به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ - ۰۰:۳۸
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۳ ساعت ۱۴:۵۴
کد مطلب : ۷۴۲۶۴
زيرخاكي‌هاي مر گ‌آفرين

واقعیاتی درباره مناطق آلوده به مین

در سال 91 معاون مهندسی وزارت دفاع اعلام کرد: از زمان شروع عملیات پاکسازی در مناطق مرزی کشور تاکنون 10 هزار نفر از هموطنان و اعضای گروه‌های پاکسازی براثر برخورد با مین و مواد منفجره شهید یا مجروح شده‌اند.»
واقعیاتی درباره مناطق آلوده به مین
گروه جامعه-رسانه ها: روزنامه قانون نوشت: یازدهم فروردین ماه امسال در حالی‌که اکثر مردم در عیش روزهای پایانی تعطیلات نوروز غرق بودند، شش نفر از اهالی قصر شیرین با انفجار مین تکه تکه شدند، آن‌هم درست چهار روز قبل از روز جهانی روشنگری درباره خطرات مین! صبر کنید، این تنها تلفات نبود؛ اوایل اسفند هم در مرز مهران پنج دانش‌آموز که سرخوشانه در حال بازگشت از مدرسه بودند روی مینی رفتند که یکی از کودکان آسیب‌دیده آن انفجار بعد از چند روز تحمل زجر و قطع شدن یکی از پاهایش دیگر نتوانست درد را تحمل کند و از دنیا رفت. چند روز بعد از این اتفاق، درست در 22 اسفند، در قصر شیرین هم یک چوپان که برای چرای دامش به صحرا رفته بود روی مین می‌رود و هم خودش دچار سانحه می‌شود، هم چند رأس از دامش هلاک می‌شوند.

در کمتر از یک ماه 12 نفر بر اثر انفجار مین دچار خسارت جانی می‌شوند. بیایید بشماریم، از سال 68 که جنگ ایران و عراق تمام شد تا امروز، 26 سال می‌گذرد. اصلا عقلانی و منطقی نیست که این‌همه انسان در یک ماه آن‌هم بعد از این‌همه سال، هنوز قربانی سلاحی شوند که باید تا حداکثر 10 سال بعد از پایان جنگ نسلش از روی زمین مناطق مرزی صاف می‌شد. اما انگار این مین‌ها قطار قطار و سفت و سخت زیر زمین، نفس می‌کشند و انگار منتظرند نسل بشر را از آن مناطق جنگ‌زده صاف کنند! چند نفر از قربانیان حادثه درباره آنچه به آنها گذشته با «قانون »گفت‌وگو کردند.

روز تلخ محمدهادی
دهم اسفند 93 است. تنها چند روز تا پایان سال مانده. این روزها مخصوصا برای دانش‌آموزان روزهای سرخوشانه‌ای است. آنقدر که دلشان می‌خواهد روزها یک در میان به مدرسه بروند تا زودتر تعطیل شود. آن روز اما روز به‌خصوصی برای «محمدهادی» و چهار دوست دیگرش بود که در منطقه کنجان چم شهرستان مرزی مهران زندگی می‌کنند. پسر بچه 12 ساله‌ای که وقتی دوان دوان با دوستانش از مدرسه به سمت خانه می‌دویدند شاید اصلا در فکرشان هم نمی‌گنجید که بازیگوشی‌شان، خانواده‌هایشان را داغدار کند.

محمد و چهار دوستش آن روز به مین ناخوانده‌ای برخورد کردند که محمدهادی را راهی دیار باقی کرد. آن روز پای محمدهادی را قطع کردند. پزشکان مجبور شدند یک پای او را بعد از انفجار قطع کنند ولی پیچیده و وخیم شدن شرایط جسمی او باعث شد پای دیگرش نیز همزمان که ترکش‌های مین و سنگ‌ریزه‌ها از تن نحیفش بیرون کشیده می‌شد، قطع شود.

ترکش‌ها تقریبا در تمام اعضای بدنش رخنه کرده بود؛ چشم‌ها، دست‌ها، پاها، کمر. ترکش‌ها انگار قسم خورده بودند که محمدهادی را به سال جدید نرسانند. درست یک روز قبل از سال تحویل، محمدهادی نتوانست آن همه درد را تحمل کند و از دنیا رفت. دیگر دوستانش هم وضعیت چندان خوبی ندارند، اما دیگر هادی در کنارشان نیست. خانواده محمدهادی از مسئولان خواسته‌ بودند که برای درمان، او را به تهران که تجهیزات بیشتری دارد منتقل کنند اما چنین نشد و این سهل‌انگاری به قیمت جان این کودک تمام شد.

پنج شهر مرزی آلوده به مین
طبق نظر کارشناسان بین‌المللی از سازمان ملل متحد، در زمان جنگ، 16 میلیون مین در نزدیک به 4.2 میلیون هکتار از زمین‌های مرزی کشور توسط دشمن کاشته شده است. بعد از جنگ و امضای قطعنامه 598، پاکسازی مناطق آلوده شروع شده. رئیس مرکز مین‌زدایی کشور فروردین‌ماه امسال در مراسم ویژه روز آگاهی از خطر مین گفت: «در حال حاضر 28 هزار هکتار از زمین‌های آلوده به مین پاکسازی نشده در مناطق مرزی وجود دارد که تراکم مین در این زمین‌ها بسیار بالاست.»

این در حالی است که وزیر دفاع دولت دهم گفته بود تمام زمین‌های آلوده به مین در استان‌های مرزی، تا پایان سال 91 به‌طور کامل پاکسازی خواهند شد. ایلام، خوزستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان، پنج شهر مرزی‌ای هستند که مین در آنها وجود دارد. طبق آمار، یک سوم زمین‌های آلوده به مین در خوزستان قرار دارد. در مناطق نزدیک به مرز آنقدر مین وجود دارد که نمی‌دانی در حین راه رفتن وقتی پایت را از زمین برمی‌داری آیا در قدم بعدی، آن را سالم خواهی دید یا نه.

هر 22 دقیقه یک نفر روی مین می‌رود
«بر اساس گزارش‌های موجود، مین‌های کاشته شده در جهان در هر 22 دقیقه جان یک نفر، در هر روز جان 32 نفر و هر ماه جان دو هزار نفر را در سراسر جهان می‌گیرد.» این گفته رئیس مرکز مین‌زدایی کشور، تکان‌دهنده است. اما تکان‌دهنده‌تر از آن این است که عراقی‌ها حاضر نیستند نقشه‌های مناطق مین‌گذاری شده را در اختیار ایران قرار دهند و این باعث افزایش مصدومان می‌شود.

به گفته امیراحمدی تا به حال دو تفاهمنامه با عراقی‌ها برای دریافت نقشه‌های مناطق آلوده امضا شده اما تا به حال نقشه‌ای دریافت نکرده‌ایم. براساس گفته‌های وکیل حادثه‌دیدگان مین، بعد از هر جنگی طرفین موظفند نقشه‌های مناطق مین‌گذاری و آلوده را در اختیار طرف مقابل قرار دهند.

اما عراق از دادن نقشه‌ها بعد از جنگ سر باز زد و شد آنچه که نباید. بر اثر بارش باران و نزولات آسمانی، گل و لای در منطقه تشکیل شده و بعضی از این مین‌ها با همین گل و لای جابه‌جا شده و وارد محل سکونت مردم شده‌اند. مخصوصا که خیلی از این مناطق کوهستانی بودند و موقعیت جغرافیایی آنها طوری بود که این جابه‌جایی‌ها سریع‌تر اتفاق می‌افتاد.

بررسی‌های مرکز تحقیقاتی ترومای بیمارستان سینا و پژوهشکده مهندسی و علوم‌پزشکی جانبازان در سال 86 نشان داد که از سال 68 و بعد از پایان جنگ، حدود چهار هزار نفر به علت انفجار مین دچار حادثه شدند. جالب اینکه در این میان بیش از 90 درصد، افراد غیرنظامی بودند و 10 درصد باقی‌مانده مأمورانی بودند که برای گشت‌زنی، پاکسازی یا مأموریت به این مناطق رفته بودند. بر اساس این آمارها درصد بسیار پایینی یعنی حدود 1.5 درصد بهبود یافته‌اند. بیشترین قربانیان مین‌ها، افراد محلی هستند که یا برای چرای دام یا عبور از مناطق یا کشاورزی یا کودکانی بودند که به بازی و شیطنت رفته بودند.

در سال 91 معاون مهندسی وزارت دفاع آمار دیگری از تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها منتشر کرد: «از زمان شروع عملیات پاکسازی در مناطق مرزی کشور تاکنون 10 هزار نفر از هموطنان و اعضای گروه‌های پاکسازی براثر برخورد با مین و مواد منفجره شهید یا مجروح شده‌اند.» طبق آماری که بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس منتشر کرده، آمار شهدای جنگ تحمیلی 190 هزار نفر است. یعنی تعداد کشته‌ها و زخمی‌های بعد از جنگ، یک نوزدهم جنگ است که اگر پاکسازی‌ها زودتر تمام نشود، این آمار بیشتر هم خواهد شد.

بدون کمک دولتی
به استناد منابع حقوق بشری بیشتر قربانیان مین که بر اثر برخورد با مین دچار حادثه می‌شوند، شهروندان غیرنظامی هستند. به استناد ماده واحده قانون برقراری حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان، آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت می‌کنند و به‌علت برخورد با مین یا مواد منفجره معلول یا فوت می‌شوند، در حکم جانباز یا شهید تلقی و طبق ضوابط بنیاد شهید و امور ایثارگران از حقوق و مزایای شهیدان و جانبازان جنگ تحمیلی برخوردار می‌شوند. اما در اکثر موارد، مصدومان مشمول این قانون نمی‌شوند و کمتر کمکی به این افراد می‌شود.

در سال 62 قانونی وجود داشت با عنوان نحوه جبران خسارت وارده به مصدومان مین که در سال 89 اصلاح شد. طبق ماده 2 این قانون باید در هر فرمانداری پرونده‌ای برای مصدومان مین تشکیل شود و در کمیسیونی متشکل از بنیاد شهید، بنیاد جانبازان، فرمانداری‌ها و نهادهای نظامی، به این پرونده رسیدگی شود. اما مشکل اینجاست که این کمیسیون نه تنها به موقع تشکیل نمی‌شود بلکه وقتی تشکیل می‌شود آنقدر کاغذبازی دارد که مصدوم را خسته می‌کند. همین باعث شده بسیاری از مصدومان کمک دولتی دریافت نکنند.

سازمان‌های مردم‌نهاد به کمک بیایند
تا به امروز تنها وزارت دفاع در زمینه پاکسازی مین کارهایی انجام داده است، اما به گفته وکیلان مصدومان مین، مشکل اصلی، نبود آموزش برخورد با مین به مردم ساکن منطقه است. آنها معتقدند در زمین پاکسازی از توان نهادهای مدنی استفاده نمی‌شود و آموزش‌های لازم هم به شهروندان داده نمی‌شود. در خبرها آمده بود بی‌اطلاعی مردم از مین‌ها آنقدر زیاد است که حتی در جایی کودکان مینی پیدا کرده‌اند که خیلی براق و زیبا بوده و چون نمی‌دانستند این شیء براق چیست، با آن بازی کرده‌اند و منفجر شده.

در کشورهای دیگر برای آموزش درباره برخورد با مین از مین‌های پلاستیکی استفاده می‌شود اما در کشور ما این‌طور نیست. اما علاوه بر دولت و وزارت دفاع، نهاد دیگری هم برای آموزش به مردم وجود دارد. در بهزیستی معاونتی با نام معاونت پیشگیری وجود دارد که موظف است در زمینه آموزش و پیشگیری فعالیت کند اما در خبرها کمتر کسی درباره این نهاد چیزی شنیده.

مشکل دیگری که در این میان وجود دارد نداشتن عضویت در پیمان اتاوا است. پیمان اتاوا در سال 1997 میلادی در اتاوای کانادا نوشته شد و در آن آمده است: «کشورهای عضو بر منع بکارگیری مین‌های ضدنفر، انهدام ذخایر مین‌های ضدنفر، جلوگیری از گسترش، تولید، فروش یا انتقال به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم تاکید دارند.»

به گفته رئیس مین‌زدایی وزارت دفاع، عضویت در این کنوانسیون بسته به نظر مجلس دارد: «هرزمان که مجلس تصمیم گرفت ما عضو این کنوانسیون بین‌المللی خواهیم شد و هیچ محدودیتی در این رابطه نداریم، با اینکه ایران عضو کنوانسیون اتاوا نیست اما به برخی مفاد این کنوانسیون پایبند است. یعنی در حال حاضر ما کار بشردوستانه انجام می‌دهیم، نه مینی کار می‌گذاریم و نه مینی مسلح می‌کنیم. فقط جان انسان‌های بی‌گناه را نجات می‌دهیم.»

از زبان قربانیان
سال 92 اوایل مهرماه بود که در اثر انفجار مینی در یکی از روستاهای مرزی مریوان، شش کودک دچار نقص عضو شدند. پدر گشین کریمی،‌ دختر یازده ساله‌ای که قربانی اصلی این حادثه بود، به «قانون» می‌گوید: «درمان در مریوان رایگان بود. اما برای جراحی اصلی، گشین را به تهران آوردیم که خرج عمل را خیرین دادند. فعلا هم مشکل مالی داریم و کسی هم کمکی نمی‌کند. کفش‌های گشین هنوز درست نشده برای همین مجبورم هرجا که می‌خواهد برود، کولش کنم. فقط تنها کمکی که به ما کردند این بود که از طرف آموزش و پرورش یک معلم خصوصی برای تدریس به خانه می‌آید و به بچه درس می‌دهد.»

او می‌گوید به گشین جانبازی 25 درصد داده‌اند ولی مستمری‌ای هنوز برایش در نظر نگرفته‌اند: «گفته‌اند جانباز 25 درصد است و مستمری‌اش را وقتی به سن 15 سال رسید تقبل می‌کنیم. علاوه بر آن، دفترچه درمانی و کارت طلایی درمان هم به او داده‌اند.» اما طبق گفته‌های پدر آلاء ربینا، دختر هفت ساله‌ای که جزو یکی از این شش نفر بود و بینایی یک چشمش را از دست داد، آن کمک‌هایی که به گشین شده، به آلاء نشده: «تا به حال که دولت کمکی به ما نکرده. همه هزینه‌های درمانش را خودمان می‌دهیم. من یک کارگر 28 ساله هستم که تا به حال 6 - 7 میلیون هزینه درمان این بچه کرده‌ایم.»

اما داستان برای حامد راستبین طور دیگری رقم خورد. او که سال 92 دچار حادثه شده می‌گوید پاسگاه منطقه حتی حادثه‌اش روی مین را هم قبول ندارد! «وقتی انفجار رخ داد من را به سلیمانیه بردند. آنجا غیر از مسکن چیزی دیگری به من ندادند. بعدش به سفارت رفتم و از آنجا من را به سنندج فرستادند. چند بار به پاسگاه منطقه رفتم تا اتفاق را شرح دهم ولی آنها اصلاً تأیید نکردند که انفجاری رخ داده. کسی هم نبود که کمکم کند. هیچ هزینه‌ای هم برای درمان دریافت نمی‌کنم. خیلی جاها رفتم ولی هیچکس حتی سر سوزنی هم کمک نکرد. الان تازگی‌ها دو - سه ماهی می‌شود که کمیته امداد ماهی 40 - 50 هزار تومان به من می‌دهد.» او مستأجر است و می‌گوید به خاطر از کار افتادگی‌اش همیشه شرمنده زن و بچه‌اش است. تا به حال هم به کمک خیرین زندگی کرده. اما بچه‌ها هنوز در میان گل‌ولای اطراف محل زندگی‌شان بازی می‌کنند.