ناصر کوهستانی
واقعیت این است که دوست و دشمن معترفند که تمدن ایرانی یکی از هفت تمدن بزرگ جهان است. مورخان میگویند: ایرانیان باستان از روزگار گذشته به خداوند، نماز، روزه، بهشت، پردیس و گناه باور داشته که دلیلی متقن بر این اعتقاد است که ایرانیان هرگز پیوندشان با آسمان گسسته نشده است از ایران دنیا به دو نیمهی شرقی وغربی تقسیم شده است. ایرانیان باویژگی هایی چون قابلیت انطباق، پویایی و مهربانی شناخته شده اند. مردمان این دیار به زبان شیرین فارسی سخن میگفتند.
زبان فارسی با گذشتهای پر افتخار در اوج و شکوه خود قرار دارد. رودکی شاعر روشن بین، فردوسی آفریدگار رستم، فر خی زادهی سیستان، منوچهری شاعر طبیعت، مسعودسعد سلمان شاعر حبسیات، خیام پیر نیشابور، سنایی شاعر شوریدهی غزنه، خاقانی درودگر شروان و خالق قصیدهی ایوان مدائن، نظامی داستانسرای گنجه، مولوی ملای روم، سعدی شیخ شیراز، حافظ خواجهی رندان، سهراب سپهری شاعر نقاش و. . . از جمله بزرگانی هستند که در عرصهی ادبیات فارسی خالق مهرورزی و آفریننده اندیشههای مهرورزانه در این سرزمین به شمار میروند.
در ادبیات فارسی بعد از خدا، کلمات عشق، زندگی، نیکوکاری و مهرورزی مدام تکرار میشود، زبان فارسی پیوند ناگسستنی با اخلاق، فلسفه، عرفان و جامعه شناسی دارد و همین عامل رمز توفیق و جهانگیری این زبان در گسترهی مکان و زمان بوده است. زبان و ادبیات فارسی سرشار از مهرورزی و محبت است و کمتر ادبیاتی را در جهان میتوان یافت که بهاندازهی ادبیات فارسی به این مهم پرداخته باشد. داستان هایی چون لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا، وامق و عذرا، فرهاد و شیرین و. . . جملگی تصویر گر دلبری و دل بردن است و مشهورترین نماد مهرورزی در اشعار حضرت سعدی که بر سر درب اصلی سازمان ملل نقش بسته است.
از سوی دیگر عناصر گهربار فرهنگ ایران زمین چون؛ مراسم ازدواج ایرانی، تفال حافظ، خلیج فارس، نقل گردانی، شاهنامه خوانی، حجاب و پوشش ایرانی، معماری ایرانی، موسقی و ردیف سنتی ایرانی، رمضان، عاشورا و تاسوعا، طب سنتی، مثلها و افسانهها و اسطورههای ایرانی، منظومهی حیدربابا، دماوند، کتابخانه ملی، خانههای قدیمی، آب پاشی، مفاخر ایرانی، فرش ایرانی، دانشهای سنتی، دریانوردی، دانشهای سنتی کشاورزی، دانشهای سنتی، پخت نان، خوشنویسی، جشن 63 سالگیترکمن ها، مراسم نامگذاری برای کودکان، ورزش باستانی، و جشن باستانی سپندار (والنتاین ایرانی) ، بافت پارچه زربفت و پارچه مخمل، آواز ایرانی، درخت سرو (نماد اندیشه ایرانی) ، که بر ارزشهای والای انسانی و الهی استوارند! اما به رغم فرهنگی بودن سرزمین ایران که موزهای از اندیشه و آموزه هایی از فرهنگ است، نتوانستهایم این فرهنگ را به دیگران بشناسانیم و نان و نامی بدست آوریم.
اکنون سهم ما از صنعت توریسم حداقلی است، چون گردشگری ادب و آدابی دارد که جامعه ایرانی نتوانسته یا نخواسته است ادب و آداب این صنعت فرهنگی را بشناسد و در نتیجه نتوانسته است سهمی شایسته و بایستهای داشته باشد. متاسفانه سایه سنگین سیاست بر صنعت گردشگری سایه افکنده است. این صنعت میتواند به اقتصاد ضعیف و نحیف ما رونقی ببخشد و نقشی مهم در اقتصاد داشته باشد ومعرف فرهنگ غنی ایرانی شود. فرهنگی که بشدت مورد هجوم رسانههای عالم قرار گرفته است و رسانه هایی که از هر خبر و هر لحظه برایترویج ایران هراسی در بین مخاطبان خوداستفاده مینمایند! امید است با ارتقای فرهنگ گردشگری بتوانیم مسافران و گردشگران جهان را باگردشگری فرهنگی کشورمان آشنا نماییم.