون نیروی انسانی معاونت راهبری دولت در نامه ایی که به آقای فروزنده نوشت اعلام کرد که در طی 8 سال گذشته یک میلیون و پنجاه هزار نفر به کارمندان دولت اضافه شده است، یعنی یک میلیون و پنجاه هزار نفر استخدام شده اند، این درحالی است که طبق برنامه چهارم و پنجم توسعه و سند چشم انداز قرار بوده که حجم دولت کوچک شود، اما بیش از یک میلیون به آن اضافه شده است. بنا به گفته آقای عسگری آزاد برخی از آنها بیسواد هم هستندشما خودتان را بگذارید جای آقای روحانی، با این یک میلیون نفر باید چکار کرد؟ آیا باید آنها را اخراج کرد ؟ اگر این جمع را ضربدر چهار نفر- تعداد اعضای خانواده شان- بکنیم یعنی چهار میلیون نفر دچار سردرگمی می شوند. گذشته از این شما با مجلسی روبه رو هستید که دیدید با قضیه بورسیهها ی غیر قانونی چه کرد. یک وزیر بخاطر افشای بورسیهها ی غیر قانونی استیضاح می شود. حالا فرض کنید وزیر آموزش و پرورش هم بیایید همه کسانی که غیر قانونی استخدام شده اند را اخراج کند به نظرتان اولین واکنش مجلس چه خواهد بود؟
مگر اینها هم به نوعی فساد مدیریتی نیستند؟
بله ، اما نباید مبارزه با فساد را از نقطه کوچکی که حقوق بگیر دولتند شروع کرد، به نظرم باید مبارزه با فساد را از نقطه اصلی آن شروع کنیم. باید رفت جای دیگر و تقاضای مبارزه با فساد را شروع کرد.
مثلاکجا؟
مثلا باید رفت، به قوه قضاییه و از دادستان خواست به موضوع فساد بورسیهها ی غیر قانونی رسیدگی کند، یا از دستگاه قضا خواست نسبت به برخورد با فساد دستگاه تامین اجتماعی اقدام کند. این نکاتی است که توجه به آنها سبب می شود دولت فریب بازی جناح مقابل را نخورد که دارند برای روحانی اولویت تراشی می کنند و در اصل و فرع کردن موضوعات دارند با پشتوانه اجتماعی روحانی بازی ميکنند.
شما کارنامه خوبی هم از زمان استانداریتان در کرستان از همکاری فرمانداران شیعه و سنی بجا مانده است ،با توجه به این تجربه شما و کرد بودنتان رویه دولت روحانی در پرداختن به امور اقوام و اقلیتها ی قومی - که البته رفع تبعیض از آنها یکی از وعدهها ی اصلی روحانی در فصل انتخابات بود- را چگونه ارزیابی می کنید؟
عزم و تلاش و توجه دولت روحانی در پرداختن به امور اقوام و اقلیتها ی قوی جدی است و دیده می شود که واقعا در پی رفع تبعیض از اقوام و قومیت ها گام بر ميدارند این در سفرهای استانی دولت به سیستان و بلوچستان و خوزستان آشکار شد اما باید توجه داشته باشیم که اقوام و قومیتها هم از جمله اموری است که رئیس جمهور به تنهایی درآن نقش آفرینی نمی کند.
انتخابات مجلس دهم پیش روست به نظرتان اصولگرایان این بار می توانند به اجما ع برسند؟
اصولگرایان غیر ممکن است که به وحدت برسند.
چرا؟
برای اینکه درگیر منافع شان هستند و هیچ کدامشان هم نمی توانند از منافع شان بگذرند.
این یعنی اکثریت مجلس آینده به اصلاح طلبان واگذار ميشود؟
اگر انتخابات در روند قانونی پیش برود اصلاح طلبان پیروز ميشوند.
پیش بینی تان از روند برگزاری انتخابات مجلس آینده چیست ؟
برای اصلاح طلبان سخت خواهد بود و حتما رد صلاحیتها ی گسترده ای در میان کاندیداهای اصلاح طلب خواهیم داشت که قطعا به ضرر اصلاح طلبان تمام می شود.
به نظرتان راهبرد اصلاح طلبان برای ورود به این انتخابات باید چگونه باشد ؟
همه را باید برای حضور در انتخابات مجلس آینده دعوت کرد حتی اگر صد هزار نفر شوند، سپس در گام بعدی باید شورای هماهنگی اصلاحات از میان این کاندیدا لیست های نهایی را ببندد.
اخیر آقای نجفی پیشنهاد داده اند که شورای متشکل از نمایندگان اصلاح طلبان از تمام شهرهای کشور تشکیل شود، در این شورا کاندیداهای اصلاح طلب برای انتخابات مجلس انتخاب و تایید شوند و درگام بعدی در فهرست اصلاح طلبان در شهرها و استانها قرار گیرند،فکر ميکنید این روند می تواند مفید باشد؟
به نظرم مکانیسمها ی مصنوعی در انتخابات مجلس جواب نمی دهد، ضمن اینکه ما شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را داریم،که بخوبی فعالیت می کند و ارتباطش را با بدنه احزاب بخوبی برقرار کرده است، به عقیده من ایجاد گروهها ی موازی باعث تضعیف این شورا می شود وکارآیی نهادها ی فعلی را از بین مي برد.
جمعی ایراد می گیرد که اجماع اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته اجماع مدون و کاملی نبود و همین سبب شده است برخی از چهرهای اصلاح طلب از این اجماع گلایه مند باشد، شما ایرادات اجماع قبلی را تایید می کنید؟
به نظرم می شد روند اجماع انتخابات ریاست جمهوری گذشته را بهتر پیش برد، به عقیده من آقای عارف و روحانی باید جلسات مشترک بیشتری با هم ميداشتند و همچنین آقایان خاتمی و هاشمی باید از قبل نقش پررنگتری را ایفا می کردند اما متاسفانه دیر وارد بحث انتخابات شدند.
برای جلوگیری از تکرار ایرادات اجماعی قبلی چه باید کرد؟
متاسفانه برخی از بزرگان ما به اهمیت نقش خودشان و به اهمیت گفتگوی بین الاثنینی خودشان واقف نیستند، اگر آقای هاشمی و خاتمی چند جلسه قبل از این قضایا می نشستند و باهم گفتگو می کردند و موضوعات را هماهنگ می کردند قطعا نتایج بهتری حاصل می شد.
علت عدم برگزاری این جلسات چه بود؟
شرایط موجود اجازه نمیدهد، بیشتر از این با هم دیدار داشته باشند.
برای ساماندهی آرای حامیان اصلاحات و هوادران دولت اعتدال و اجماع دوباره در جبهه اصلاحات چه پیشنهاد ميکنید؟
من فکر ميکنم دیگر شخص محوری نمی تواند ضرورت داشته باشد چرا که الان با حضور آقایان هاشمی، خاتمی و عارف و روحانی می شود یک چهار ضلعی تاثیر گذار و قدرتمندی تشکیل داد، که قطعا شخص محوری جامعیت آن را نخواهد داشت،البته این چهار شخصیت باید خیلی زود جلسات هماهنگی و مذاکراتشان را برگذار کنند تا اجماع با برنامه و مدونی صورت بگیرد و همه چیز به دقیقه نود منتهی نشود که بعد برخی گلایه مند شود. من معتقدم که چهار ضلعی هاشمی، خاتمی، روحانی و عارف در سرتا سر کشور ميتواند منبع رای شود.
حتما در جریان تشکیل "ندا" هستید، ارزیابی تا از چند و چون راه اندازی این تشکل که خود را نسل دوم نیروهای اصلاح طلب ميداند چیست ؟
من طرفدار تنوع و تکثر در جبهه اصلاح طلبان هستم، به نظر من هر کسی در هر جمعی که میتواند فعالیت کند باید برود و آن جمع را شکل دهد، نباید نگران این بود که جمع های جدیدی درون جبهه اصلاحات شکل بگیرد. به غیر از صادق خرازی که من شناختی از او ندارم و سابقه روشنی در فعالیت های سیاسی داخل کشور ندارد. بقیه اعضای آن از جوانان خوش فکر مشارکت هستند که ممکن است گلایهها یی هم از بزرگان حزب مشارکت داشته باشند. به هرحال باید از اهتمام آنان به امر سیاست دردورانی که سیاست هزینه بردار است تقدیر کرد.
حتما شنیده اید که محمود احمدی نژاد و یارانش قصد ورود به انتخابات مجلس آینده را دارند فکر ميکنید شانسی دارند؟
در شرایط عادی احمدی نژاد هیچ رای ندارد، ما هم امیدواریم شرایط هم عادی بماند.
شرایط غیر عادی چگونه است ؟
نمی دانم و نمیخواهم به آن فکر کنم،اما می دانم مردم در شرایط فعلی از تخریب اصولگرایان به ریاست احمدی نژاد ضربه خورده اند دیگر طرف اصولگرایان نمی روند.
چه شرایطی باعث شانس احمدی نژاد در انتخابات مجلس می شود؟
شکست کامل روحانی.
فکر می کنید برنامهها ی تندروها برای اخلال در کار دولت و تضعیف اقدامات دولت مردان می تواند تا انتخابات مجلس که اسفندماه آینده برگزار ميشود دولت روحانی را با مشکل مواجه کند؟
نه فکر نمی کنم، روحانی و تیمش گام های استواری برداشته اند و امیدواریم که به این مسیر ادامه دهند.
شنیده می شود که طیفی از اصولگرایان محافظه کار که محمد باقر قالیباف کاندیدایشان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته بود بازهم سودای ریاست جمهوری را در سر دارند و بی علاقه به ورود به بهارستان نیستند، فکر ميکنید قالیباف می تواند به رقیب دوباره روحانی تبدیل شود؟
من شنیده ام که آقای قالیباف برای انتخابات افغانستان هم کاندیدا شده بود، قالیباف اگر درایت سیاسی داشته باشد باید بداند که در دو انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده است و دیگر نباید وارد این رقابت شود. من پیشنهادم این است که آقای روحانی که الان در قدرت هستند پیشنهاد بدهند منابع مالی همه کاندیداها در چند انتخابات ریاستجمهوری گذشته بررسی شود، به این ترتیب بعضیها دیگر جرات نمی کنند کاندیدا شوند.
در پایان چند کلمه را مطرح میکنم شما تعبیرشان کنید؟
خرداد 88: کاش اتفاق نمیافتاد
سلول انفرادی: فرصت خلوت کردن با خدا
بند دو الف اوین: دوران تجربه جدید
محمود احمدی نژاد: فاجعه
محمد رضا عارف: انسانی با اصول و پرنسیپ عالی