رضا صادقیان
کشمکشها درباره انتقال طرح پتروشیمی فیروزآباد استان فارس به یکی از شهرهای جنوبی در کنار دریا، تصویب احداث پتروشیمی در شهر یزد، ایجاد شدن گودالهای بیش از 40 متر عمق در اطراف نیروگاه برق همدان، نشست زمین در اطراف کارخانه ذوب آهن اصفهان و فولاد مبارکه و کم کیفیت شدن آبهای زیر زمینی، افتتاح نشدن پتروشیمی کرمان به دلیل نبود آب تنها بخش کوچکی از تلخی جام شوکرانی است که دیر یا زود بخشی از مسئولان اجرایی و مردم ایران ناچارند آن را به کام خویش فرو کنند. بحران بی آبی و کم آبی بخشهای مرکزی و کویری کشور را فرا گرفته و در صورتی که راه حل اساسی برای رفع آن یافت نشود، در چشم بر هم زدنی بحران آب به زوال صنعت و بلکه برای همیشه به صفحات تاریخی پیوست خواهد شد.
گرفتاری اصلی از همان روزی آغاز شد که در نگاه بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی احداث کارخانه فولاد، پتروشیمی و صنایع عمدتا آببر از کشش فوقالعادهای برخوردار گشت و هر نمایندهای تلاش کرد به جای یافتن راههای دیگر در زمینه اشغالزایی به فکر امتیاز گرفتن از دولتهای وقت و احداث کارخانههای بزرگ صنعتی در حوزه انتخابیه خود باشد، در چنین نگاهی مسئله آب و تهیه آب کافی برای پروژههای صنعتی غایب بود. از همینرو بسیاری از طرحهای صنعتی از نقطه جغرافیایی کارشناسی شده که معمولا در کنار دریا و آبهای شیرین واقع شده بود، مانند احداث پتروشمیها در بندر امام خمینی، آبادان، عسلویه و. . . به جایی غیرکارشناسی و با زور جابجا شد. نتیجه آنکه در چنین اوضاع و احوالی نتیجه روشن است؛ برخی از نمایندگان و مدیران ناآگاه از چنین طرحهای زیانده و مخربی به عنوان «ناموس» شهر و شهرستان خویش نام میبرند. چرا که تمام دستاورد دوره مدیریت خویش را همین پروژهها عنوان میکنند و دستاوردی دیگر در بخشهای اشغالزایی نداشته و ندارند.
تمسخر برخی از مسئولان شهرها درباره مهاجرت از شهرها به دلیل کمبود آب، شاید در وضعیت فعلی دور از ذهن باشد، ولی وقتی همین میزان آب در لولههای آب قطع شد و حتی قطرهای آب روی دست ساکنان شماری از مناطق کشور چکه نکرد سخنان این مدیران تنها بازگو کننده کمدانشی و بیمسئولیتی آنان تعبیر میشود. سال گذشته خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد توسط شماری از کشاورزان شرق اصفهان در اعتراض به بیآبی شکسته شد، هنوز 3 ساعت از قطع آب نگذشته بود که مسئولان شهر یزد اعلام بحران کردند، حال قرار است در همین شهر پتروشیمی احداث گردد! چنین طرحهای همزمان نابودی شهر و میلیاردها هزینه بنیان نهادن تجهیزات صنعتی را در پی خواهد داشت.
شاید برای بسیاری از شاغلان شرکتهای بزرگ، مدیران پروژههای صنعتی، شهروندان شهرهایی که در مجاورت این صنایع قرار دارند نابودی و زوال چنین کارخانههایی با این همه یال و کوپال بسیار دور از ذهن و نشدنی باشد، ولی کافیست نیم نگاهی به بخشهای شرق شهرستان اصفهان، همدان، شیراز و. . . داشته باشیم. بخشهایی که خالی از سکنه شدند و به غیر از خانههای خالی ویران شده نمایی دیگر پیش رویمان نیست، به عبارتی حضور صنایع آببر و همان دستگاههای صنعتی عظیم که روزگاری باعث افتخار نمایندگان، مدیران شهر و مردم بود اضمحلال این شهرها را با سرعتی سریعتر محقق کردند و در پی آن زوال صنعت را به همراه میآورد. صنایعی که بسیار بزرگ، عظیم، چشمنواز و گاه خیره کننده هستند ولی به دلیل نبود آب نه تنها امکان تولید ندارند، بلکه دیر یا زود به یکی از موزههای کارخانههای صنعتی تبدیل خواهند شد.
بخدا قسم اگر ذره ای وجدان وجود داشته باشد و انسانیت وقتی کنار کارون می روید و وقتی شکوهش را در گذشته مجسم می کنید گریه که هیچ ضجه می زنید انتقال آب کارون به چه بهایی؟؟تا کی ما مسایل اکوسیستم و محیط زسیت را نگاه قبیله ای و محله ای باید نگاه کنیم تا کی؟؟ (355576)