گروه فرهنگي: بازسازی خانهی اخوان ثالث ماهیت آنرا تغییر داده است، خانهی صادق هدایت سالهاست حال و روز خوبی ندارد، سرنوشت خانهی جلال آل احمد و سیمین دانشور با توجه به تجربههای گذشته مبهم است، خانهی فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی و نیما یوشیج سرنوشت مشابهی دارند...
این تازه سرنوشت محلهای زندگی آن دسته از ادیبان سرزمین شعر و ادب است که قبلا تخریب و تحریف نشده است. اما کمی آنطرفتر، در سرزمین نظامیهای چکمهپوش روس، خانههای ادیبان، محملی برای کسب اعتبار و درآمد در جامعه و ویترین تمدن و فرهنگ ملی است. کشور روسیه، بزرگترین کشور جهان است که تقریبا بهاندازهی یک دور کرهی زمین عرض دارد و مرزهایش از یکسو تا نزدیکی کانادا و از سوی دیگر تا ژاپن کشیده میشود. علاوه بر سیبری، جنگ جهانی دوم و کمونیزم و سرانش، جهانیان این کشور را بیشتر با شهرهای مسکو و سنتپترزبورگ میشناسند. مشخصهی بارز این شهرها نیز موزهها و ساختمانهای قدیمی آنهاست که در این میان، خانه- موزهها و مجسمههای چهرههای ادبی و هنری روس ازجمله موسیقیدانانشان، سهم قابل توجهی دارد. این درحالی است که در کشور ما، مجسمههای مشاهیرمان نیز شبانه مفقود میشوند.
در شهر مسکو، علاوه بر ساختمانهای عظیمالجثهی موسوم به هفتخواهران، درواقع محوطهی میدان سرخ و اطراف آن بیش از هر جای این پایتخت اروپایی جاذبهی گردشگری دارد. در این میان، خیابان آربات که به شانزلیزهی روسیه معروف است و شبیه آن در شهرهایی چون استانبول و کرهی جنوبی نیز وجود دارد، از شهرتی بسیار برخوردار است. این خیابان که آن را قدیمیترین خیابان مسکو و نیز قدیمیترین خیابان پیادهروی جهان نیز میدانند، مقر زندگی شاعران، نویسندگان و موسیقیدانان بنامی بوده که حتا پس از چند قرن، هویتش حفظ شده و اکنون نیز معبر هنری و صنایع دستی مسکو بهشمار میرود.
از بناهای معروف این خیابان، خانه-موزهی «الکساندر پوشکین»، شاعر پرآوازهی قرن 19 روسیه است که پس از ازدواج با همسرش ناتالی و قبل از دوئل معروفی که به مرگش منجر شد، چند هفته در آن زندگی کرده است. پوشکین که در کنار پتر کبیر و لنین، سومین شخصیتی است که بیشتر از هر فرد دیگری مجسمهاش را در روسیه میبینید، شاعر آزادیخواه ضد تزار بوده که گفته میشود وقتی بر اثر مسالهای ناموسی توسط یک افسر خارجی به دوئل دعوت میشود، با وجود غیرقانونی بودن دوئل در آن زمان، از رقابتش جلوگیری نمیشود. زیرا تزار معتقد بوده که اگر هم کشته نشود، بهخاطر انجام عمل غیرقانونی، زندانیاش خواهند کرد. درنهایت هم در دوئل مجروح شده، پس از چند روز میمیرد. در حال حاضر تنها خانهی او در مسکو در اواسط و برِ خیابان آربات، حفظ و به موزهی پوشکین تبدیل شده است. همچنین بهمناسبت 200 سالگی این شاعر محبوب روسها، مجسمهای از او و همسرش در مقابل خانهی شمارهی 53 خیابان آربات نصب و خود، یک جاذبهی گردشگری مسکو شده است.
کمی آنسوتر نیز علاوه بر خانهی ملینیکوف، مجسمهی «بولات اکودژاوای» - شاعر، آهنگساز، و رماننویس – بر سر خیابانی فرعی قرار دارد که به کوچهی شامل خانهی او منتهی میشود. مجسمهی نویسندگانی چون «نیکلای گوگول» نیز از دیگر جاذبههای گردشگری شهر مسکو محسوب میشود. اما این جریان در شهر سنپترزبورگ که گفته میشود شمالیترین شهر بالای یک میلیون نفر جمعیت جهان است، پررنگتر هم میشود. آپارتمان پوشکین که در کنار کانالی در نزدیکی مجموعهی موزهی هرمیتاژ (کاخ تابستانی کاترین کبیر) قرار دارد، امروزه در قامت موزه، پذیرای گردشگران از نقاط مختلف جهان است. البته مجسمهای از پوشکین در مقابل موزهی هنرهای معاصر پوشکین نیز نصب است که عدهای در سایتهای فارسیزبان، آنرا بهاشتباه، بهعنوان خانهی پوشکین ثبت کردهاند. آپارتمان پوشکین در سنتپترزبورگ نیز بهشکل موزهای از وسایل شخصی این شاعر بنام و روایتی از زندگی تراژیک او حفظ شده است. همچنین در یکی از خیابانهای منشعب از سر دیگر خیابان معروف نووسکی که آنهم بهنام پوشکین نامگذاری شده نیز مجسمهی یادمان او در میدانگاهی قرار دارد.
خانهی «آنا آخماتوآ» – شاعر دورهی حکومت استالین – و همسرش نیکلای پونین که از مبارزان آن زمان بوده نیز در نزدیکی آپارتمان پوشکین اما در باغی بهنسبت مجلل قرار دارد. این موزه هم روایت زندگی این شاعر شناختهشده را به مخاطب ارایه میکند. اما در سوی دیگر خیابان چندکیلومتری و البته محوری نووسکی در سنت پترزبورگ و در نزدیکی خیابان و مجسمهی یادمان پوشکین، خانهی «تئودور داستیووسکی»، نویسندهای است که در میان مخاطبان ایرانی یکی از مشهورترین روسهاست. در خانهی او نیز که در نبش دو خیابان فرعی قرار گرفته، علاوه بر کلاه و بارانی و دیگر وسایل شخصی، میز نویسندگی داستایووسکی را هم با ادوات نگارش او از نزدیک میتوان دید.
این درحالی است که جای جای این دو شهر مهم روسیه، سردیسها و تندیسهای شاعران، نویسندگان، موسیقیدانان و البته قهرمانان ملی روسیه در تاریخ این کشور، به چشم میخورد تا به ذهن مخاطبان اینگونه القا کند که روسیه را تنها با ویژگیهای نظامیاش نباید شناخت، بلکه بهواسطهی ادبیات و هنر، به تمدنش نیز باید توجه کرد.