... وقتی در جامعهای پدیدهای ناهنجار برای مردم، عادی و نه چندان مهم جلوه کند برای مسئولان امر نیز جهت رفع مشکل، آن حساسیت لازم را به همراه نخواهد داشت. گویا که این مردم مسخ شدهاند و نمیبینند
مصطفی چهارلنگ
گروه جامعه: در مطالعات اجتماعی از مفهومی چون بیتفاوتی به عنوان یکی از آسیبهای مهم در روابط انسانی یاد شده است؛ مفهومی که مصداقهای آن در ذهن بسیاری از ما و بر اثر دیدن برخی رفتارها در جامعه نقش بسته و در واقع تجربه شده است. در متون جامعه شناسی از رفتار بیتفاوتی، به عنوان پدیدهای آسیب شناختی یاد میشود که مانعی مهم در برابر مشارکت سیاسی و اجتماعی و نیز از پیامدهای شهرنشینی در دوران مدرن به شمار میرود. از منظر آسیب شناختی، بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته میشود، همان گونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.
اکثر ما گاها از خودمان میپرسیم، که چرا ایران، کشوری با این همه، پیشینه تاریخی و فرهنگی گرفتار فقر اقتصادی و فرهنگی است. باید ابراز داشت: عدم توسعه سیاسی و برخی سیاستهای نادرست در کشور چنان جامعه را سست نموده، که روزمرگی را در جامعه شاهد هستیم. اما سوال اینجاست که چه کسی و عواملی باعث توسعه و یا عقب ماندگی یک کشور و جامعه میشود؟ مگر نه اینکه تمام افراد یک جامعه باید در پیشرفت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش ایفا نمایند! پس یک جای کار ایراد دارد و ان بیتفاوتی مردم یک جامعه، نسبت به سرنوشتشان است.
متاسفانه در کشور ما در طول چند دهه اخیر و به ویژه ده سال اخیر پدیدههای نابههنجار زیادی به وقوع پیوسته که بیان هریک از این اتفاقات از مجال این یادداشت خارج است ولی اگر تنها به چند مورد اشاره کنیم و موارد دیگر را نیز در ذهن تداعی کنیم در مورد همه یا اکثر آنها به یک وجه مشترک برمیخوریم و آن هم بیتفاوتی مردم نسبت به این اتفاقات نه چندان کوچک بلکه گاها بسیار تاثیر گذار است. یکی از مهمترین و شاید غم انگیزترین اتفاقاتی که مدام شاهد آن هستیم و همچنان هم در حال وقوع است پدیده فسادهای مالی و اختلاسهای گسترده در سیستم اقتصادی و اداری کشور است. اگر تنها کمی از وقت خود را به پیگیری اخبار روزانه داخلی اختصاص دهیم کمتر روز یا هفتهای را مییابیم که خبر از اختلاس در فلان سیستم یا سازمان را نشنویم. اما میبینیم که خیلی راحت و به مثابه یک خبر کاملا معمولی از آن رد میشویم بدون اینکه کوچکترین تاثر و واکنشی از خود نشان دهیم. اختلاس سه هزار میلیاردی، گم شدن دکلهای نفتی و. . . . خبرهایی هستند که دیگر هیچ واکنشی را برنمی انگیزانند.
اصلا چرا تاریخ را به عقب برمیگردانیم، در همین چند هفته اخیر خبر اختلاس در صندوق ذخیره فرهنگیان و فروش املاک شهرداری تهران به اعضای شورای شهر از جمله خبرهای مربوط به فسادهای مالی بود که رسانهای شد. اما این خبرها نیز برای مردم و شهروندان ایرانی همانند خبرهای روزمره دیگر یک خبر کاملا عادی و تکراری بود. جالب است بدانیم واکنشها به خبر دستگیری امیر تتلو (امیرحسین مقصودلو) خواننده زیرزمینی رپ که در واقع یک دلقک رسانهای است بسیار بیشتر بود به نحوی که عدهای با فرخوان در شبکههای اجتماعی تجمعاتی هر چند موقتی را برگزار کردند ولی در واکنش به این فسادهای مالی بزرگ هیچ واکنش خاصی ندیدیم.
شاید عدهای در پاسخ به این جملات و این انتقادات بگویند که رسیدگی به این تخلفات ملی وظیفه مردم نیست و سایر ارگانها و سازمانهای ناظر مانند قوه قضاییه مسئول رسیدگی به چنین تخلفات و پیامد هایی هستند. در پاسخ به این انتقاد و این نظرات باید گفت که اگر قوه قضاییه و سایر سازمانها و ارگانها مسئول رسیدگی هستند پس چرا روز به روز بر حجم این اختلاسها و فسادهای ملی افزوده میشود و کنترل نمیشوند؟ پس قطعا یک جای کار ایراد دارد.
صرفنظر از این که قوه قضاییه و سایر سازمانهای ناظر، به چه میزان مسئولیت و رسالت خود را در این زمینه انجام دادهاند، مردم و شهروندان نیز آن چنان واکنش در خور و حرکتی که نشان دهندهی نارضایتی از وضع موجود باشد نشان ندادهاند به گونهای که بتواند قوه قضاییه و سایر سازمانهای مسئول را به تحرک جدیتر وادار کند. طبیعی است که وقتی در جامعهای پدیدهای ناهنجار برای مردم، عادی و نه چندان مهم جلوه کند برای مسئولان امر نیز جهت رفع مشکل، آن حساسیت لازم را به همراه نخواهد داشت. گویا که این مردم مسخ شدهاند و نمیبینند که چگونه عدهای با زد و بندهای خود و با نقاب مذهب یا نقاب آقازاده بودن اموال و داراییهای این مملکت را به تاراج میبرند؟ گویا این مردم معنای تاراج و غارت را تنها در لشکرکشی کشوری دیگر به کشور میدانند، گویا این اتفاقات و این غارتگریها در کشوری ثالث در حال وقوع است که این چنین بیتفاوت از آن عبور میکنند.
البته این ناهنجاریها که با بیتفاوتی مسئولان و البته مردم روبرست به مسائل اقتصادی محدود نمیشود و در ابعاد و حوزههای دیگر نیز به چشم میخورد از جملهی آن، مشکلات زیست محیطی به ویژه کمابی و خشکسالی در کشور است به گونهای که مطابق پیشبینی محققان، در آیندهای نه چندان دور جنگ در خاورمیانه به ویژه ایران جنگ بر سر آب خواهد بود. آیا برای مردم ما این مسئله کوچکترین اهمیتی دارد؟ آیا برای مردم ما اهمیت دارد که عدهای بودجه و منابع درامدی مملکت را در موارد غیرضرور هزینه میکنند در حالی که کشاورزی سنتی و عدم حرکت آن به سمت صنعتی شدن یکی از عوامل اصلی هدرروی آب است؟
مواردی که بیان شد تنها چند مورد از مواردی است که مردم و در نتیجهی آن مسئولان به آنها بیتفاوت هستند. گویا روح پرسشگری و پاسخخواهی در میان مردم مرده است و حتی دیگر کسی، از مسئولان توضیح و پاسخگویی را انتظار ندارد. در هر حال، بیتفاوت بودن اعضای یک جامعه در برابر بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و یا بیتفاوت بودن در قبال سرنوشت، به معنی فروپاشی آن جامعه است و با نگاه به واقعیتهای اجتماعی جامعه ایران میتوان گفت: که بیتفاوتی مردم در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی در جامعه تهدید جدی و از جمله مهمترین عوامل ساکن بودن، فقر، بیکاری، ناامنی، فساد و. . . میباشد. زیرا بخشی از جامعه بدلیل بیتفاوت بودن در برابر بحران ها، عملاً از کار افتاده و قدرت اجرایی نقشهای فعال را در جامعه ندارد. و اگر جامعه ایران در مقابل همه چیز حساس میبودند، مطمئناً وضعیت جامعه ایران از هر لحاظ متفاوتتر و بهتر از امروز میبود و این همه بیمسئولیتی را از ناحیه برخی مسئولان شاهد نبودیم. و البته این میزان بیتفاوتی نه تنها کاهش نیافته بلکه در حال گسترش است.