لمپارد شنبه شب در دیدار با چلسی از دقیقه 77 وارد میدان شد و در ورزشگاهی که سالها در آن بازی کرده بود مقابل تیم پیشین خود به میدان رفت. لمپارد در اندک دقایقی که در میدان بود نتوانست بازی خوبی از خود به نمایش بگذارد و چه بسا این موضوع به وضعیت روانی این بازیکن بازمیگشت. بازیکنی که پس از جدایی از وستهام در سال 2001، به مدت 13 سال در استمفوردبریج بازی کرد.
روز گذشته وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد، لمپارد به پاس احترام به هواداران حاضر در ورزشگاه به چهار گوشه میدان رفت. این در حالی است که رفتارهای متضادی از هواداران بروز کرد. عدهای او را بازیکن افسانهای باشگاه خواندند و عدهای هم او را خائن. در واقع باید گفت از نقطه نظر یک هوادار، لمپارد با وجود اینکه از چلسی رفته اما همچنان محبوب است و افسانهای. از نظر یک هوادار نیز پیوستن فرانکی به من سیتی به معنای پشت کردن به چلسی بوده است. اما به راستی کدامیک راست میگویند؟ چنانچه بخواهیم دموکراتیک به موضوع نگاه کنیم باید بگوییم هر دو.
منتهی موضوع این است که ایده و نظر هر هوادار در چارچوب حریم مشخصی ارائه میشود و از خود وی شروع و به خودش نیز ختم میشود.
در فوتبال ما وضعیت متفاوتی را شاهدیم. اینجا عده زیادی به یک باره تحت هدایت شخص دیگری که لیدر خوانده میشود به طور همزمان یک بازیکن و یا یک مربی را مورد شماتت قرار میدهد و برعکس. در واقع بسیاری از این هواداران نظر خود را بیان نمیکنند بلکه نظر القا شده یک جریان دیگر را فریاد میکنند.
در لیگ برتر انگلستان بارها شاهد بودهایم که عدهای با برپا کردن پارچهنوشتهای خواستار برکناری مربی خود شدهاند اما این حق را نداشته اند که با الفاظ تند و زننده، فضایی که متعلق به هواداران دیگر هست را متشنج کرده و آنها را هم احیانا تحت تاثیر خود قرار دهند. در فوتبال ایران چنین نیست. رفتار هوادار ایرانی خودجوش نبوده و به همین علت هم است که همواره سکوهای متشنجی را در فوتبال کشورمان شاهدیم و بارها و بارها بازیکنان با بدترین الفاظ مورد اهانت قرار میگیرند.
در بازی چلسی - منچسترسیتی یک موضوع مشخص شد؛ که «فرانک لمپارد» هم افسانه است و هم خائن. هر هواداری میتواند بیانگر نظر خودش باشد و بیصدا حرفش را بزند. اما اهانت ممنوع است. در واقع برگزارکنندگان و جامعه حاضر در ورزشگاه چنین اجازهای را به وی نمیدهند.