کودک 5 ساله، قربانی جنایت مرد شیشهای
جام جم آنلاین , 28 مهر 1394 ساعت 10:49
گروه حوادث: 50 روز پس از قتل هولناک پسر پنج ساله در جنوب تهران توسط قاتل شیشهای، در جنایتی دیگر مردی معتاد پس از کشاندن کودک پنج ساله به بیابانهای اطراف بهارستان سر او را برید.
شامگاه چهارشنبه گذشته پسر پنج ساله ای با شنیدن صدای هیات مذهبی از خانه شان در یکی از محله های شهرستان بهارستان خارج شد و دیگر بازنگشت.
والدین امیرعلی با طولانی شدن غیبت پسرشان، همه جا را جستجو کردند، اما او را نیافتند. آنها ناامید از یافتن پسرشان با حضور در پلیس آگاهی ناپدید شدن پسر کوچولو را گزارش دادند. ماموران با آخرین تصویری که از پسر خردسال به دست آورده بودند، جستجو برای یافتن وی را آغاز کردند، اما هیچ سرنخی به دست نیامد. روز بعد ماموران تصمیم گرفتند با کمک خانواده کودک و تعدادی از اهالی، جستجو ها ر ا در بیابان های اطراف شهر ادامه دهند که پس از ساعاتی جسد پسر بچه در حالی که به طرز دلخراشی به قتل رسیده بود، پیدا شد. همزمان با تشکیل پرونده قضایی، کارآگاهان جنایی به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند که مشخص شد آنها با کسی درگیری و اختلاف مالی نداشته اند و نمی دانند چه کسی مرتکب قتل شده است.
ردپای مرد معتاد در جنایت
با توجه به حساسیت موضوع، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران نیز وارد عمل شده و در کنار کارآگاهان شهرستان بهارستان، جستجو برای یافتن عامل جنایت را آغاز کردند. در مرحله بعدی ماموران تعدادی مظنون را در این رابطه دستگیر کردند و در بازجویی از آنها متوجه شدند این افراد در جنایت نقشی نداشته اند که همگی آزاد شدند.
اما ماموران همچنان در جستجوی قاتل فراری بودند تا این که با گذشت سه شبانه روز از کشف جسد، در تحقیق از شاهدان متوجه شدند آنها شب جنایت مردی معتاد را دیده اند که پسر خردسالی را با زور همراه خود می برده است. با کشف این سرنخ، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد تا این که روز بعد کارآگاهان جنایی توانستند هویت عامل جنایت را شناسایی کرده و او را در خانه اش دستگیر کنند.
اعتراف به قتل پسر 5 ساله
متهم دیروز به قتل پسر پنج ساله اعتراف کرد و گفت: متاهل بوده و فرزند خردسالی دارم. چند سال است شیشه مصرف می کنم. شب حادثه پس از مصرف شیشه سراسیمه از خانه بیرون رفتم، دچار توهم شده و اختیار رفتارم را نداشتم. با پرسه زدن در خیابان مشاهده کردم پسری پنج ساله آنجا ایستاده است. صداهایی به من می گفت او را بکشم. سراسیمه به سمت پسرک رفتم و خواستم با من بیاید تا به او خوراکی بدهم. پسر کوچولو فریب حرف هایم را خورد و با من همراه شد.
عامل جنایت اضافه کرد: پسربچه، مادر و پدرش را صدا می زد و من بی تفاوت به گریه و التماس هایش، سرش را بریدم. با رها کردن جسد ساعاتی پس از سرگردانی به خانه رفتم و خوابیدم. زمانی که بیدار شدم و حادثه را در ذهنم مرور کردم تازه فهمیدم که توهم ناشی از شیشه باعث شده پسر بی گناهی را بکشم و خانواده اش را داغدار کنم. متهم پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد تا بزودی برای مشخص شدن صحت سلامت روانی اش به پزشکی قانونی منتقل شود.
کد مطلب: 92999