دریافت لینک صفحه با کد QR
تحولات هستهای گروههای سیاسی را چاق و لاغر می کند
جریانسازی پولهای کثیف در انتخابات 94
31 فروردين 1394 ساعت 12:57
مفاسد اقتصادی به پولهایی منتهی شده است و این پولها میتواند در جامعه از جمله در انتخابات هزینه شود و منشاء رقم خوردن مشکلاتی شود که جمع کردن آن بعدا سختتر خواهد بود.
گروه سیاسی: سایت ندای ایرانیان با فیض ا... عرب سرخی فعال سیاسی اصلاح طلب درباره مسائل سیاسی جاری کشور گفتگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
مذاکرات ایران و ۵+۱ به خصوص پس از بیانیه لوزان چه اثری بر معادلات جناحهای داخلی و سیاست داخلی کشورمان داشت. تا چه حد اتفاقات رخ داده در حوزه دیپلماسی را با تغییرات داخلی در اردوگاههای جناحهای داخلی موثر میدانید؟
گفتوگوهای ایران و ۵+۱ در دوره جدید یعنی از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم نزدیک به دو سال است که آغاز شده است. بنابراین تحولات پدید آمده در سیاست خارجی کشور را نمیتوان به بیانیه لوزان محدود کرد. این گفتوگوها روابط ایران و جهان را در سطحی بسیار بالاتر قرار داده است. پس از طی یک دوره نسبتا طولانی و اعمال تحریمهای گسترده از جانب شورای امنیت، أمریکا و اروپا و تأثیر جدی و مخرب تحریمها در ساختار اقتصاد ایران، دو سوی تحریم به نتیجه رسیدند که نه جمهوری اسلامی با تحریم ساقط میشود و نه با ملاحظه تحریمها جمهوری اسلامی به توسعه مورد انتظار دست پیدا میکند.
از سوی دیگر خواستههای دو طرف در قالبی نسبتا روشن و قابل مذاکره تبیین و شفاف گردید، عدم دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی از سوی غرب و در اختیار داشتن غنی سازی از سوی جمهوری اسلامی به عنوان کف مطالبه، محور و موضوع اصلی مذاکرات معرفی شد که خواستهای قابل مذاکره بود. در جنب مذاکرات بسیاری از مسایل که شکل تابو به خود گرفته بود، در حقیقت تأبو شکنی شد، و مشخص شد که میشود با آمریکا و غرب بر سر حتی مهمترین موضوعات از قبیل مساله هستهای مذاکره کرد به گونهای که دو سوی مذاکره احساس برد داشته باشند، تا کنون همه در پی مالیدن پوزه هم به خاک بودند، اما در این گفتگوها هر دو طرف در پی یافتن راه حلی مرضی الطرفین بودند و این خود آغاز راه حل بود. من معتقدم مجموعهای از شرایط باعث شده است تا این مذاکرات یک فرم، محتوا ویک جایگاه متفاوتی در معادلات سیاسی پیدا کند.
بر خلاف گذشته که واسطهها میدان دار رد و بدل شدن پیامها بین ایران و امریکا بودند، در این گفتگوها این شاخصترین دیپلماتهای ایران و امریکا بودند که جای وأسطهها و کإسبان سود جو را تنگ کرده بودند و به دلیل اعتمادی که به انها إبراز شده بود با اعتماد به نفس و شجاعت تمام از منافع و مصالح کشور دفاع میکردید. بنابراین من معتقدم این مذاکرات بسیاری از ابهامات و سوء تفاهمات را روشن کرد و فضای عمومی را به این واقعیت واقف کرد که مذاکره هم یک طریق برای دفاع از منافع ملی است ولی طی آن داد و ستد انجام میشود، مهم شناخت عرصه و آشنایی با فنون است تا آنچه دریافت میکنیم حداکثر مطلوبیت را داشته باشد. اما هنوز در آغاز راهیم، مسیر طولانی و پر سنگلاخ است و بحثها محدود به مساله هستهای نیست و این امید وجود دارد که باحل آبرومندانه و منطقی بحث هستهای سایر منازعات بین ایران و غرب خصوصا امریکا نیز در دستور گفتگوهای احتمالی بعدی قرار گیرد تا انشالله از این پس امکان بکار گیری گستردهتر امکانات کشور در راه توسعه همه جانبه فراهم شود.
نتیجه؛ چه تاثیری بر آرایش نیروهای داخلی اصلاح طلبان و اصول گرایان دارد؟
من بعید میدانم که مذاکرات هستهای به طور اساسی آرایش نیروهای داخلی را تغییر دهد. اما میتواند دامنه نیروهای میانه دو جناح اصلاح طلب و اصولگرای فعلی را گستردهتر کند.
یعنی تاثیری در انتخابات مجلس آینده ندارد؟!
تاثیر در انتخابات مجلس فارغ از تغییر در آرایش کلی نیروهای سیاسی است. به هر حال نظر سنجیهای منتشره نشان میدهد گروههای مختلف اجتماعی؛ اعلام کردهاند که بعد از دریافت خبرهای مربوط به بیانیه هستهای لوزان مبنی بر نزدیک شدن طرفین به توافق، احساس آرامش کردهاند، و اکثریت قاطعی از مذاکرات و حل و فصل مشکل هستهای اعلام حمایت کردهاند. اینها حتما روی رفتار سیاسی گروههای مختلف اجتماعی، جایگاه سیاسی حاکمیت و دولت اثر میگذارد. اما معتقدم در اثر به نتیجه رسیدن یا نرسیدن این مذاکرات؛ آرایش جناحهای سیاسی و طیفهای سیاسی تغییر نخواهد کرد. واضحتر بگویم به طور مثال اگر توافق نامه هستهای در طی چند ماه آینده امضاء شود و این توافق نامه تمام دغدغههای گروههای داخلی را پاسخ دهد منتقدانی که امروز دلواپس مذاکرات هستند و مواضع انتقادی تندی نسبت به دولت یازدهم دارند تغییر أساسی در رفتارسیاسیشان نخواهند داشت، البته حتما طرف موفق بخشهایی از بدنه اجتماعی رقیب را جذب خواهد کرد، به تعبیر دیگر جناح مخالف مذاکره دچار ریزش نیرو خواهد شد اما موضع خود را کما بیش حفظ خواهد کرد.
این عدم تغییر مواضع نسبت دولت، دلیلاش رقابتهای سیاسی است که جناحها برای کسب قدرت در پیش میگیرند؟
ببینید، این هم یک مسئله است که تمام گروههای سیاسی به طور طبیعی به دنبال کسب حداکثر قدرت در رقابت سیاسی داخلی جهت إجرای برنامه خود هستند. طبعا هر گروه سیاسی برای آنکه برگ برندهای در معادلات سیاسی فرضا انتخابات مجلس داشته باشد به دنبال دستیابی به این برگ برنده (مذاکرات هستهای و دستیابی به توافق) هستند. گروههای منتقد اگر میتوانستند در مذاکرات حضور پیدا کنند قطعا از این امر استقبال میکردند تا دستاوردی هم اگر باشد به نام آنها ثبت شود. بنابراین میخواهم این گونه نتیجه گیری کنم که حل مسئله سیاسی نمیتواند آرایش کلی نیروها را تغییر بدهد.
اما به هر حال تاثیر گذار خواهد بود. خصوصا برای سال ۹۴ که انتخابات مجلس را در پیش خواهیم داشت؟!
ممکن است باعث ریزش نیروهای حامی یک جناح در اولین آوردگاه سیاسی شود. اگر دولت روحانی نتواند این مسئله را به سرانجام مطلوب برساند یا حل کند، دچار ریزش نیرو خواهد شد، همین طور اگر این اتفاق برای جناح مقابل هم رخ خواهد دهد و دولت موفق به حل یک معضل اجتماعی یا اقتصادی شود جناح مقابل دچار ریزش خواهد شد چون مردم در پی حل مشکل خود هستند و کمتر با انگیزههای سیاسی کار دارند. اگر دولت بتواند در سال ۹۴ دستاوردی این چنینی را کسب کند، ممکن است در جناح مقابل و منتقد شاهد ریزش نیروها باشیم. با ملاحظه اینکه دولت روحانی پیشتر اعلام کرده است که وابسته به هیچ گروه سیاسی نیست این فرصت برای همه نیروها وجود دارد تا آنها از کارهای مثبت و دستاوردهایش حمایت کنند و در نهایت منفعت خود را در میان طبقات اجتماعی کسب کنند. بنابراین به عقیده من تحولات هستهای منجر به تشکیل یک جبهه جدید نخواهد شد اما در نهایت منجر به چاق یا لاغر شدن جناحها و گروههای سیاسی در سال 94 خواهد شد.
به هر حال اصلاح طلبان خود را حامی و یا نزدیک به دولت نشان دادند. تحولات پیش رو چه تاثیری در انتخابات اسفند ماه خواهد داشت؟
دورهای که با انتخاب آقای روحانی آغاز شد در مجموع برای اصلاح طلبان در مقایسه با گذشته بار مثبت قابل ملاحظهای داشته است. به هر حال با ملاحظه پیچیدگی انتخابات ریاست جمهوری دور گذشته و رفتاری که اصلاح طلبان در آن انتخابات داشتند کلا این دوره بیشتر به مذاق اصلاح طلبان خوش آمد. نه اینکه آقای روحانی اصلاح طلب باشد یا ادعای اصلاح طلبی داشته باشد، اما در مجموع رفتار و برنامه روحانی برای اصلاح طلبان قابل قبولتر است. اتفاقا مسئله هستهای شاه بیت برنامههای آقای روحانی و وعدههای ایشان در دوره انتخابات بوده است. خیلیها معتقد بودند که در انتخابات ریاست جمهوری یک جور رفراندوم برای برنامههای هستهای هم هست چون در مجموع مباحثات کاندیداها بحث هستهای به شکل پر رنگی مطرح شد. بنابراین طبیعی بود که اصلاح طلبان به سمت آقای روحانی گرایش بیشتری داشته باشند. اگر در ادامه راه شیوه تایید صلاحیتهای انتخابات مجلس به گونهای باشد که از جناح اصلاح طلب بیشتر درعرصه انتخابات فرصت حضور داشته باشند میشود پیش بینی کرد که فضای مجلس هم مثل فضای اجتماعی به سمت اصلاح طلبان گرایش بیشتری خواهد داشت.
اگر رد صلاحیتها به شکل گستردهای باشد به گونهای که چهرههای اصلاح طلبی فرصت بروز و ظهور بیشتری نداشته باشند. شرایط چگونه خواهد بود؟
اگر رد صلاحیتها به گونهای باشد که افراد حاضر و شاخص جناح اصلاح طلب فرصت حضور جدی نداشته باشند میتوانیم پیش بینی کنیم که افرادی رای بیاورند که دلبستگی کمتری به جناح اصول گرا داشته باشند.
چرا؟! یعنی چه کسانی رای بیاورند؟
این احتمال وجود دارد که بخشی از مجلس دهم را نامزدهای مستقل تشکیل دهند. من امیدوارم که لااقل به آن اندازه که در انتخابات ریاست جمهوری اجازه حضور داده شد در انتخابات مجلس دهم هم لااقل در آن حد افراد را تایید صلاحیت کنند تا منجر به حذف سلیقه بخش بزرگی از جامعه در انتخابات مجلس نشوند. تا هم از قبل این انتخابات جامعه به آرامش برسد و در مجموع نیروهایی به مجلس بروند که با کمک دولت بتوانند بخشهای بیشتری از مشکلات بجای مانده از دولت گذشته را مرتفع کنند.
اگر نتایج به گونهای رقم بخورد که ترکیب مجلس فعلی به لحاظ آرایش سیاسی دچار تحول شود برخورد جناح اصول گرا چگونه خواهد بود؟ انتقادهای تند ماههای اخیر از دولت و تحت فشار قرار دادن دولتمردان دلیلاش چیست، حتی انتقادهایی که موجب پس گرفتن اظهارات دولتمردان میشود؟
به نظر من این رفتار به دوعلت صورت میگیرد. یکی به دلیل عصبانیت از اتفاقات رخ داده در جامعه ایران از انتخابات ۹۲ به این سو. و یکی نگران از فرصت کمی که در پیش دارند، فرصت برای جناح تندرو اصول گرا تا پایان امسال است. البته من اعتقاد دارم که حساب پایداری و حامیان دولت قبل را باید از سایر اصول گرایان جدا کرد.
چیزی که برخی فعالین سیاسی را به وحشت انداخته است، بحث فسادهای گذشته است معمولا هر مسئولی که در این خصوص صحبت میکند تحت فشار قرار میگیرد که حرفهایش را پس بگیرد به خصوص مسئله پولهای کثیف که شاید بخشی از مجلس را مخاطب قرار داده است این طور نیست؟!
قطعا این مسائل قابل پنهان کردن نیست، بالاخره روزی این مباحث به میان جامعه و مردم کشیده خواهد شد و بیاعتمادی بیشتر را رقم خواهد زد. بنابراین واکنشهای انتقادی که نسبت به اعلام مفاسد اقتصادی یا پولهای کثیف شده است بیشتر سیاسی و احساسی است. دیر یا زود هر مدیری که راس یک دستگاه اجرایی و نظارتی قرار بگیرد این مسائل را مطرح خواهد کرد. باید دانست در عالم امروز این مسائل قابل چشم پوشی و مخفی کردن نیست. این مفاسد به پولهایی منتهی شده است و این پولها میتواند در جامعه از جمله در انتخابات هزینه شود و منشاء رقم خوردن مشکلاتی شود که جمع کردن آن بعدا سختتر خواهد بود.
یعنی در انتخابات مجلس ۹۴ شاهد نقش آفرینی این پولها خواهیم بود؟!
بالاخره این اتفاقی است که میافتد، نمیشود و نمیتوانیم از این واقعیت فرار کنیم. به همین دلیل دولت باید اصرار کند و ریشه مشکلات را بگوید. اخیرا یکی از مصاحبههای وزرای دولت قبل بازگو کننده میزان نابسامانیها در واردات بود. ارز دارو صرف واردات خودروهای لوکس و مواد آرایشی شده است، چرا این پول به دارو داده نمیشد اما به لوازم لوکس داده میشود اینها دلایلی دارد قطعا برای کسانی منافعی در پی داشته است، این منافع اگر بخشهای متعلق به افراد هستند، طبعا برخی از جریانها را هم شامل میشود به این دلیل است که میگویم این پولها ممکن است جریان ساز باشد و دولتمردان نمیتوانند و نباید از آن بگذرند. باید دستگاههای مسئول برخورد کنند قطعا جامعه از این گزارشات استقبال کند. چرا که این پولها در فضای سیاسی کشور تاثیر گذار است. به میزانی که فضای کشور شفافتر باشد یعنی احزاب و رسانهها فعالتر و قویتر باشند و دستگاه قضا بیطرفتر باشد اجازه تکرار چنین رخدادهایی در فضای اداری و سیاسی کشور را نخواهند داد. همه جا فساد هست اما در جامعه بسته این فساد بیشتر وجود دارد. اگر احزاب قوی، رسانههای مستقل ودستگاه قضا محکمتر و قویتر عمل میکرد ما شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم. اما اگر بخواهیم چشم پوشی کنیم قطعا در سال ۹۴ این پولها در انتخابات جریان ساز خواهند شد.
به هر حال این اتفاق رخ داده است. چه کاری باید انجام شود تا با جریان سازی این پولها در انتخابات برخورد شود؟
اولین، مهمترین و محکمترین راه امکان برخورد رسانهای و شفاف سازی است. ایجاد فضای آزاد برای احزاب رقیب و رسانهها این اجازه را به دولت میدهد که علیه فساد عمل کند. در فضای آزاد هیچ کس نمیتواند و جرات تخلفات گسترده و آشکار به این شکل را نمیکند، مگر در معدودی از موارد آنهم به شکلی پیچیده که در همه جای دنیا وجود دارد. به هر حال دولت باید جلوی تاثیر گذاری این پولها را بر انتخابات امسال بگیرد و شرایط آزاد و سالم را فراهم کند
کد مطلب: 75149
بهار نیوز
https://www.baharnews.ir