دولت یازدهم به فكر چاره باشد
ساختار رسانهای کشور ناقص است
23 مرداد 1394 ساعت 15:51
گروه مقالات: سهیل فارسی، فعال دانشجویی در نقدی كه برای بهارنیوز ارسال نموده نوشته است: همه میدانند که در عصر حاضر "رسانه" جایگاه ویژهای در مناسبات سیاسی دارد اما تلاش چندانی برای حاکمیت قانون در عرصه رسانه ای داخل کشور صورت نگرفته است. دستاوردهای بزرگ را همواره، رسانههای بزرگ به مردم معرفی کردهاند و در تاریخ باقی گذاشته اند.
اقدامات دولت در دو سال اخیر علی رغم مشکلات پیچیده و غیرعادی به ارث رسیده از دولتمردان پاکدست! سابق کم نظیر بوده است و البته این اقدامات آغازی بر توسعه است اما باید درست، بدون تحریف و عوام فریبی به گوش مردم برسد ولی این مهم صورت نمی گیرد. ساختار رسانه ای کشور به ترتیب گستردگی مخاطب شامل:
1- صداوسیما ( همان رسانه ملی)
2- خبرگزاریهای رسمی
3- وبگاههای خبری ملی
4- شبکههای اجتماعی
5- روزنامههای ایران
6- هفته نامهها و مجلات
می باشد و در این بین سهم دولت منتخب بسیار ناچیز است.
صداوسیما در این بین اگر عداوتی با دولت نداشته باشد قطعا رفاقتی نیز با دولت منتخب ندارد و اگر صد رئیس هم عوض کند وضع تغییر نخواهد کرد اما آقای رئیس جمهور برای ملی شدن این رسانه که از مالیات دهندگان ایرانی و بیت المال تغذیه میکند و در عین حال از ضعیف ترین رسانههای انحصاری دنیا است کاری نکرده یا نتوانسته اند بكنند.
اکثر خبرگزاریهای رسمی اساسا در اختیار احزاب و جریانهای سیاسی کشور حال چه اصولگرا و چه اصلاح طلب و چه معتدلین قرار ندارند و این خلاف اصول صریح قانون اساسی است و بالتبع نمی توانند نماینده افکار عمومی باشند.
تخریبهای آیت اله هاشمی در همین چند روز اخیر دلیلی بر این ادعاست و وزارت ارشاد باید به این مهم فورا رسیدگی کند چرا که این رسانههای غیرمردمی مانعی جدی بر سر راه توسعه و پیشرفت اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت قانون میباشند.
بخش زیادی از وبگاههای خبری کشور فاقد مجوزند و به لحاظ کیفی سطح نازلی دارند و البته باز هم دولت در این سطح و شکل رسانهای برای ارتباط با مردم برنامه ای ندارد. البته باید از حضور وبگاههای خبری تندرو و مخالف دولت استقبال کرد چرا که اینها نمایندگان دو طیف سیاسی ولو تندروی کشورند و تذکرات پی در پی به آنها با آزادی بیان مغایرت دارد.
شبکههای اجتماعی فرصتی کم نظیر برای دولت منتخب و تمامی گروههای سیاسی است. ارتباط شفاف، بدون سانسور و البته بی واسطه با شهروندان ایرانی فرصتی ذیقیمت برای سیاستمداران و دولت منتخب میباشد تا با تودههای مردم صادقانه و بی پرده حرف بزنند. دولت در این بخش نسبتا خوب کار کرده است اما مخاطبین و کاربران این شبکهها همه جامعه نیستند.
روزنامهها که انگار عصرشان به پایان رسیده است، رونق شان را مدیون دوران اصلاحاتند. در این عرصه هم دولت حضور کم رنگی دارد. اگر روزنامههای باسابقه اصلاح طلب نبودند دولت تنها یک ایران داشت و دیگر هیچ! جالب است که قریب به دو سال از عمر دولت یازدهم میگذرد اما حتی یک روزنامه جدید و حامی دولت هم منتشر نشده است. تعدادی شروع بکار کردند که هنوز منتشر نشده، تعطیل شدند و این اتفاق نقطه ای تاریک در کارنامه مطبوعاتی دولت است.
در هفته نامهها و مجلات نیز مخالفین دولت حضور پر رنگی دارند و البته تندروی کم دیده میشود و حامیان کارگزارانی دولت خوب کار میکنند اما باز هم دولت منتخب اقدامی را در این بخش انجام نداده است. من حیث المجموع ساختار رسانه ای کشور غیر عادی و ناقص است. عدالت رسانه ای رعایت نمی شود چرا که باید همه در برابر قانون یکسان باشند.
حقا و شرعا تخریبهای واهی چند رسانه خاص علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که اقدامی غیر اخلاقی و حتی غیر انسانی است، پیگرد قانونی دارد چرا که از "هیچ" به یک شهروند جمهوری اسلامی ایران توهین میشود. براستی دولت گمان میکند که با کنایه و یا چند خط مصاحبه اوضاع رسانه ای اصلاح میشود؟ چرا دولت برای اصلاحات در ساختار رسانه ای کشور اقدامی نمیکند؟ چرا دولت گمان میکند که اوضاع با کنایه و حتی سیاستمدارانه حرف زدند درست میشود؟ در همین راستا پیشنهاداتی به سمع و نظر آقای رئیس جمهور و دولتمردان ارائه میشود:
1- حمایت معنوی و مادی در چارچوب قانون از رسانههای مستقل و معتقد به توسعه اقتصادی
2- جلوگیری از دخالتهای فرابخشی و غیرقانونی در برخورد با رسانه ها
3- انتخاب توقیف یا فیلتر بعنوان آخرین گزینه در چارچوب نظارت بر رسانه ها
4- مسدود کردن وبگاههای خبری فاقد مجوز
5- جلوگیری از ادامه فعالیت خبرگزاریهای خاص
6- نشر آزادی بیان نه فقط در نقد مذاکرات هسته ای
7- برخورد در چارچوب قانون با صداوسیما
8- و...
امید است که با تدبیر، امور ایران عزیز بر سامان شود، ان شاء الله.
کد مطلب: 87652