گروه سیاسی-رسانه ها: «مجلس در راس امور است»؛ يادآوري همين سخن بنيانگذار انقلاب اسلامي كافي است تا اهميت مجلس روشن شود هرچند رئيس دولت قبل به اين جايگاه باور چنداني نداشت اما نهايتا او نيز دريافت كه بدون همراهي مجلس قدرتي نخواهد داشت. حال همان طيفي كه مجلس را در راس امور نميدانست براي كسب كرسيهاي بهارستان خيز برداشته است و از يكسو سفر استاني ميرود و از سوي ديگر شايعاتي مبني بر ديدار با اصلاحطلبان را مطرح ميكنند محسن رهامي، دبيركل انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها و رئيس كميته انتخابات شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات اين موضوع را شبيه يك جوك می داند. او همچنين موضوع ائتلاف با اصولگرايان معتدل مانند طيف آقاي ناطقنوري را محتمل عنوان می کند. روزنامه «آرمان» با رهامی گفتگویی داشته است که در ادامه می خوانید:
گمانهها درباره نوع فعاليت اصلاحطلبان در انتخابات اسفند 94 زياد است؛ آيا اصلاحطلبان فعال خواهند بود؟ با توجه به اينكه براي برخي از احزاب اصلاحطلب مشكلاتي وجود دارد.
قبل از هر چيز بايد بگويم نيروهاي اصلاحطلب اعتقاد راسخي به تشكيلاتي بودن دارند و مديريت تشكيلاتي را يكي از روشهاي مهم اداره كشور ميدانند. درواقع كشور به لحاظ اداره و ساختار سياسي بايد مورد اصلاح قرار گيرد و روشهاي مدرني كه در كشورهاي دنيا براي اداره كشور از آن استفاده ميشوند، در مديريت كشور از آن بهره جست. با اين مقدمه لازم به ذكر است كه مجموعهاي از نيروهاي مختلف سياسي و تعدادي از احزاب اصلاحطلب كه داراي مجوز قانوني از وزارت كشور هستند البته اميدواريم احزابي هم كه داراي مشكلاتي هستند مشكلشان حل شود و بتوانند در انتخابات فعاليت كنند. اما بقيه احزاب كميتههاي خود را فعال كردهاند و بهطور هفتگي جلسه برگزار ميكنند. درحال حاضر محور اصلي كار اجرايي و كميتههاي مربوط به تشكيل كميتههاي تهران و استانها با شوراي هماهنگي اصلاحات است كه تا به حال بسياري از احزاب آن هم كنگرههاي خود را برگزار كردهاند.
از لحاظ قانوني هم مشكلي در فعاليت قريب به اتفاق آنها پيش نيامده است. البته با شوراي مشورتي رئيس دولت هشتم هم هماهنگيهايي درباره مسائل كلي سياسي، به عنوان يك مركز مشورتي و اتاق فكر اصلاحات دارند. اما احزاب خود به عنوان احزاب رسمي در تهران و شهرستانها دفتر دارند، فعاليت ميكنند و فكر ميكنم با توسعه تلاش آنها نتيجه خيلي خوبي براي انتخابات مجلس دهم داشته باشيم. از ابتدا شوراي هماهنگي اصلاحات شامل ۱۸حزب بود كه به مرور احزاب ديگري اضافه شدهاند. درحال حاضر حزب اعتماد ملي بطور رسمي در جلسات شركت دارد و فعاليت ميكند. حزب عدالت و آزادي هم كه به تازگي به احزاب اصلاحطلب اضافه شده است و قبلا مركز آنها در اصفهان بود، اخيرا در حال كار سراسري هستند. مجمع زنان اصلاحطلب هم با دبيركلي سركار خانم شجاعي و همكاري خانم فائزه هاشمي و ديگر زنان اصلاحطلب به مجموعه نيروهاي اصلاحطلب براي انتخابات اضافه شدهاند و خيلي خوب كار ميكنند.
مدتي است سفرهاي استاني از اهالي سياست مشاهده ميشود كه به نظر نوعي سفر انتخاباتي باشد، مانند آقاي احمدينژاد، عارف و حتي علي لاريجاني، نظر شما چيست؟
سفر استاني كه ديگران ميروند و مختص يك فرد نيست و خب افرادي كه به سفرهاي استاني ميروند قطعا برنامهاي براي آينده دارند. لذا مدتهاست كه سفرها شروع شده است و اين چيز جديدي نيست.
يعني شما هم معتقد هستيد كه اين سفرها ميتواند براي انتخابات مجلس باشد؛ بهويژه سفرهايي كه از سوي احمدينژاد صورت ميگيرد؟
حتي اگر به معناي شركت مستقيم در انتخابات نباشد ميتواند به معناي روحيه دادن به طرفداران يا يارگيري باشد. به عبارت ديگر از اين طريق نيروهاي خود را چه در تهران و چه در شهرستانها سازماندهي ميكنند. به هر حال هر چه به انتخابات نزديكتر شويم جناحها و گروهها به سازماندهي نيروها روي ميآورند و اين سفرها نيز طبيعي است كه در اين راستا صورت ميگيرد البته در ماههاي آينده با توجه به نزديكتر شدن به انتخابات اين تحركات شدت بيشتري خواهد گرفت و فعاليتهاي انتخاباتي چهرهاي عيانتر به خود ميگيرد. در اين راستا تمركزها به سمت افرادي جلب خواهد شد كه به نوعي مسئوليت ستادها و گرداننده انتخابات در استانهاي كشور باشد.
به نظر شما چقدر مساله سفرهاي استاني ميتواند تاثيرگذار باشد؟
مردم ما مردمي عاطفي هستند و در تصميمات سياسي، برخوردهاي از نزديك و جلسات و نشست ميتواند خيلي تاثيرگذار باشد. به عبارت ديگر مردم ايران به دليل فقدان احزاب سياسي و متاسفانه كمتر بهادادن به احزاب، انتخابهايشان بيشتر بر اساس تصميمات عاطفي است. بنابراين وقتي افراد به سراغ آنها ميروند و با آنها صحبت ميكنند يا جلساتي را با آنها برگزار ميكنند خيلي به اين مساله كه برنامههايي كه ارائه ميشود عملي است يا خير توجهي ندارند. همين نوع رفتار سياسي باعث شد در سالهاي گذشته موجب ايجاد مشكلات اقتصادي و فرهنگي شد. لذا تمام اين نقصها را ميتوان ناشي از فقدان احزاب قوي دانست اگر احزاب قوي، منسجم و تاثيرگذار در كشور وجود داشت مردم به برنامههاي احزاب نگاه ميكردند و آنها را دنبال ميكردند و به احزابي راي ميدادند كه پايبند تعهدات خود هستند و برنامه بهتر و كارآمدتري را ارائه دادهاند.
در فقدان احزاب چشم مردم بيشتر به وعده و وعيدهاست و به علت پايين بودن فعاليت احزاب كه البته بعد از تعطيلي خانه احزاب توسط دولت آقاي احمدينژاد به پايينترين حد خود رسيده و دولت آقاي روحاني هنوز نتوانسته است با بازگشايي خانه احزاب روح تازهای در كالبد احزاب بدمد و با فعال ساختن آنها فضايي را فراهم كند تا مردم از اتخاذ تصميمات احساسي دور شوند و بر اساس واقعيات و كارآمديها تصميم نهايي را بگيرند. از سوي ديگر هم مطبوعات در ايران تيراژ بسيار پاييني دارند و از آنجايي كه سطح مطالعه مردم پايين است و همه اين عوامل بسيار مهم است براي سوق دادن مردم به سمت تصميمات بر اساس احساسات. وقتي تصميمات جنبه احساسي پيدا كرد سفررفتنها و وعده وعيد دادنها و به قول معروف ديدارهاي چهره به چهره در انتخابات به ويژه انتخابات مجلس بسيار موثر است.
بارها در شهرستانها از نزديك ديدهام كه مثلا مردمي كه طرفدار يك نماينده مجلس بودهاند و آن را فردي لايق و توانا ميدانستهاند بهدليل آنكه در مجلس ختم يا در مجلس بزرگداشت فلان فرد شركت نكرده است، رويگردان شدهاند و رقيب آن فرد كه در مجلس ختم و... شركت كرده است در دور بعد انتخابات راي دادهاند نه به آن دليل كه آن نماينده قويتر است يا سواد بيشتري دارد بلكه به اين دليل كه رابطه نزديكتري با آن برقرار كرده است و استدلال ميكنند چون فلان فرد در مجلس ما شركت كرده است يا در برنامهاي كه داشتهايم سخنراني كرده است خجالت ميكشيم به او راي ندهيم؛ اين نوع تصميمات متاسفانه در انتخابات مجلس و شوراها موثر است و ميتواند خسارتهاي جدي به ساختار اداره كشور وارد سازد. لازم به ذكر است كه برخي نيز از اين نگاه جامعه سوءاستفاده ميكنند.
بحثي هم وجود دارد كه آقاي احمدينژاد صحبتهايي با اصلاحطلبان داشته است. آيا در اين رابطه اطلاعي داريد و آيا اصلا نزديكي اين دو طيف ممكن است؟
اصلاحطلباني كه مطرح هستند و از سران محسوب ميشوند مانند رئيس دولت هشتم و شوراي هماهنگي اصلاحات و من به عنوان يكي از دبيران كل احزاب اصلاحطلب و عضو شوراي هماهنگي تاكنون هيچ ديداري با احمدينژاد و نزديكان او صورت نگرفته است و در برنامه چنين چيزي وجود ندارد چرا كه شايد ايشان از طريق طرفداران خود ميخواهد با پخش چنين شايعهاي محبوبيتي كاذب براي احمدينژاد ايجاد كنند و از آنجايي كه برخی افراد شايعات را زودتر از حرفهاي واقعي باور ميكنند چنين تلقي را به جامعه بدهند، در حالي كه چنين اتفاقي رخ نداده است و اصلاحطلبان اگر قرار باشند با طيفي ائتلاف كنند هيچگاه به سراغ فردي كه بيشترين ضربه را از سوي او خوردهاند نميروند بلكه با اصولگرايان ميانه رو و معتدل ائتلاف خواهند كرد يعني طيفي خردمند كه سابقه ديرينه در همراهي انقلاب و حضرت امام (ره) داشتهاند كه در اين راستا ائتلاف با طيف ناطق نوري وجود دارد اما افرادي كه 8 سال بيشترين خسارت را به كشور زدهاند و موجب تصويب قويترين تحريمها عليه ايران شدند ائتلاف با آنها نهتنها سودي نداشته بلكه مضر خواهد بود و البته محبوبيت و مقبوليت اصلاحطلبان به زير سوال خواهد رفت لذا حركت پذيرفتن احمدينژاد از سوي اصلاحطلبان، شبيه به يك جوك است.
پس ميشود اينطور استنباط كرد كه احمدينژاديها با طرح مسائلي نظير ديدار احمدينژاد با اصلاحطلبان ميخواهد مانعي براي پيروزي اصلاحطلبان باشند.
اينها شايعاتي است كه اين افراد به راه مياندازند تا منافع خود را تامين سازند. در هيچ دورهاي از بعد از پيروزي انقلاب اسلامي مانند 8 سال احمدينژاد اصلاحطلبان از عرصه سياسي و اجتماعي دور نشدند و برخوردي كه در دوره احمدينژاد با اصلاحطلبان بهويژه در دانشگاهها و... صورت گرفت هيچ دوره ديگري مشابه آن وجود ندارد و اين گروه حتي تحمل استادهاي فاضل اصلاحطلب در دانشگاهها را هم نداشتند و تنگ نظري آنها عرصه را براي حضور اصلاحطلبان تنگ كرد. بنابراين اين شايعاتي است كه در ميان مردم پخش ميكنند تا اذهان آنها را مشوش كنند و از آنجايي كه مطبوعات تيراژ بالايي ندارند و صداوسيما هم به اين موضوعات نميپردازد، پخش چنين شايعاتي در فضاهاي مجازي مانند وايبر و فيس بوك و... بيشتر است و اين نقطه ضعف جامعه ماست به دليل محدوديتهايي كه در عرصه خبر و اطلاعرساني دارند.
پس با اين تفسير شما هم به نوعي اذعان داريد كه اين طيف ميخواهند نتيجه معكوس از پخش اين شايعات بگيرند و احتمال موفقيت اصلاحطلبان را كاهش دهند؟
به اعتقاد من افرادي كه چنين مباحثي، نزديكي احمدينژاد به اصلاحطلبان، را مطرح ميكنند عدهاي سودجو هستند كه ميخواهند نشان دهند تابع اصول و قواعد خود نيستند. درواقع اصلاحطلبان نقدهاي جدي به عملكرد احمدينژاد در طول سالهاي گذشته داشتند، حال وقتي چنين مباحثي مطرح ميشود اين تلقي در جامعه به وجود ميآيد كه اصلاحطلبان تابع قواعد تعريف شدهاي نيستند و حاضرند به هر قيمتي با ديگران ائتلاف كنند و وارد مجلس شوند در حال حاضر بيشترين فشاري كه بر دولت آقاي روحاني وارد ميشود از سوي جبهه پايداري و همفكران آقاي احمدينژاد است كه هرروز اين طيف تلاش ميكنند موانعي را براي دولت يازدهم ايجاد نمايند.
در چنين فضايي چطور امكان دارد اصلاحطلبان كه اصول و قواعد رسمي براي خود قائل هستند و هرگز نخواستهاند از اصول خود عدول كنند براي كسب كرسي مجلس حاضر شوند با افرادي كه به هيچوجه پايبند اصول خود نيستند ائتلاف كنند و اين مساله در گذشته نيز اتفاق افتاده است. به اين صورت كه زماني وجود داشته است كه بيشترين فشارها بر اصلاحطلبان بوده است و اصلاحطلبان حاضر شدند هزينه سنگيني براي حفظ اصول خود بپردازند لذا اگر قرار بود اين اصول ناديده گرفته شود زماني كه احمدينژاد بر سر قدرت بود بهترين زمان براي نزديكي بود و اين همه اجحاف را تحمل نميكردند.