انتخابات 92 را میتوان یکی از حساسترین برهههای تاریخی جمهوری اسلامی دانست از آن حیث که تعداد زیادی از نامزدها در انتخابات از سلایق و علایق متفاوت حضور داشتند و شعارهای انتخاباتی برخی نامزدها هم از جنس متفاوتی بود. پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری ایران از بسیاری جهات نشاندهنده آغاز تغییر در سیاست خارجی کشور بود. رئیسجمهوری در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری گفت: «سانتریفیوژها باید بچرخد و زندگی مردم نیز باید بچرخد؛ باید یادمان باشد کشور توسعه میخواهد؛ ما برای بمب که هستهای نمیخواهیم، به دنبال توسعهایم و اگر دنبال توسعه هستیم باید درست رفتار کنیم و این بسیار تدبیر میخواهد.»
حالا از آن زمان و با روی کار آمدن دولت یازدهم، تلاشها برای اصلیترین وعده دولت در حل و فصل پرونده هستهای ایران ادامه دارد و اکنون در نزدیکترین زمان به حصول توافق هستهای با کشورهای غربی است. در این باره و همچنین درباره اولویتهای دستگاه دیپلماسی خبرگزاری آنا با محمدعلی سبحانی، سفیر سابق ایران در لبنان و اردن و تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
در سالی که گذشت آیا دولت فقط بر دیپلماسی هستهای تمرکز کرده بود و اصطلاحی که گفته شد دولت یازدهم همه تخممرغهایش را در سبد هستهای گذاشته، درست است؟
دولت تمام توان خود را برای حلوفصل برنامه هستهای گذاشته است اما این رویکرد باعث نشده است که از سایر حوزهها غافل بماند. اکنون اولویت سیاستداخلی و سیاستخارجی موضوع هستهای است که انشالله با عزت و احترام از این مساله گذر خواهیم کرد.
برای پاسخ به این سوال باید کمی به گذشته برگردیم. این دولت نهم و دهم بود که با تصمیمات و اقدامات نسنجیده سبب سختترشدن پرونده هستهای ایران شد و در نهایت شش قطعنامه تحریم بینالمللی در شورای امنیت علیه کشورمان به تصویب رسید بنابراین دولت یازدهم در حوزه سیاستخارجی وارث قطعنامهها و تحریمهای ظالمانه بود.
تحریمها به شدت کشور را گرفتار کرده و ما را به نقطهای رسانده بود که برای بدهبستانهای مالی در سطح جهانی امکان انجام هیچ معاملهای وجود نداشت یا اگر راهی وجود داشت بسیار سطحی بود و باید مقدار هنگفتی پول به صورت دستی، جابهجا میشد تا به ایران برسد.
بنابراین صنعت، اقتصاد و مسائل امنیتی تحت تاثیر پرونده هستهای قرار دارد. رابطه ما با کشورهای همسایه و همچنین بخشی از سیاست داخلی ما به صورت مستقیم به گفتوگوهای هستهای گره خورده است. پس اگر توافق هستهای حاصل شود در سایه آن بسیاری از مشکلات امروز حل خواهد شد. من معتقدم اینکه آقای روحانی بر روی پرونده هستهای ایران تمرکز کرده و آن را در اولویت کاری خود قرار داده است، کاری بسیار درست، معقول و منطقی است.
بنابراین دولت یازدهم از زمان روی کار آمدن، در حوزه سیاستخارجی درست و منطقی عمل کرده است؟
بله. من مخالف نظر افرادی هستم که معتقدند دولت سایر حوزههای دیپلماسی را رها و تنها بر گفتوگوهای هستهای تمرکز کرده است. دولت در این مدت به دنبال رابطه با همسایهها هم رفته است و سعی کرده است تنش ایجاد شده را کاهش دهد. ببنید وظیفه سیاستخارجی حفظ منافع ملی، حفظ امنیتملی و تامین نیازهای کشور در روابط اقتصادی و بهبود وجهه ملی در سطح بینالمللی است؛ دولت یازدهم نیز در این حوزهها به وظایف خود به خوبی عمل کرده است.
روابط ایران و کشورهای همسایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
رابطه با کشورهای همسایه باید دومین اولویت سیاستخارجی کشور باشد که تاکنون نیز اینگونه بوده است. برای مثال، مردان دیپلماسی کشور درکنار تلاش برای حل پرونده هستهای ایران به دنبال بهبود رابطه با عربستان سعودی هم بودهاند و در این زمینه تلاشهای بسیاری هم شد اما برخی اقدامات بر این روند تاثیر میگذارند.
کدام اقدامات؟
رابطه با عربستان به سمت عادیسازی و کاهش تنشها میان دو کشور حرکت میکرد که این مسیر در نهایت به حلوفصل سریع پرونده هستهای ایران هم کمک میکرد. ریاض مخالف توافق هستهای ایران و غرب است و اگر بهبود روابط مسیر خود را طی میکرد از فشار سعودیهای به کشورهای غربی برای به نتیجه نرسیدن توافق هستهای کاسته میشد.
اما اظهارنظری در داخل و تبریک مرگ ملک عبدالله مسیر بهبود روابط میان دو کشور را تغییر داد. به نظر من ملک عبدالله پادشاه متفاوتی بود. او کسی بود که اصلاحاتی را آغاز کرده بود و اصلاحات در این کشور را به خوبی پیش برده بود.
همچنین ملک عبدالله نه تنها در کشور خود که در دنیا فرد محترمی بهشمار میرفت و تبریک گفتن مرگ این پادشاه تنها به سیاستخارجی کشور لطمه وارد کرد.به نظر من اینگونه اظهارنظرها هیچ توجیهی ندارد مگر اینکه اغراض سیاسی در پی آن وجود داشته باشد. نمیشود به علت روابط خوب ملک عبدالله با آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و به دلیل اختلافات جناحی در داخل کشور به سیاستخارجی کشور لطمه زد.
اما عدهای در داخل و بهخصوص دلواپسان معتقدند که اقدامات دستگاه دیپلماسی و مثلا پیادهروی آقای ظریف با جان کری به دیپلماسی و شان ملی کشور ضربه زده است؟
من مدافع صددرصد روشها نیستم اما سیاست سکوت وزارت امور خارجه و بهطور کلی رویکرد دولت یازدهم و شخص آقای روحانی رئیسجمهوری را در قبال مسائلی که دلواپسان مطرح میکنند، میپسندم.
یعنی سیاست دولت در قبال دلواپسان و پاسخ ندادن به برخی مسائلی که مطرح میکنند، رویکرد درستی است؟
رویکرد فعلی دولت صحیح است. اما برای اینکه مسائل جناحی در سیاستخارجی تاثیرگذار نباشد باید این عرصه را در کشور به یک موضوع ملی تبدیل کنیم تا اختلافات داخلی تاثیری در دیپلماسی کشور نگذارد و اجازه ندهیم که دیپلماسی در کشور دمدستی شود و هر کسی در هر جایگاهی از آن سوءاستفاده کند و این موضوع را دستاویز بهانه و خواستههای شخصی خود قرار دهد. زمانی که این دید در ارکان کشور حاکم شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
بازهم تاکید میکنم سیاست فعلی در وزارت امور خارجه سیاست درستی است اما گاهی بهتر است جواب دلواپسان داده شود مبنی بر اینکه شما بودید که کشور را به این مرحله رساندید و اگر بنا است کسی پاسخگو باشد باید آن کسی پاسخ دهد که موجب قطعنامههای تحریم شد. باید از آن جناحی که از تمامی اقدامات دولت گذشته حمایت میکرد پاسخ خواست که چرا آن زمان دلواپس نبودهاند.
شما چقدر توافق هستهای ایران با غرب را شدنی میدانید؟
دیپلماسی حوزهای نیست که بشود پیشبینی کرد و من نمیتوانم درباره اینکه این توافق چه زمانی حاصل میشود، حرف بزنم اما به دلیل اینه حمایت حاکمیتی از برنامه هستهای ایران افزایش چشمگیری داشته است میتوان امیدوار به امضای توافق هستهای بود.
برای اولین باز طرفهای مذاکرهکننده از پیشرفت مذاکرات سخن گفتهاند و حرفهای امیدوارکننده زیادی زده شده است. در بخشهای فنی هم به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی مشکلات رفع شده و تنها مسالهای که باقی مانده، بحث سیاسی است.
نگرانی اسرائیلیها هم در این زمینه قابلتوجه است. آنها در زمان دولت احمدینژاد نگرانی در این باره نداشتند اما حالا بسیار نگران شدهاند و به هر دری میزنند که توافق هستهای حاصل نشود. عامیانه حرف زدن درست نیست و در قاموس یک دیپلمات نیست که از حصول توافق در زمان معین آن صحبت کند.
اما امیداور به توافق هستهای ایران و غرب هستید؟
بله. من به سرانجام گفتوگوهای هستهای امیداورم و از سوی دیگر حمایتها از تیم مذاکرهکننده هستهای بیشتر هم شده است. شاید از جمله معدود کسانی که از روز اول شروع مذاکرات به نتیجه این رایزنیها امیدوار بود من بودم. ما در داخل امیدواریم و حمایت میکنیم و در آن طرف هم تیم مذاکرهکننده برای منافع ملی کشور تلاش خود را ادامه میدهد.
برخی اوقات در حین چانهزنیهای هستهای، بحثهای متفرقهای در حوزه همکاری ایران و آمریکا مطرح میشود، نظر شما در این ارتباط چیست؟
یکی از نکاتی که دکتر ظریف به دقت به آن عمل کرده، این است که بارها گفته است مذاکره با آمریکا تنها در چارچوب گفتوگوهای هستهای است. اختیاراتی که در ایران به آقای ظریف داده شده است مربوط به رابطه با آمریکا نیست.
موضوع رابطه با آمریکا و همکاری با این کشور موضوع حساسی است که با مقدمهچینی و زیر نظر افکار عمومی باید انجام شود و همین مساله که آقای ظریف مرتب تکرار میکند رفتار بسیار حرفهای است. به نظر من آقای ظریف با این رفتار حرفهای بهانهای دست دلواپسان و مخالفان رابطه با آمریکا و حتی فرصتی به موافقان رابطه با آمریکا نمیدهد تا مذاکرات از چارچوب خارج شود.
سناریو احتمالی در صورت شکست گفتوگوهای هستهای چیست؟ آیا با تیم مذاکره کننده برخوردی خواهد شد؟
این مساله و برخورد با تیم مذاکره کننده بستگی به این دارد که چه جناحی در راس کار باشد، طبیعتا اگر تندروها و افراطیها در راس قدرت باشد شاید این اتفاق بیفتد چرا که قلعوقمع کردن طبیعت افراطیهاست. البته من به شکست احتمالی مذاکرات فکر نمیکنم زیرا رفتار دولت و حاکمیت در موضوع روابط خارجی به ویژه مساله هستهای در جهت حلوفصل این پرونده است.
در هیچ پروندهای طی سالهای گذشته دولت و تیم مذاکرهکننده به این اندازه مورد حمایت نبودهاند. برای اینکه متوجه میزان حمایتها از تیم مذاکرهکننده شوید باید به انتخابات 24 خرداد برگردید و آن فضا را برای خود یادآوری کنید تا متوجه سطح کنونی حمایتها شوید. ما نباید بگذاریم فضای قبل از انتخابات 24 خرداد انتخابات سال 92 فراموش شود. بزگترین دلیل رای به آقای روحانی این بود که پرونده هستهای ایران به سرانجام برسد. این وعده و قولی بود که آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی داد و اکنون در حال عمل کردن به این وعده است.