گروه فرهنگي: مدیر مسئوول نشریه چلچراغ با بیان اینکه کار روزنامهنگاری در ایران، مثل بازی کردن فوتبال در میدان مین است، گفت: آنچه مجله «چلچراغ» را در ابتدای دههی 80 ماندگار کرد، استفاده از لحن ویژه و زبان مخفی جوانان بود؛ لحنی که فضای رسمی ادبیات نشریات آن روز را شکست.
فریدون عموزاده خلیلی تأکید کرد: وقتی که ما چلچراغ را شروع کردیم بر اساس یک پژوهش میدانی و عینی به این حقیقت رسیدیم که محور لحن جوانان ما طنز است و اگر ما این لحن و این بذلهگویی در مراودات روزانه را درک کنیم و با همان لحن و تکهاندازی ه و نکتهسنجیها مسایل جدی اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی را به چالش بکشیم، آنها ما را باور میکنند. چون این زبان مخفی که با لحنی ویژه ادا میشد در لابهلای خود طنزی نهفته داشت؛ احتمالا همان طنز عاملی شد که بسیاری، نشریه چلچراغ را نشریه طنز بدانند. در حالی که در تحلیل ما لحن و زبان عمومی جوانان ما این طوری شده بود.
این نویسنده کودکان و نوجوانان با تاکید بر اینکه نشریه چلچراغ یک نشریه طنز به مفهوم معمول آن نیست، تصریح کرد: ما در طراحی این نشریه از تدبیری استفاده کردیم که در نهایت باعث به وجود آمدن نشریهای شد که امروز جدیترین بحثها را به مدد لحن و زبان مخفی نسل جوان مطرح میکند و بر دل جوان امروزی مینشیند.
رییس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان افزود: در همان سال 80 مجلات زیادی برای نسل جوان تولید و منتشر میشد که اگر چه به نام جوانها ولی به کام دیگران بود و مورد اقبال جوانها هم قرار نمیگرفت. ما به عنوان متولیان اصلی این نشریه با یکسری از دوستان جوان که در حوزههای مختلف روزنامهنگاری، جامعهشناسی، حتی فنی مهندسی و... مشغول بودند، درباره چگونگی محتوای این نشریه به گپ و گفت نشستیم و به این نتیجه رسیدیم که نقطه اصلی موفقیت ما میتواند نگاه جوانانه همراه با زبان آنان باشد.
وی گفت: جوانان ما درون هالهی نسلی تنفس میکردند که برای ورود به آن میبایست رمز ورودش را میداشتیم و رمز ورود آنها چیزی جز لحن و زبان جوانان نبود. ما میدیدیم که در دانشگاهها، اساتیدی وارد خلوت جوانان میشوند که میتوانستند این هاله را بشکنند، شوخیهای جوانان را درک کنند و با همان لحن آنها با آنان حرف بزنند. ویژگی مشترک جوانان لحن آنهاست که توأم با شوخی و در فرهنگ مخفیشان شکل میگیرد.
عموزاده تأکید کرد: به این ترتیب ما توانستیم بفهمیم که اگر در ایران نشریهای منتشر شود که بتواند این لحن را کشف و در روایتش انتخاب کند و با این لحن به دنیای جوانان وارد شود جوانان آن را میپذیرند، چون لحن جوان لحن طنزآلود است؛ بنابراین تمام محتویات مجله ما اعم از فرهنگی، اجتماعی، هنری و حتی سیاسی با همین لحن ارائه شد و بدین ترتیب امروز به نظر میرسد که در متن چلچراغ طنزی ملایم ساری و جاری است که البته جانمایه خود را از لحن جوانان گرفته است.
مدیرمسؤول نشریه چلچراغ تصریح کرد: البته در آن زمان ایرادهایی بر ما گرفته میشد، مثل اینکه آقای خلیلی شما دیگر چرا؟ شما که خودتان نویسنده و صاحب قلماید! میدانید چه بلایی سر زبان فارسی و فرهنگ میآید؟! ولی دیدیم که هیچ بلایی سر زبان و فرهنگ نیامد. زبان و فرهنگ پویا در درون خودش سازوکار خودپالایی دارد و هر چه را زاید باشد، دور میریزد و هرچه را آنی داشته باشد به خودش اضافه میکند؛ البته بعدها رادیویی مثل رادیو جوان از همین لحن استفاده کرد و روزنامههای زیادی به این فکر افتادند که باید از این لحن استفاده کنند و همین مسئله باعث شد ویژهنامهها و صفحات نسل سومیها شکل بگیرد که با همین لحن به طور گسترده در میان جوانان رایج شد و مجلاتی هم به تقلید از چلچراغ منتشر شد.
این نویسنده گفت: کار روزنامهنگاری در ایران مثل بازی کردن فوتبال در میدان مین است. باید طوری حرکت کنی که هم توپ را به دروازه برسانی و هم آسیب نبینی. یک زمان محدودیتها آنقدر افزایش مییابد که تداوم انتشار نشریه کاری نزدیک به معجزه و شاهکار است، مثل دوره معاونت محمد علی رامین در وزارت ارشاد که جزو تیرهترین دوران مطبوعات است و باعث شد نشریاتی مثل چلچراغ نفسشان به شماره بیفتد. ولی زمانهایی هم بوده که فضا بهتر بوده مثل زمان حاضر. به هر حال ما هم الان ما کجدار و مریز در حال حرکت هستیم.
وی افزود: ما در برهههای زمانی مختلف از پیچهای خطرناکی عبور کردهایم و امروز میتوانیم ادعا کنیم در زمینه عبور از این پیچهای خطرناک که در شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ساری و جاری است، متخصص شدهایم. برخی از پیچها سیاسی اجتماعی بودند مثلا در مقاطعی هست که فضای عمومی جامعه طوری میشود که مخاطب به طور غیررسمی با نشریات کاغذی قهر میکند و فکر میکند حرف دلش در این نشریات نیست. اگرچه او میداند نشریات هم دلایل و معذوریتهای خود را دارند اما در نهایت رغبتش به آنها کم میشود. گاهی وقتها هم مسایل اقتصادی مثل افزایش قیمت کاغذ در این زمینه مطبوعات کاغذی را تهدید میکند.
عموزاده تاکید کرد: یک رقیب دیگر نابرابر ما رقبای دولتی و نهادهای عمومی هستند. نشریاتی که از بودجه و امکانات دولتی استفاده میکنند و با استفاده از پول نفت در عرصه رقابت ناعادلانه باعث میشوند که نشریات غیردولتی که روی پای خودشان میایستند، به شدت تحت فشار قرار بگیرند؛ مثلا در شرایطی که نشریات خصوصی مثل چلچراغ، باید با قیمت 4000 تومان مثلا با 50 صفحه منتشر شوند، آنها که بعضا مخاطب طبیعی چندانی هم ندارند با قیمت 1000 تومان و مثلا 100 صفحه روی دکه میآیند، آن هم با پشتوانه عظیم تبلیغاتی.
مدیر مسؤول نشریه چلچراغ تصریح کرد: اگرچه من بهشخصه معتقدم مخاطب آنقدر باهوش هست که نشریه خود را پیدا کند، اما به هر حال این وضعیت عرصه رقابت ناسالم و ناعادلانهای را ایجاد میکند که بر سختی کار اضافه میکند؛ یعنی ما تنها با موانع سیاسی مواجه نیستیم، به قول معروف و با اجازه مولانا برای نشریاتی مثل چلچراغ، هر نفس شلاق (آواز) عشق میرسد از چپ و راست/ ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست ... اگر به فلک هم نرسیدیم به این دلخوشیم که در این راه گام برمیداریم.