گروه مقالات: مدیریت شهری در کشورهای توسعه یافته از یکپارچگی کاملی برخوردار است، به گونهاي که کلیه خدمات و یا بسیاری از خدماتی که به نوعی با مدیریت شهر و شورای شهر مرتبط ميگردد به شهرداری و مدیریت شهری واگذار ميگردد. با نیم نگاهی به مدل مدیریتی در آمریکا، آلمان و فرانسه و حتی سایر کشورهای پیشرفته دنیا ميتوان لزوم تغییر نگرش به ساختارهای سیاسی و مدیریتی در کشور را متوجه شد.
در حال حاضر مدیریت شهرهای کشور مانند مدیریت کلان شهری چون تهران، تنها منحصر به امور ساخت و ساز و زیبایی شهر ميگردد در حالی که پلیس، امداد و نجات، برق و امکانات زندگی و بسیاری دیگر از امور یک شهر به شهرداری و شورای مدیریتی شهر مرتبط است. عدم وجود متولی یکسان در مدیریت شهری هزینههاي بسیاری را برای مردم و کشور در بردارد که این هزینهها هم زمانی و هم مالی است.
نمونه ساده آن عدم هماهنگی مدیریت آبرسانی یا گازرسانی با شهرداری است و یا جدایی امنیت و پلیس کشور از شهرداریها و تمرکز آن در فرمانداریها. چنین مدیریتی علاوه بر بار مالی بسیار بر دولت، ساختار پیچیده و ناهماهنگ مدیریت شهری را نیز سبب گردیده است که باز زمانی زیادی را برای مردم، کارآفرینان و سرمایه گذاران یک شهر به وجود ميآورد. تمرکز مدیریت شهری با نظارت و قدرت کامل شوراهای مردمی، سبب بهبود وضعیت مدیریتی شهرها و روستاها خواهد شد. ناهماهنگی در مدیریت شهری و رویکردهای صرفا توسعه گرا در این مدیریت به حذف بافت سنتی شهرهای توریستی چون شیراز، کرمان، اصفهان و مشهد گردیده است.
هتل سازیها و ساخت مجتمعهای تجاری به دور حرم امام هشتم، بدون در نظر گرفتن معماری سنتی حرم و لزوم مشرفیت آن، چهره زیبا و سنتی اطراف حرم را دگرگون ساخته است، ساخت و ساز در اصفهان چهره بافت سنتی آن را برهم زده است و شهر تاریخی تهران بویی از تاریخ کهن خود ندارد، همین سرنوشت را در شهرهای تاریخی دیگر نیز خواهید دید، در حالی که قدم زدن در شهرهایی چون لندن و پاریس شما را در همان دوران پادشاهیهای عظیم این کشورها خواهد برد، چرا که تا فاصلههاي زیادی معماری بیرونی ساختمانها و نمای آنها منطبق با معماری سنتی قدیم این شهرها در نظر گرفته شده است. مخدوش نمودن چهره سنتی شهرهای توریستی خیانتی است به تاریخ این شهرها، چرا که معماریها در طول حیات بشری از زیباییهای خاصی تبعیت ميکرده اند و ميتوانند الهام بخش معماریهای نوین گردند.
عدم وجود مدیریت متمرکز و تصمیم گیری صحیح در خصوص کلان شهرها، به ویژه شهرهای تاریخی، چهره این شهرها را از شهرهایی دارای سابقه تاریخی طولانی به کلان شهرهایی زشت، با ترافیک حجیم و بدون انطباق با معماری جدید یا کهن و بلکه ترکیبی از آنها، تبدیل نموده است. این شهرهای کهن که باید بافت سنتی آن برای جذب گردشگر، دست نخورده باقی ميماند و تا کیلومترها اطراف آن با معماری خاص کهن آن شهر ترکیب ميگردید و در این بافت، تاریخ هزاران ساله آن شهرها یادآور ميشد، به محلی برای ساخت و ساز بیشتر مجتمعهاي مسکونی و تجاری تبدیل گردیده اند تا سودجویان بدون توجه به لزوم حفظ فرهنگ و آثار ملی، پول بیشتری را به جیب بزنند.
صد البته که توسعه هتلها و مراکز تجاری و رفاهی برای گردشگران الزامی است، ولی هر گونه ساخت و سازی باید توام با حفظ زیبایی شهر و ایجاد روح و منظره چشم نواز برای گردشگران و مردم آن شهر باشد، مطلبی که تقریبا شهرهای ما از آن به دور مانده اند. کافی است نیم نگاهی به معماری کلان شهری چون تهران داشته باشیم، کلانشهری که روح انسان را دچار افسردگی مينماید بدلیل وجود مناظر آزار دهنده و عدم هماهنگی و تبعیت از معماری مشخص.
بهبود وضعیت شهری جز با مشارکت مردم و شوراها و تمرکز مدیریت شهری امکان پذیر نخواهد بود. وضعیت فعلی شهرهای توریستی کشور، زیر ساخت لازم برای ایرانی قدرتمند که هدف توریستها و گردشگران خارجی باشد را دارا نمی باشند. برای جذب گردشگران باید به سلایق آنها، نیازهای آنها و توجه به رفاه روحی و مادی آنها را در چهارچوب قوانین کشور در نظر گرفت. بدون زیرساخت، جذب گردشگر امکان پذیر نخواهد بود و توسعه شهری و ایجاد زیر ساخت منوط به مدیریت یکپارچه و انتخابی شهری است. به نظر ميرسد، واگذاری کلیه خدمات شهری به شهرداریها و لزوم توجه بیشتر به معماری و شهرسازی در کلانشهرها و تمرکز مدیریت خدمات شهری، امری گریز ناپذیر است.