سهیلا جورکش: زندگی از من گرفته شد
30 مهر 1393 ساعت 15:40
گروه جامعه: دختر 27 ساله قربانی حادثه اسیدپاشی اخیر اصفهان، از مسوولان خواست تا عامل اسیدپاشی را یافته و قصاص کنند.
به گزارش ایرنا، «سهیلا جورکش» روز چهارشنبه در درمانگاه شهید شوریده هنگامی که با برانکارد برای معاینه شدن از سوی سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت به این بیمارستان آورده شد، گفت: من دانشجو بودم، تحصیلکرده بودم، پشت فرمان خودروام در خیابان بزرگمهر اصفهان توقف کرده بودم که عامل اسیدپاشی زندگی مرا از من گرفت.
وی در حالیکه همه صورتش به جز چشمانش باندپیچی شده بود، خطاب به وزیر بهداشت افزود: من «تک دختر» خانواده بودم که تاکنون پایم به بیمارستان باز نشده بود.سهیلا جورکش هرچند نمی توانست اشکی بریزد، اما با ناله از وزیر بهداشت خواست تا فقط او چشمانش را عمل کند و ادامه داد: بعد از خداوند از شما کمک می خواهم.
وی گفت: اگر خداوند من را دوست نداشت تاکنون مرده بودم چون اسید داخل دهان من نیز پاشیده شد. سهیلا جورکش افزود: می خواهم الگوی دختران ایرانی باشم؛ چشم چپ من بینایی دارد، کمک کنید این بینایی حفظ شود تا بتوانم زیبایی های دنیا را ببینم؛ تسلیم نمی شوم چون لیاقت دارم. وی به وزیر بهداشت گفت: با خدا زیاد دردل می کنم و خدا درس بزرگی به من داد که آدم ناشکری نباشم و اکنون ابتدا از خداوند و سپس از شما می خواهم که چشمانم را به من بازگردانید.
سهیلا جورکش از سطح آگاهی مردم در ارائه کمک های اولیه هنگام اسیدپاشی انتقاد کرد و افزود: هیچکس نمی دانست که هنگام اسیدپاشی باید فرد را با آب فراوان شست وشو داد، بلکه آنقدر سطح سواد مردم در این زمینه کم بود که می گفتند نباید شست وشو شود و فقط لباس های من را در آوردند و من را دوباره در یک ماشین پر از اسید (ماشین خودم) گذاشتند و این مساله موجب شد که پشت گردن من هم بسوزد.
وی ادامه داد: 45 دقیقه طول کشید تا آمبولانس رسید؛ خیلی زجر کشیدم، داد می کشیدم و فقط حضرت ابوالفضل(ع) را به کمک می طلبیدم. این قربانی اسیدپاشی در حالیکه هنگام آماده شدن برای معاینه به علت حرکت دادن دستان خود و تماس با محیط اطراف ناله می کرد «سوختم، سوختم»، به وزیر بهداشت گفت: زیبایی و بینایی ام را به من بازگردان؛ می خواهم بینا شوم و دوباره ببینم. دلم می خواهد فقط خودتان کار جراحی چشم من را انجام دهید. سهیلا جورکش افزود: کسی که خدا را در دلش دارد با کمک خدا بلند می شود و من هم می خواهم دوباره بلند شوم.
کد مطلب: 58588