سرگئي ريابكوف مذاكرهكننده ارشد روسیه در مذاكرات هستهاي اواخر ماه مارس سال گذشته به نحوي زيركانه موضوع بحران اوكراين و اشغال شبهجزيره كريمه توسط ارتش نيمه سرخ كشورش را به پرونده اتمي ايران گره زد و گفت:«موضوع اوکراین و نحوه برخورد طرف غربی با موضوع کریمه در نگاه مسکو به مذاکرات هستهای تاثیر دارد.» سخنان معاون لاوروف آن زمان چندان جدي گرفته نشد. اما اكنون با موضعگيري وزارت خارجه روسيه كاملا مشخص شده استفاده از اهرم پرونده اتمي ايران در برخورد با مسأله اوكراين و بحران شرق اروپا يك رفتار از جنس روسي بوده كه گذشت زمان آن را آشكار كرده است.
منابع خبري در ايران ازجمله پایگاه خبری «دیپلماسی ایرانی» به نقل از رويترز اعلام كردهاند ظاهرا مسكو درصدد تجديدنظر سياستهاي خود در قبال پرونده اتمی ايران است. پروندهاي كه صرفنظر از تحولات ١٦ ماه گذشته، نسبت به حلوفصل آن طي ٣ تا ٤ماه آينده ابراز اميدواري شده است. اطلاعیه وزارتخارجه روسيه تصریح کرده «در صورتی که تحریمهای آمریکا علیه این کشور تشدید شود، این موضوع میتواند سبب ضربه خوردن روند همکاریهای دو کشور در مسائلی همچون سوریه و موضوع هستهای ایران شود.» این بیانیه در ادامه افزوده «اقدامات ایالات متحده، چشمانداز همکاری دوجانبه برای حلوفصل موضوع هستهاي ایران، بحران سوریه و دیگر مسائل مهم بینالمللی را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
همانگونه که واشنگتن در گذشته مشاهده کرده، ما چنین اقدامات غیردوستانهای را بیپاسخ نمیگذاریم.» به باور بسياري منابع ديپلماتيك مقيم مسكو، توجه بيش از اندازه به موضعگيريهاي مقطعي مقامات روسيه، يك اشتباه در شناخت عمق استراتژي منطقهاي و بينالمللي آنها بود. بيشتر به اين دليل كه براي كرملين، پرونده اتمي ايران میتواند به مثابه عقربه ترازو در مناسبات با غرب و ايالات متحده عمل کند. بيانيه وزارت خارجه روسيه اکنون تداعيكننده آن دست اقدامات این کشور درگذشته است كه آثار آن همچنان در ذهن ايرانيان باقی مانده. از مشاركت در صدور ٦ قطعنامه عليه تهران در شوراي امنيت گرفته تا عدم تحويل سامانه دفاعي بسيار حساس «اس -٣٠٠»، تا موضعگيريهاي سرگئي ريابكوف.
واقعیت آن است روابط تهران مسكو چه بخواهيم و چه نخواهيم زير سايه تجربه و گذشتهاي بحثانگيز قرار دارد که نوسانات آن هيچ ربطي به مناسبات كنوني دو پايتخت ندارد. «تجربه تكراري، با نتايج كاملا تكراري!». ايرانيان تقريبا در تمامي طول قرن نوزدهم، از زمان پادشاهان قاجار و تا قبل از انقلاب ١٩٧٩ ايران و دوران حكومت پهلوي در قرن بیستم در ستيزي عادتي و آشنا، همواره روسها را به بهانههاي گوناگون در حيات خلوت خود ديده و تجربه كردهاند. شايد مربوط به گذشتهاي جبرانناپذير باشد، ولي تا آنجا كه به حافظه تاریخی مردم ايران مربوط ميشود، تبعات ماندگار و روحي تلخ پيمان فينكن اشتاين(با تاثیری غيرمستقيم) و انعقاد دو عهدنامه«گلستان و تركمنچاي» در قرن نوزدهم و نيز در ميانه قرن بيستم با نقض آشكار تماميت ارضي ايران توسط ارتش سرخ، بيتوجهي تعمدی استالين به تعهداتش در پايان جنگ جهاني دوم، حمایت از فرقههای تجزیهطلب در شمالغرب و غرب ایران در همین دوره و همچنين تحولات دوران نخستوزیر قانوني برکنار شده دکتر محمد مصدق و اقدامات نیروهای کمونيست مورد حمایت مسکو علیه وی، به صورتي ماندگار در ذهن فراموش نشدنی جامعه ايراني باقي مانده است.
تلخي اين دوران تا به آنجا پيش رفته كه پس از گذشت حدود ٢قرن، مردم عادي در عدم پذيرش آنچه ميتواند زور تلقي شود، آنرا با قرارداد سال ١٨٢٨ «تركمنچاي» مقايسه كرده و رد ميكنند. اينك به نظر ميرسد مسكو درصدد تکرار رفتاري است كه ممكن است براي ايران يادآور آن چيزي باشد كه در گذشته تجربه كرده و شاید دوباره درحال ظهور كردن است. با همه امیدواری که به رفتار حرفهای تیم مذاکرهکننده ایران وجود دارد، اگر آنچه وزارتخارجه روسيه اعلام كرده يك تصميم جدي باشد – كه به نظر من هست - نبايد ترديد كرد روزهاي سختی برای ديپلماسي ایران در پيش است. اين عدم ترديد عمدتا از آنجا ناشي ميشود كه براي كرملين امنيت شرق اروپا و سياست راهبردي روسيه در روابط با اروپا و ايالات متحده، بيش از پرونده اتمي ايران اهميت دارد.
بخش عمدهای از این رویکرد سنتی به این دیدگاه بازمیگردد که از نگاه کرملین، ايران (دير يا زود) بالاخره مسائلش با ايالات متحده را حلوفصل خواهد كرد و كاركرد سنتي خود در منطقه را باز خواهد یافت. پرزيدنت اوباما اخيرا تصريح كرد ايران قادر است به يك قدرت مطرح منطقهاي تبديل شود. اين نميتواند از سوي روسها سخني كم اهميت و عادی تلقي شود. به همين دليل شرايط آينده داراي جذابيتي بيمانند برای سیاستمداران و تحليلگران سياسي خواهد بود. بيشك پرزيدنت روحاني و تيم رويایي سياست خارجي او هم روزهاي سخت و پركاري در پيشرو دارند.