دریافت لینک صفحه با کد QR
حمیدرضا جلاييپور:
8سال از چيزی كه قابلدفاع نبود دفاع كردند
23 دی 1393 ساعت 12:14
گروه سیاسی-رسانه ها: مدتی است كه واژهسازيهای بخشی از جريان اصولگرا در مورد اصلاحطلبان به اصلاحطلب خوب و بد رسيده است. آنها تلاش ميكنند با اين عبارات جريان اصلاحطلب را به دو طيف مختلف تقسيمبندي كنند تا هركس را كه مطابق سليقهشان رفتار نميكند در رديف اصلاحطلب بد بنشانند و جلوي نامش ضربدر قرمز بگذارند. آنها خود را در جايگاه مبصر نظام نشاندهاند تا موقع انتخابات ليست بدها و خوب را لابد تقديم شوراي نگهبان كنند و يك بار ديگر در ميداني بدون حضور رقيب جشن پيروزي بگيرند. اما حميدرضا جلاييپور، عضو آخرين شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي علت اين مقولهسازي را در گذشته اصولگرايان طي دولتهاي نهم و دهم جستوجو ميكند. او ميگويد اصولگرايان هشت سال تمام از هرآنچه غيرقابل دفاع بود، دفاع كردهاند و حالا كه حجم تخريب كشور را ميبينند به دنبال راه فرار از آن حمايتهاي بيدريغ ميگردند. به هميندليل هم يك روي تحريمها را محصول وقايع پس از انتخابات ٨٨ عنوان ميكنند و روز ديگر اصلاحطلب خوب و بد را نشان ميدهند. حمیدرضا جلاييپور در گفتوگويي با «اعتماد» اين نوع تقسيمبندي را «مندرآوردي ميداند».
اخيرا عدهيي از اصولگرايان به دنبال واژهسازيهايي نظير اصلاحطلب خوب و بد هستند؛ اين رفتار را چگونه تحليل ميكنيد؟
به اعتقاد من هر فرد و گروهي در فضاي سياسي اجتماعي كشور ميتواند دست به تقسيمبندي بزند و جريانهاي مختلف را نامگذاري كند. در عين حال ميتواند سنخبندي و مقولهبندي كند كه البته گرايشهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي آنها در اين سنخبندي نقش دارد. اما با وجود اين موضوع من معتقدم سنخبنديهاي بيربط و با ربط داريم. برخي دستهبنديها از كفايت تجربي برخوردار بوده و به واقعيت نزديك است و به همين دليل مردم آنها را به كار ميبرند و در حوزه عمومي نفوذ پيدا ميكند. برخي هم من در آوردي است.
اين سنخبندي در كدام دسته جاي ميگيرد؟
اين سنخبندي اصلاحطلبي و خوب و بد از آن بيربطهاست.
به چه دليل؟
به اين دليل كه اصلاحطلبي در ايران روشن است و موضوع چندلايه و پيچيدهيي نيست كه برايش خوب و بد بسازيم. اصلاحطلبي نهتنها يك پديده سياسي - اجتماعي است بلكه به عقيده من امروز تبديل به يك پديده تاريخي شده است. مشخص است در سطوح مختلف چه افراد و گروههايي آن را نمايندگي ميكنند. كساني كه حاملان آن هستند چه در سطح شخصيتها و چه در سطح تشكلها و شهروندان شناخته شدهاند. حالا اگر كسي خود را به راه ديگري بزند بحثش جداست. از نظر من ما اصلاحطلب خوب و بد نداريم. آقاي خاتمي نمونه يك شخصيت اصلاحطلب است سايرين نيز نام و نشان و خاستگاه سياسيشان روشن است و در سطح افراد و تشكلها هزينهاش را هم ميدهند.
چرا آنها دست به اين تقسيمبندي زدهاند؟
اصولگراها يك مشكل اساسي دارند. آنها هشت سال از تمام چيزهايي كه قابل دفاع نبوده دفاع كردهاند اين در حالي است كه كشور ٨٠٠ ميليارد دلار درآمد ارزي داشته است و حالا از اقتصاد خرابه باقي گذاشتهاند. مشكل آنها اين است كه نميخواهند به اين خطاي بزرگشان اعتراف كنند. لذا مثل شاعري هستند كه در قافيه مانده است. بالاخره بايد يك چيزي پيدا كنند و آن را دستاويز قرار دهند. مثلا ميگويند تحريمها محصول فتنه بوده در حالي كه همه ميدانند تاريخ تصويب تحريمهاي شوراي امنيت و ورود پرونده هستهيي ايران به اين شورا در چه زماني اتفاق افتاد. همه اينها قبل از سال ٨٨ بود. درست در همين زمان آنها بودند كه براي احمدينژاد كفوسوت ميزدند. در واقع آنها فكر ميكنند با اين تقسيمبنديها ميتوانند آن تخريبهايي كه در كشور رخ داده را پوشش دهند.
آيا اين تقسيمبندي به قول شما مندرآوردي ميتواند مقدمهيي براي حذف اصلاحطلبان از بازي انتخابات مجلس آينده باشد؟
به نظر من اينها مشكلي با حذف افراد ندارند. اصولگرايان كساني بودند كه در انتخابات رياستجمهوري عدم احراز صلاحيت هاشمي را تماشا كردند و سخن نگفتند، حصر ياران امام را ديدند و دم نزدند. در دورهيي كه مرتضوي راستراست راه ميرود و فساد گستردهيي در دولتهاي قبل رونمايي شده آنها به جاي برخورد با اين مسائل و موضعگيري عليه مفسدان به دنبال اصطلاحسازي در جريان اصلاحات هستند. بهعقيده من اينها از حذف هراسي ندارند و مدام فتنه فتنه ميگويند.
آيا اين مساله ميتواند مستمسكي باشد تا در انتخابات پيروز شوند؟
اينها احساس ميكنند باز در انتخابات آينده بايد بالا را نگاه كنند و اميدشان به حذف رقيب توسط شوراي نگهبان باشد و حالا به دنبال موضوعات اينچنيني ميگردند، اين در حالي است كه آنها اينقدر كارايي ندارند كه بتوانند در اين شرايط اكثريت مجلس را به دست آورند و كشور را از اين وضعيت خارج كنند، فراموش نكنيد كه آنها تماشاچي تخريب ايران بودند. به نظر من اين اصولگرايان هستند كه امروز بايد اسمشان را عوض كنند.
شما به چه كساني اصولگرا مي گوييد؟
به اعتقاد ما اصولگراها در انقلاب ريشه داشتند نقش بزرگي در پيروزي انقلاب ايفا كردند و گروهي بودند كه ارزشهاي انقلاب برايشان مهم بود اما امروز كمتر نشاني از آن رويكرد ميبينيم. اصولگرا يعني علي مطهري. او ميداند انقلاب اسلامي چه پارادايمهايي دارد و براساس چه مواضعي استوار شده است به همين دليل هم از مواضع اصولياش دفاع ميكند. او در موضوعات فرهنگي همانقدر از اعتقادش دفاع ميكند كه در موضوعاتي مانند حصر و زندانيان سياسي. از نظر من اصولگرايي اين است اما اصولگراهاي امروز از اصل خودشان فاصله گرفتهاند و خادم قدرت شدهاند. آنها يك مسيري را در حال پيمودن هستند و خيالشان از حذف رقيب راحت است.
کد مطلب: 66172
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir