گروه سياسي: سردار حسین همدانی كه اخيرا در سوريه به شهادت رسيد، در يكي از آخرين گفتگوهاي خود كه در نشریه «جوان همدان» منتشر شده است در پاسخ به اين سئوال كه سرنوشت سوريه چه خواهد شد؟ گفت: جنگ سوريه تمام شدني نيست. سقوط هم نميکند. اگر تاريخ سوريه را بررسي کنيد ميبينيد که همواره در جنگ و خونريزي بوده است. 3 سال پيش 80 درصد سوريه سقوط کرده بود. الآن نيروهاي ارتش بازسازي شدهاند، نيروي دفاع وطني دارند، دژبان شهري دارد. دشمن هم ميداند که اگر بشار ترور بشود ديگر نميشود منطقه را کنترل كرد. آنهم در نزديکي مرزهاي فلسطين اشغالي! والا ترور بشاراسد کاري ندارد. لذا دولت در سوريه سقوط نخواهد کرد. مشکل اصلي در سوريه اقتصادي است. توريست، کشاورزي و نفت که منابع اقتصادي در طول اين 3 سال از بين رفته است. ما به دنبال پيگيري اين هستيم. اين جنگ تمام نميشود تا زماني که اردوگاه دوستان يا دشمنان سوريه کوتاه بيايند جنگ ادامه دارد.
سردار همدانی همچنين درباره حوادث سال 88 (كه در آن سال فرماندهي سپاه محمدرسوالله تهران را برعهده داشت) نيز گفت: ..موسوي و کروبي متهمان اصلي اين ماجرا هستند و حداقل مجازات براي اينها اعدام است. مردم ما و ما رزمندهها نبايد اجازه کمتر از اين حکم را بدهيم. منتها مصلحت نظام اين است. اگر حکم رهبري بيايد و همينها را دوباره بر ما مسلط بکند ميگوييم چشم اما اگر روال قانوني خودش را ميخواهد طي بکند ما مطالبه ميکنيم. حضرت آقا هم تاکنون چنين چيزي از ما نخواستهاند والا همان را عمل ميکنيم...
موفقيت سپاه در اين اتفاقات مرهون چه بود؟ در اين جريانات چگونه اقداماتي صورت گرفت؟
اولاً در فتنه 78 بنده جانشين نيروي مقاومت بسيج بودم و تجربه آن حوادث را داشتم. اين تجربه به من کمک ميکرد. يک سابقهاي در دو دوره در تهران داشتم در سالهاي 60 و 61 در تشکيل لشگر حضرت رسول(ص)، در سال 82 هم فرمانده لشگر تهران بودم. لذا کاملاً تهران را ميشناختم و برآورد خوب اطلاعاتي از منطقه داشتم. شناخت خوبي نسبت به جغرافياي انساني و زميني و شرايط اقتصادي و فرهنگي تهران داشتم. اشراف خوبي نسبت به احزاب و گروهها داشتم و آنها را در قرارگاه ثارالله به دقت بررسي کرده بوديم. کار اطلاعاتي که از پيش در قرارگاه ثارالله انجام داده بوديم جواب داد. هيچکار موفقي بدون آمادگي و تمرين صورت نميگيرد. همه فرماندهان پايگاههاي بسيج را در دو تجمع بزرگ جمع کردم و به همه مأموريت دادم. از همه خواستم تا سازماندهي خود را حفظ کنند و امنيت محله خود را تأمين کنند. گفتم پايگاهي که نتواند اين دو اقدام را انجام دهد پايگاه نيست.
با کار اطلاعاتي اقدامي انجام داديم که در تهران صدا کرد. 5 هزار نفر از کساني که در آشوبها حضور داشتند ولي در احزاب و جريانات سياسي حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسايي کرديم و در منزلشان کنترلشان ميکرديم. روزي که فراخوان ميزدند اينها کنترل ميشدند و اجازه نداشتند از خانه بيرون بيايند. بعد اينها را عضو گردان کردم. بعداً اين سه گردان نشان دادند که اگر بخواهيم مجاهد تربيت کنيم بايد چنين افرادي که با تيغ و قمه سروکار دارند را پايکار بياوريم. يکي از اينها فردي بود به نام ستاري. اين ستاري وقتي به جمعيت زد جانباز 70 درصد شد و سال گذشته هم به شهادت رسيد.
وقتيکه جلسه شوراي تأمين استان تهران در شب عاشورا برگزار شد همه برآوردها اين بود که فردا تهران آرام خواهد بود. برآورد من اين بود که روز عاشورا اتفاقاتي در پيش خواهد بود. به همين خاطر دو بار ديگر درخواست جلسه فوق العاده داديم و جلسه تشکيل شد و آمادهباش اعلام کرديم. همه سينماهاي تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسينيهها را در اختيار گرفتيم. بچهها با لباس مشکي در ميدان حضور داشتند. نزديک به 30 هيئت را هم که با من مرتب در تماس بودند را هم آماده کرديم و گفتم دستهها را به سمت ميدان دانشگاه بياوريد. در روز عاشورا همين سه گردان غائله را جمع کردند.