گروه سیاسی: سایت تدبیر 24 در نقدی نوشت: در این روزها مذاکرات هستهای روندی جدی و شتابان به خود گرفته است. مهم نیست مذاکرات در کجا باشد از لوزان تا نیویورک و از ژنو تا وین، فرزندان انقلاب فقط دنبال تحقق منافع ملی کشور میباشند. فرآیند جلسات فراز و فرودهای بسیار دارد. حساسیتها بسیار بالا است و تیم مذاکرهکننده بر روی تک تک جملات و واژهها ساعتها، روزها و حتی هفتهها بحث و گفتوگو دارند و در بسیاری از مواقع با طرفهای مقابل جدل میکنند. سرما و گرما و عید و عزا برایشان تفاوتی ندارد؛ اینجا پای منافع فردی و حزبی در میان نیست بلکه پای آرمانهای یک ملت در میان است.
با وجود همه رجزخوانیهای خارج از گود اما فضای مذاکرات در چهارچوب ادب و حسن احترام متقابل پیش میرود. اینجا همهچیز موشکافانه و با جزئیات توسط تیم مذاکرهکننده کشورمان به مقامات ارشد نظام جهت بررسی و تصمیمگیری مخابره میشود. اما این فضای مذاکرات در داخل جعبه جادویی به شکل دیگر به مردم منتقل میشود. گویی مدیران ارشد صدا و سیما که برخی معتقدند کمتر رنگ و بوی ملی به خود دارد به دنبال تحقق پروژهای به نام «القای شکست» در میان مردم هستند و کلید این کج روی را، در مستندسازیهای گسترده زدهاند.
پخش مستندهای پر شمار و پر تکرار و تبلیغات گسترده برای پخش آن در بهترین زمان کنداکتور شبکهها شاید مصداق تشویش افکار عمومی باشد. مردمی که امیدوارانه برای رهایی از مشکلات اقتصادی و سیاسی در پی شنیدن خبرهای خوب هستند بعد از چشم دوختن به این مستندسازیهای یکطرفه، ناامیدانه و بهتزده به فکر فرو میروند و با پارادوکسی که چرا اصولاً ما مذاکره میکنیم مواجه میشوند؟! پروژهای که این روزها نه در صداوسیما بلکه در مجلس و با ارائه طرح سه فوریت ترک مذاکرات و با چاشنی دروغ و فریب به نمایندگان دیگر به شکست انجامید.
مستندهای پر شمار با عنوانهای: منطق روشن توافق خوب، بهانه، شوخی تلخ، فرصتهای آمریکایی، از هیروشیما تا لوزان، شطرنج با گرگها، نظارت و دهها نام دیگر که همگی با پخش فیلمهای آرشیوی و وصله و پینه کردن گذرگاههای تاریخی و با گذاشتن آهنگهای تلخ و مأیوسکننده و حتی مصاحبه با مدیران دوران طاغوت به دنبال القای شکست و سازشکار جلو دادن مذاکرهکنندگان هستهای هستند.
بسیاری از مستندها تمرکز در از بین رفتن دستاوردهای هستهای دارند که توسط حسن روحانی در مقام دبیر شورای عالی امنیت شروع و در دوران ریاست جمهوری قرار است کار ناتمامش به پایان برسد. در هیچکدام از این مستندها تأکیدی بر حفظ زیرساختهای هستهای، تعطیل نشدن هیچیک از مراکز هستهای، فعال ماندن کلیه مراکز علمی و تحقیقاتی، خارج نشدن هیچ گونه مواد هستهای از کشور و از همه مهمتر به رسمیت شناخته شدن حقوق هستهای توسط مذاکرهکنندگان دیده نمیشود و به جای به نمایش درآوردن رشادتها، ایستادگیها و تلاشهای شبانهروزی مذاکرهکنندگان، حتی کمترین اشارهای از آنها در این مستندسازیها پخش نمیشود. ولی در مقابل مخالفین توافق هستهای با شبههافکنی صرفاً به دنبال فریب خورده، سازشکار و غرب زده جلو دادن فرزندان انقلاب هستند.
حال تفاوت رسانههای استکبار با رسانههای با پسوند ملی اینگونه نمایان میشود که طرف آمریکایی با کار رسانهای هماهنگ شکستها و عقبنشینیهای خود را در مستندهایش به پیروزی تشبیه میکند و در مقابل و به صورت شگفتآور طرف ایرانی با کار رسانهای هماهنگ پیروزیهای به دست آورده را تشبیه به شکست میکند. جای تعجب و سوال دارد که آیا واقعاً القای شکست هدف مستندسازی هستهای سیما است؟ و اگر اینطور نیست پس این مستندها چه هدفی را دنبال میکنند؟
در پایان باید ابراز تاسف خود را از تیم رسانهای دولت که در این دو سال گذشته خنثیترین و مسکوتترین دوران خود را سپری میکند ابراز کنم که نه تنها از هرگونه ابتکار عملی کاملاً عاجز مانده است بلکه با سکوت خود تیشه به ریشه دستاوردهای این دولت میزند.