گروه هنري: عمر شریف که او را با بازی در فیلمهای «لورنس عربستان» و «دکتر ژیواگو» میشناسند، درگذشت. او که به بیماری آلزایمر مبتلا بود هنگام مرگ ۸۳ سال داشت. عمر شریف به خاطر بازی در نقش «شریف علی» در فیلم «لورنس عربستان» ساخته دیوید لین در سال ۱۹۶۲ جایزه گلدن گلوب را به دست آورد و در همان سال نامزد اسکار هم بود. او در زمانهای درخشید که هنوز سایه بنیادگرایی بر خاورمیانه نیفتاده بود.
هرچند که عمر شریف را با فیلم «لورنس عربستان» میشناسند، اما مهمترین دستاورد او بازی در فیلم «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» است. این فیلم به کارگردانی فرانسوا دوپیرون بر اساس رمان خوشخوانی از اریک امانوئل اشمیت به همین نام ساخته شده و نخستین بار در سال ۲۰۰۳ اکران شده است. رمان «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» به ترجمه حسین منصوری به فارسی هم منتشر شده است. فیلم که تلفیقیست از کمدی و درام با داستانی که اریک امانوئل اشمیت تعریف میکند، جز یکی دو مورد جزئی چندان تفاوتی ندارد.
برخلاف «لورنس عربستان» و «دکتر ژیواگو» که با امکانات گسترده ساخته شدهاند، «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» یک فیلم کمخرج اروپاییست. کل فیلم بر اساس بازی عمر شریف استوار است.
«موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» روایتی ادبی و سینماییست درباره همزیستی انسانها با هم در کلانشهر پاریس فارغ از اختلافات مذهبی، زبان و تفاوتهای فرهنگی. عمر شریف در نقش ابراهیم، این چهره اهل مدارا از یک مرد مسلمان و معتقد را روی پرده سینما به نمایش میگذارد. در سال ۲۰۰۳ که این فیلم به نمایش درآمد، دو سال از حملات یازده سپتامبر میگذشت و خاورمیانه در آتش جنگ میسوخت.
زندگی در پیش روی یک پسربچه یهودی
«موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» ماجرای دوستی و رابطه بسیار انسانی یک خواربارفروش ترک در یک محله فقیرنشین پاریس است با یک پسربچه یازده ساله یهودی که پدرش او را رها کرده و حالا به موسیو ابراهیم پناه آورده. آنها با هم به ترکیه سفر میکنند و سرانجام، وقتی که ابراهیم میمیرد، مغازه و قرآناش را برای این پسربچه یهودی به ارث میگذارد.
هم رمان و هم فیلم با اقبال گسترده خوانندگان و تماشاگران جهان مواجه شد. برخی از منتقدان در رسانهها به شباهت «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» نوشته اریک امانول اشمیت و رمان بسیار زیبا و ماندگار «زندگی در پیش رو» اثر رومن گاری (به ترجمه لیلی گلستان) اشاره کرده بودند. (در «زندگی در پیش رو» خواربارفروش یک فاحشه یهودی بازنشسته است که یک پسربچه مسلمان یتیم را به فرزندخواندگی میپذیرد. در «موسیو ابراهیم...» یک مرد پا به سن گذاشته مسلمان، سرپرستی یک پسربچه یهودی یتیم را به عهده میگیرد.)
زمان متوقف میشود
فرانسوا دوپیرون در «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» به شیوه گدار در فیلم «از نفس افتاده» (۱۹۶۰) با دوربین سر دست و با نماهایی که به سرعت تغییر میکنند، داستانش را تعریف میکند. برخی از منتقدان نماهای آرام این فیلم را با تابلوهای نقاشی «بالتوس» (بالتازار کولوسوفسکی، نقاش مدرنیست لهستانی – فرانسوی) مقایسه کردهاند: یک بچه، یک زن، یک مغازهدار و یک راننده در جهانی که منجمد شده است. در نقاشیهای بالتوس هم مثل این است که زمان متوقف شده.
دو برگ گل آبیرنگ
در این جهان منجمد شده از فقر، پدر مومو، یک مرد یهودی کابوسزده است که از هولوکاست جان سالم به در برده برده. او که نمیتواند از عهده مشکلات زندگیاش برآید، مومو را به حال خود رها میکند. از آن پس مومو آزادی خود را به دست میآورد. عمر شریف، موسیو ابراهیم است. او در این فیلم لازم نیست نقش بازی کند. کافیست که جلو دوربین خودش باشد: یک مرد سالخورده مسلمان که در زندگی تجارب زیادی به دست آورده و با مفهوم عشق و تنهایی به خوبی آشناست. او از هر فرصتی استفاده میکند و بخشی از تجربهاش را با زبانی پندآمیز به مومو انتقال میدهد.
عمر شریف/ ابراهیم در پایان این فیلم هم میمیرد. وقتی مومو قرآنی را که به او به ارث رسیده باز میکند، دو برگ گل پژمرده آبیرنگ از میان صفحات قرآن به زمین میافتد. آیا میتوان این برگ گلها را به معنای روزگار سپری شده مردان مسلمان اهل مدارا تعبیر کرد؟ کسی چه میداند. مهم این است که چنین انسانهایی هم در کنار ما زندگی میکنند.