به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۰۱:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۱ ساعت ۱۴:۴۵
کد مطلب : ۶۸۱۴۲

دو میلیون در ماه برای نابودی‌تان

گروه جامعه_رسانه ها: روزنامه اعتماد نوشت: وقتی صفت قوی به کسی داده می شود، این صفت به خودی خود نوعی حس برتری، قدرت و اعتماد به نفس برای فردی که قوی خوانده می شود، همراه می آورد. حالافکر کنید صفت قوی«ترین» هم داشته باشد. دیگر کسی که قوی ترین خوانده می شود، این قدر شاد است و خودش را از دیگران بهتر و برتر می داند که حاضر است هر کاری بکند تا این صفت را حفظ کند یا آن را به دست آورد.
دو میلیون در ماه برای نابودی‌تان
در ادامه این گزارش می‌خوانید: بی دلیل نیست بسیارند تعداد آنها که از انواع قرص های بدنسازی استفاده می کنند، تا قوی ترین باشند. قوی ترین مرد محله، قوی ترین مرد باشگاه و اگر بخت یار شد و کمک کرد، قوی ترین مرد ایران. آنها که می خواهند به لحاظ فیزیکی قوی ترین باشند، اغلب هم عجله دارند. صبور نیستند تا زمان زیادی را در باشگاه ها بگذرانند و خودشان را بهتر از دیگران بدانند.

قوی ترین بودن به سبک و سیاقی که چند سال است در ایران رواج پیدا کرده تنها با ورزش، به دست نمی آید: پس قرص و گردهای بدنسازی را به هر قیمتی که شده، می خرند و مثل آب حیات با آن انس گرفته و می خورند. برای این افراد بی هیچ شوخی، خریدن و خوردن قرص هایی که می تواند ظاهر قوی برای آنها بسازد از نان شب واجب تر است. اگر فکر می کنید عوارض استفاده بیش از حد این قرص ها را نمی دانند و به خوردن آنها تن می دهند هم اشتباه می کنید.

آنها که سودای قوی ترین شدن در سر دارند، بهتر از هرکسی، عوارض استفاده از داروهای بدنسازی را می دانند اما این قرص ها را می خورند. شاید چون این عوارض را جدی نمی گیرند یا شاید... چرا با خودشان صحبت نکنیم تا ببینیم چرا به هر قیمت و هر طور شده قرص های بدنسازی را می خرند و با دستور و بی دستور مربی می خورند؟ این افراد برای صحبت کردن بیش از آنکه فکر کنید مشتاق هستند.

وقتی خیلی پولدار نیستی که ماشین آخرین مدل سوار شوی و با بهترین لباس ها بگردی، فقط با داشتن هیکل ورزشکاری احترام پیدا می کنی چون هر کس تو را ببیند، تحت تاثیر هیکلت قرار می گیرد. بعضی وقت ها حس می کنم احترامی که حالا دوست ها و خانواده ام برای من قایل هستند برای یک استاد دانشگاه هم قایل نیستند

«این حرف ها، همیشه هست اما این همه آدم دارند قرص های بدنسازی مصرف می کنند و هیچ اتفاقی هم برای شان نیفتاده. گیرم که چند نفر هم این وسط بدبیاری آورده باشند و به خاطر استفاده از قرص های بدنسازی اتفاقی برای شان افتاده. می شود گفت این اتفاق برای همه می افتد؟ نه. قرص های بدنسازی هم مثل هر چیز دیگری مزایا و معایب دارند

جست وجوی احترام به هر قیمت
نگاهش می کنم. جوانی ٢٥ ساله است. خودش می گوید کمتر از یک سال است باشگاه می رود و ابایی از گفتن اینکه قرص های بدنسازی آن هم به مقدار زیاد مصرف می کند، ندارد. هر چند مخفی کاری اش فقط می تواند جنبه شوخی و طنز بگیرد. چون تا حدی سینه هایش ستبر شده و بازوهایش به قول خودش عضلانی است که فقط قرص های بدنسازی می توانسته اند در این مدت کوتاه، چنین بدن به اصطلاح ورزشکاری را به او هدیه دهند. جواب سوال هایم را رک می دهد. خودش صادقانه می گوید: «ماهی حول و حوش یک میلیون تومان پول برای خرید قرص و گردهای بدنسازی می دهم. هر کدام از این قرص ها برای سفت شدن و عضله آوردن قسمتی از بدن است. نمی شود نصف آنها را خورد و نصف دیگر را نخورد. باید همه قرص ها را درست بخورم تا بدنم روی فرم بیاید و بشوم کسی که همه به او احترام می گذارند.»

می پرسم فقط با خوردن این قرص هاست که به او احترام خواهند گذاشت؟ صریح می گوید: «واقعا فکر می کنید مردم برای کسی که هیکلش مثل الان من باشد با کسی که لاغر یا چاق باشد، فرقی قایل نیستند. نمی دانم باور می کنید یا نه، اما وقتی خیلی پولدار نیستی که ماشین آخرین مدل سوار شوی و با بهترین لباس ها بگردی، فقط با داشتن هیکل ورزشکاری احترام پیدا می کنی چون هر کس تو را ببیند، تحت تاثیر هیکلت قرار می گیرد. بعضی وقت ها حس می کنم احترامی که حالادوست ها و خانواده ام برای من قایل هستند برای یک استاد دانشگاه هم قایل نیستند. هر کس هر جا کارش گیر کند، اول روی من حساب می کند. همه می دانند من می توانم حق آنها را بگیرم. این طور مورد قبول دیگران بودن را فقط پول برای آدم می آورد و هیکل ورزشی.»

از لابه لای حرف هایش می فهمم وضع مالی چندان خوبی ندارد و تعجب می کنم که چه طور هر ماه اینقدر پول برای قرص های بدنسازی می دهد: «تعجبی ندارد که چه طور هر ماه اینقدر پول برای قرص های بدنسازی می دهم. من کار می کنم و قسمت عمده درآمدم را برای باشگاه و قرص خرج می کنم. هرچه قدر هم کم داشته باشم از خانواده ام کمک می گیرم. من، خرج دیگری که ندارم. با درآمد کارمندی که دارم نمی شود زن و زندگی داشت. درآمدم به قدری است که پول همین قرص ها را بدهم. با خانواده ام هم زندگی می کنم و خرج زندگی ام با آنهاست. هر ماه هم پولی برای خرج باشگاه می دهم. پولی که خانواده ام برای باشگاه می دهند، آن قدرها نیست و خودشان هم از تقبل این هزینه راضی هستند، چون پول را برای ورزش و سلامتی من می دهند. مطمئنا هر خانواده یی خیلی خوشحال می شود اگر بتواند به پسرش کمک کند تا ورزشکار شود، سالم باشد و دوروبرِ مواد مخدر نرود. خود شما ترجیح می دهید پسر ورزشکار داشته باشید یا معتاد؟»

ظاهرا در ذهن این مرد 25 ساله، همه یا باید قرص های بدنسازی بخورند تا مورد احترام باشند، یا پولدار شدن است که به افراد کمک می کند، سری توی سرها درآورند. این مرد که مرتب به ورزشکار بودنش می بالد، می داند در مورد راه دوم بختی ندارد و راه اول را انتخاب کرده. بدون اینکه عوارض جدی استفاده از قرص های بدنسازی را جدی بگیرد.

همین چند وقت پیش بود که پسرکی ٢٠ ساله به خاطر استفاده از قرص های بدنسازی، کلیه هایش را از دست داد. این قرص ها عوارض جدی روی کبد دارند و هورمون های جنسی را به هم می ریزند و در درازمدت میل جنسی فرد را به شدت کاهش می دهند. فکر می کنم، مردی که با او حرف می زنم، این مسائل را نمی داند و تند برایش نمونه های مختلف را تعریف می کنم. اما پوزخند تحویل می گیرم: «این حرف ها، همیشه هست اما این همه آدم دارند قرص های بدنسازی مصرف می کنند و هیچ اتفاقی هم برای شان نیفتاده. گیرم که چند نفر هم این وسط بدبیاری آورنده باشند و به خاطر استفاده از قرص های بدنسازی اتفاقی برای شان افتاده. می شود گفت این اتفاق برای همه می افتد؟ نه. قرص های بدنسازی هم مثل هر چیز دیگری مزایا و معایب دارند. حتی قرصی که برای درمان بیماری هم تجویز می شود، عوارض جانبی دارد. همیشه دکترها از این حرف ها می زنند که خوردن فلان چیز، بهمان عوارض را دارد. این حرف ها را که نباید جدی گرفت. من، یک سال است این قرص ها را مصرف می کنم و تا وقتی که جزو قوی ترین مردهای ایران نشوم هم به خوردن شان ادامه می دهم. نصیحت دکترها تمامی ندارد.»

جایی برای گفتن حرف بیشتری نمی ماند. این مرد برایش اهمیتی ندارد که کسی سه سال بعد از استفاده از قرص های بدنسازی میل جنسی اش را از دست داده و یکی دیگر کلیه هایش را و نمی خواهد این موضوع را جدی بگیرد.

بی دلیل همسرم را می زدم
فکر می کنم هم صحبت شدن با مردی 32 ساله که شرکتی مهندسی دارد، ماشین زیر پایش و نوع لباس پوشیدن مرتب و کت وشلوار گرانش خبر از وضع مالی خوبش می دهد، سخت تر از فرد قبلی است. راحت نمی شود فهمید که این مرد به خاطر کدام سودا، دوسال است قرص های بدنسازی استفاده می کند. به خصوص که خودش عوارض استفاده از این قرص ها را می داند و این عوارض تا حدی هم گریبانش را گرفته.

اما او ساده از دلیل هایش برای خوردن مدام قرص های بدنسازی می گوید: «من از نوجوانی چاق و بدهیکل بودم. یعنی لاغر و خوش هیکل بودن همیشه برایم مثل رویا بود. از وقتی یادم می آید، نصف سال رژیم داشتم و نصف دیگر سال دوباره چاق می‌شدم. هر چقدر هم می خواستم جلوی شکمم را بگیرم فایده نداشت. هنوز هم ندارد. اصولا آدم پرخوری هستم. خانواده ام وضع مالی خوبی دارند و همیشه بهترین خوراکی ها توی خانه بود اما من چون خیلی استعداد چاقی دارم، کم می توانستم از این خوراکی ها بخورم. بزرگ هم که شدم، اوضاع فرقی نکرد.»

می پرسم یعنی ورزش کردن و کالری سوزاندن بی فایده بوده؟ جواب می دهد: «بی فایده که نبود و نیست اما فکرش را بکنید، من درآمد بسیار بالایی دارم و مدرک مهندسی از دانشگاه معتبر این کشور دارم. همسر خوب و هر چه بخواهم دارم اما هیچ وقت هیکل خوبی نداشتم. همیشه حس می کردم، مایه خجالت همسرم هستم. خودم از خودم بدم می آمد و مگر چقدر می توانم وقتم را توی باشگاه بگذرانم تا اندازه یک وعده غذا که خوردم کالری بسوزانم؟ با هیکل چاقی که همیشه داشتم حس می کردم، مدیران شرکت های دیگر که طرف قرارداد من هستند هم آن طور که باید برایم احترام قایل نمی شوند. همه این موضوعات بود تا از چند سال پیش، خوردن قرص های بدنسازی را شروع کردم. با خوردن این قرص ها، سریع روی فرم آمدم و حالانه تنها چاق نیستم بلکه هیکلم طوری است که بسیاری به آن حسرت می خورند. البته پولش را می دهم. این قرص ها را مجانی به من نمی دهند.

ماهی دو میلیون تومان پول می دهم در عوض، اعتماد به نفسی که پول و مدرک دانشگاهی و زن و زندگی خوب نتوانست برایم بیاورد را این قرص ها در زمانی کوتاه برایم آوردند.»

تا اینجای سرگذشت مرد 32 ساله تا حدی جذاب است که شما هم اگر بقیه آن را ندانید ممکن است از این همه خوشبختی اش به وجد بیایید: اما عجله نکنید: «خوردن قرص های بدنسازی تا همین چند وقت پیش خیلی خوب بود اما حدود یک سال پیش، حس کردم سریع و بی جا مرتب عصبی می شوم. اول فکر کردم به خاطر سنگین بودن کارم است. به دکترهای مختلفی مراجعه کردم و در نهایت فهمیدم خوردن قرص های بدنسازی در درازمدت خشونت می آورد، چون از مواد خاصی در ساخت آنها استفاده می شود. نمی دانستم چه کار کنم. نه، می توانستم خوردن قرص ها را قطع کنم و دوباره همان هیکل چاقم را تحمل کنم و نه می توانستم رفتار درستی با اطرافیان، مخصوصا با زنم داشته باشم. چندین بار خیلی وحشتناک و بی دلیل زنم را مورد ضرب و شتم قرار دادم. چند وقت بعد از استفاده از قرص های بدنسازی حس کردم نمی توانم با همسرم رابطه داشته باشم. همین موضوع باعث شد، زنم به من شک کند و البته حق هم داشت. به خاطر شک های دایم زنم و عصبی بودن من در برخورد با او، اینقدر مشکل مان جدی شد که زنم درخواست طلاق کرد. برای مشکل رابطه با زنم هم پیش دکتر رفتیم و فهمیدم این موضوع هم به خاطر استفاده از قرص های بدنسازی است.

چون قرص های بدنسازی روی هورمون های جنسی تاثیر می گذارد. حالا، چندوقتی است که پیش روانپزشک می روم. می دانم دارم با ماهی دومیلیون پول دادن تیشه به ریشه زندگی ام می زنم، اما نمی خواهم باز هم کابوس چاق بودن را داشته باشم. فعلاروانشناس سعی دارد کمکم کند و همسرم را راضی کرده که از من جدا نشود اما من نمی دانم چه کنم. روانشناس به من گفته این قرص ها عوارض جدی تری هم دارد. می دانم درست می گوید، اما...» نگاهش می کنم. به مردی که خودش می داند دارد زندگی اش را نابود می کند و برای حل مشکلی که قرص های بدنسازی برایش آورده، پیش روانپزشک می رود. من چه می توانم بگویم؟